نگاهی به تاریخ صنعت نفت ایران در آغاز جنگ جهانی دوم / بخش اول

تقریبا آرام، کاملا محتاط

علي بهرامي-  اگر چه ايران در زمان وقوع هر دو جنگ جهاني اول و دوم، سياست بي طرفي خود را اعلام کرد، اما از تبعات اين دو جنگ بنيان کن مصون نماند. شايد يکي از اصلي ترين دلايل اين عدم مصونيت، وجود نفت در ايران بود. به ويژه آنکه شرايط به گونه اي رقم خورد که نفت مناطق جنوبي و تاسيسات شهرآبادان، اهميت راهبردي بسيار زيادي براي جنگاوران متفقين و در راس آنها انگلستان، پيدا کرد. در مطلب پيش روي تان که بخش نخست آن را خواهيد خواند، نگاهي داريم به وضعيت صنعت نفت ايران در دو سال نخست وقوع جنگ جهاني دوم. سال هايي که مي توان از آن به شکست جبهه انگليسي ها و متفقين ياد کرد، اما انگليسي ها در مناطق نفت خيز جنوب، دو سال تقريبا آرام اما کاملا محتاطانه را سپري مي کردند.

با آغاز جنگ جهاني دوم فضاي صنعت نفت ايران نيز تحت تاثير قرار گرفت؛ چرا که يکي از اصلي ترين طرف هاي درگير در اين جنگ عجيب و پرتلفات، انگلستان بود. همان کشوري که از سال 1297 خورشيدي پاي خود را در نفت ايران گذاشت و تا سال 1305 خورشيدي با ساخت پالايشگاه آبادان و توسعه صنعتي، بر تمام شئونات نفت ايران تکيه زد.

ظاهرا همه چيز خوب است

از شهريور 1318 تا شهريور 1320 خورشيدي، شرکت نفت انگليس و ايران به دقت همه تحولات جنگي را بررسي کرده بود و تلاش مي کرد تا روال هميشگي خود را در نفت ايران دنبال کند، اما سال 1319 خورشيدي براي انگليسي ها سال شومي بود. سالي که آلماني ها، هلند، بلژيک و فرانسه را به اشغال خود درآورده بودند و اين يعني جبهه متفقين لاغر و لاغرتر مي شد. فروردين 1319خورشيدي، پهلوي اول به مناطق نفت خيز جنوب مي رود و بازديدي انجام مي دهد. نشريه انگليسي زبان نفت، گزارش مبسوطي از اين ديدار را چاپ مي کند، گزارشي که نشان دهنده روابط گرم و صميمي انگليسي ها با پهلوي اول در همان مقطع است. در کتاب «خون خاک » آمده است: «گزارش مزبور حکايت از مناسبات بسيار گرم و صميمانه دولت انگلستان و کمپاني با شاه ايران مي کند و مي توان از فحواي اين گزارش نتيجه گرفت که انگليسي ها در مجموع و علي الظاهر از فرمانروايي رضا شاه بر ايران رضايت داشتند و اگر ضرورت هاي جنگي و نياز به کمک رساني به شوروي پس از واقعه 22 ژوئن 1941 مصادف با اول تير 1320 ايجاب نمي کرد، شايد در صدد يورش به ايران و اشغال خاک کشور ما بر نمي آمدند».

جالب اينجاست که تنها دو ماه و نيم پس از اين بازديد دوستانه، انگليسي ها در مقر هندوستان شان، نقشه اشغال ايران را مي کشند و پهلوي اول را سرنگون مي کنند. البته بحث اشغال ايران، بخش دوم اين مطلب است و بعدا به آن خواهيم پرداخت.

شرايط بد نبرد براي انگليسي ها

شرايط جبهه هاي جنگ جهاني دوم براي متفقين و علي الخصوص انگليسي ها هر لحظه بد و بدتر مي شد. حکومت فرانسه سقوط کرده بود و حالا در دي، بهمن و اسفند 1319 خورشيدي انگليسي ها در حال از دست دادن يونان و جزيره کرت بودند. امري که راه را براي ورود آلمان ها و متحدين به خاورميانه، سرزمين امن و ثروت اندورزي انگليسي ها باز مي کرد. شرق دور هم از سوي نيروي ديگر متحدين يعني ژاپني ها براي انگلستان ناامن شده بود. ويتنام، لائوس و کامبوج به تصرف ژاپني ها در آمده بودند. يک سال بعد ايتاليايي ها و آلماني ها به سرزمين هاي شمال آفريقا هجوم بردند و منافع انگلستان را در آن مناطق به خطر جدي انداختند و در جنگي دريايي تانکرهاي سوخت انگليسي ها را نابود کردند. در کتاب «خون خاک» در اين باره آمده است: « آلماني ها از اواخر سال 1319 خورشيدي، آماده مداخله در جنگ شمال افريقا شدند. سپاه افريقايي «رومل» تشکيل شد و به وسيله ناوگان ايتاليايي از بنادر آن کشور راهي شمال افريقا گرديد. آنها در ليبي پياده شدند و با کمک نيروهاي ايتاليايي به پيشروي پرداختند و تا مرز مصر پيش رفتند. برخوردهاي جنگي در طول سال هاي 1319 و 1320 خورشيدي ادامه مي يابد، حمله زير دريايي هاي آلماني به ناوگان تجاري سوخت بر انگلستان از جمله «بريتيش تنکر» سبب مي شود شرکت نفت انگليس و ايران تا پايان جنگ، يک دوم از نود و سه تانکر خود را از دست بدهد». اتفاقات و حوادث جنگي، چهره عبوس شان را يکي يکي در برابر انگلستان نشان مي دادند و در اين ميان نفت بالاترين تاثير را مي گرفت و ايران نيز به تبع آن آبستن حوادثي مي شد. در همان سال(1320) هواپيماهاي آلماني به انگلستان حمله ور مي شوند و در ميان تمام خسارت هايي که به تاسيسات انگليسي وارد مي شود، مخازن سوخت و انبارهاي نفت اين کشور نيز نابود مي شوند. از نبرد ناوگان هاي دريايي نيز نمي توان نامي نبرد، نبردي که در آغاز جنگ جهاني دوم، چندين نفتکش انگليسي را غرق کرده بود. ايتاليايي ها نيز با کمک آلماني ها جزيره کرت يونان را تسخير کردند. تلفات اين تسخير که راه را براي تهديد بسيار جدي منافع نفتي انگلستان در ايران باز مي کرد، بسيار بالا بود. در کتاب ايران و قدرت هاي بزرگ آمده است: «انگليسي ها تلاش مي کردند با حفظ جزيره کرت در مديترانه خطر را از کانال سوئز و چاه هاي نفت ايران و عراق و دسترسي آلماني ها به لبنان و سوريه دور کنند، با پياده شدن 22 هزار چتر باز آلماني و سربازان لشکر کوهستاني در «کرت»، خود را در برابر وضعيت جنگي جديدي، اعزام چترباز از آسمان مي بينند و به ناچار با دادن تلفات سنگين «کرت» را تخليه مي کنند. تلفات هر دو ارتش انگليسي و آلماني در «کرت» بسار سنگين بوده و به عنوان مثال 17 هزار چترباز و سرباز آلماني، 50 هواپيماي حمل و نقل و 185 هواپيماي شکاري آلمان از بين رفتند» مقامات شرکت نفت انگليس و ايران از اين گونه رزم آلماني ها جامي خورند و در عين اينکه جزيره «کرت» را به گونه اي بسيار خونين از دست داده اند، به فکر مي افتند که شهر آبادان را به عنوان يک منبع عظيم سوخت ماشين هاي جنگي شان مورد حفاظت جدي قرار دهند.

انگليسي ها نمي خواستند در گرانبهاي مناطق نفت خيز جنوب و خصوصا آبادان را به اين راحتي ها از دست بدهند. ميليون ها و ميلياردها اسکناس انگليسي و نزديک به سه دهه تلاش مرموز و جان سختي انگليسي ها در کنار زدن رقبايي چون روس ها و چانه زني هاي مداوم با دو سلسه قاجار و پهلوي، اجازه نمي داد که آنها از نفت جنوب ايران چشم پوشي کنند. علي الخصوص که پالايشگاه بزرگ آبادان، حسابي به بار نشسته بود و انواع سوخت هاي مورد نياز انگليسي را تامين مي کرد. در کتاب «خون خاک» آمده است: «نزديک شدن آلماني ها و ايتاليايي ها به خاورميانه، شرکت را به شدت نگران کرده بود، زيرا کمپاني در طول سال هاي پس از 1312 خروشيدي دست به کارهاي بزرگي در حوزه قرار داد زده بود و قصد داشت تا سال 1993 ميلادي در ايران بماند و با تخمين باورنکردني مخازن زيرزميني نفت ايران، شايد اميد داشت حتي پس از آن تاريخ هم به حضور ادامه دهد...پروژه ها آنقدر گسترده، پرهزينه و حياتي بود که امکان انصراف از خوزستان و رها کردن آن، در خيال بدبين ترين و دهشت زده ترين مديران کمپاني نمي گنجيد. جالب اينکه حتي در آن روزهاي دلهره آور، در حالي که قرارگاه مرکزي شرکت در لندن و آزمايشگاه هاي مهم آن در سانبوري، آن تيمز و ميدل لکس که زير بمباران نيروي هوايي آلمان قرار داشت، پروژه هاي خانه سازي در خوزستان، احداث صدها کيلومتر جاده، به جريان افتادن آب لوله کشي سالم، تاسيس مراکز بهداشتي و درماني و... همچنان تداوم مي يافت... در آن زمان نفت خام پس از حفاري مستقيما جهت تصفيه به پالايشگاه آبادان فرستاده مي شد و در آنجا محصولات و فراورده هايي را که قابل تفکيک بود، از آن تصفيه مي کردند... به کارکنان توصيه مي شد که خوب بخوريد، خوب بخوابيد، از زندگي لذت ببريد و عصباني نشويد».

بازتاب انگليسي در نشريه نفت

انگليسي ها در اوج دوران شکست از جبهه متحدين در گوشه و کنار جهان، تلاش کردند تا فضا را در مناطق نفت خيز جنوب بسيار عادي کنند. همه چيز عادي پيش برود و نه اضطراب جنگ و نه احتمال از دست رفتن سرمايه هنگفت نفت ايران، نمودي نداشته باشد.نشريه انگليسي نفت در اين زمينه وظيفه بسيار بزرگي به عهده داشت تا کارمندان و کارکناني که سوخت ماشين هاي جنگي، بزرگترين جهان جهان را تهيه مي کردند، فقط به نفت و مشتقاتش فکر کنند. برخي نمونه ها از درج وقايع و اخبار اين نشريه را در ادامه مي خوانيد که عموما از کتاب خون خاک نقل مي شوند. يکي از مهمترين بخش هاي نشريه، اعلام و تبريک انتصاب ها و بازنشستگي هاست. در ميان نام هاي انگليسي، برخي نام هاي ايراني نيز به چشم مي خورد. براي مثال درباره شخصي به نام نظام الدين امامي آمده است: «بسياري از خوانندگان ما خرسند خواهند شد که بدانند آقاي نظام الدين امامي که عضو برجسته کارکنان آبادان است، از خدمت در شرکت بازنشسته شده است. آقاي امامي در دسامبر 1928 با تحصيل در رشته حقوق به شرکت ملحق و بعدها به سمت مشاور حقوقي و مدير بخش حقوقي منصوب شد. ديدگاه هاي حقوقي او درباره بسياري از امور براي شرکت بسيار ارزشمند بود و به لحاظ شخصي نيز باعث مسرت است که همکاران با نگاه به گذشته از او و دوران همکاري شان در آبادان به نيکي ياد مي کنند. بسياري از دوستان آقا و خانم امامي در آبادان در مهماني آنها براي خداحافظي در روز 19 آوريل شرکت کردند. بسياري از مقام هاي برجسته و اعضاي انجمن ايران و انگلستان براي ميزبانان خود آينده اي خوش و مالامال از نيکبختي را آرزو کردند. همچنين ميهماني ديگري به افتخار آقاي امامي در باشگاه ايران جهت خداحافظي ترتيب داده شد». همچنين در نشريه با آگهي هاي بلندي درباب تسليت به تفنگداران و دريانوردان انگليسي را شاهد هستيم. اما نمونه اي ديگر از اخبار و گزارش هاي مجله نفت را در دو سال نخست آغاز جنگ جهاني دوم در دوران اوج شکست هاي اين کشور در جبهه هاي مختلف را مي خوانيم: «نگهداري عالي از اسب هاي کوچک، نگهداري از اسب هاي کوچک خاص انگلستان موسوم به پونتي که متعلق به شکل نفتي اسکاتيش اويلز است، چنان عالي است و اصطبل داران و سوارکاران چنان با آنها خوب رفتار مي کنند که بازرس انجمن اسکاتلندي پيشگيري از ظلم به حيوانات از آنها قدرداني به عمل آورده است. بازرس چنان تحت تاثير وضعيت بدني و شرايط زندگي اسب هاي کوچک قرار گرفت که جوايز و تقديرنامه هايي به سوارکاران اعطا کرد»، «يک نمايشنامه جديد، در آبادان ما بي صبرانه منتظر تهيه يک نمايش احساسي کار گروه دراماتيک اجتماعي هستيم به نام «موقعي که والدين به خواب مي روند» که قرار است در باشگاه جيم خانه روي صحنه برود»، «رويدادهاي ورزشي، در 29 فوريه، تيم آبادان به مصاف تيم فيلدز رفت تا مسابقه راگبي ساليانه برگزار شود... طي زمستان به دليل آنکه نور کافي براي بازي تنيس وجود ندارد، بازي اسکواش تفريح دلخواه در طول هفته است. زمين هاي بازي تازه اي در منطقه بوارده بر پا شده است که زمين و نوردهي آن عالي است...مسابقات زيادي بين بريم و بوارده و بين ادارات مختلف در آبادان برگزار مي شود. مسابقات نهايي اسکواش آبادان در 31 ژانويه برگزار شد که آقاي فرگوسن در مقابل آقاي بوشامپ به پيروزي رسيد».

ادامه دارد...

منابع:

1-کتاب خون خاک، نوشته خسرو معتضد

2-کتاب ايران و قدرت هاي بزرگ در جنگ جهاني دوم، نوشته ايرج ذوقي