کاستن از خواسته ها

در 11 شماره قبل درباره آرامش از منظر آموزه هاي ديني سخن گفتيم و هر بار يک يا چند مورد از عوامل آرامش آفرين را در زندگي بررسي کرديم. اکنون و در دوازدهمين شماره از سلسله مطالب آرامش از منظر آموزه هاي ديني بر قناعت و کاستن از خواسته ها و تاثير آن بر ايجاد آرامش سخن مي گوييم.

 

از عوامل ديگري که موجب آرامش فکر و آسودگي خاطر مي شود، کم خواهي و کاستن از خواسته هاست. روشن است که مرکب سرکشِ حرص و ولع باعث تلاطم روح و اضطراب روان انسان مي شود. سيري ناپذيري هميشه آدمي را به دردسر انداخته، نگراني و ناامني در پي دارد. از يکسو اينگونه نيست که انسان به تمام خواسته هاي خود برسد و از سوي ديگر در صورتي که خواسته اي برآورده شود، چه بسا خواسته يا خواسته هاي جديدي شکل گيرد؛ چرا که همواره با اشباع يک ميل، مقدمات بروز ميل يا اميال بعدي فراهم مي شود؛ از اين رو همواره شخص بايد به دنبال برآورده شدن خواسته هاي خود باشد.

مراقبت از دام طمع

شرايط اين گونه مي شود: خواسته جلو مي رود و انسان هم پشت سر او. چنين روحيه اي طمع، حرص و سيري ناپذيري نام دارد و آلام شومي پيامد آن است. بهترين راه رويارويي با خواسته هاي مضاعف، کاستن از خواسته هاست و دراين صورت زمينه امنيت فکري و کاستن اضطراب فراهم مي آيد. در صورتي روحِ مضطربِ آدمي رو به راحتي مي گذارد که انسان رعايت اعتدال کند؛ در اشباع نيازها و خواسته ها، افراط نکند و به تأمين کمتر خواسته هاي خويش اقدام کند. حضرت علي(ع) ضمن اشاره به وضعيتي مهم به نام قناعت و کفاف، کليد آرامش را اينگونه معنا مي کند: «آن که به اندازه کفاف بسنده کند، به آسايش دست يافته و در آرامش جاي گرفته است و رغبت (افراطي) کليد گرفتاري و مَرکب رنج است.»صفت حرص و زياده خواهي آن است که انسان به آنچه در دست ديگران است و به او تعلق ندارد، طمع ورزد و آن را براي خود بخواهد. مثلاً خانه اي ديد، ماشين زيبايي توجه او را جلب کرد، لباس جذابي پيش روي او قرار گرفت که به ديگري تعلق دارد، آزمند شود و آرزو کند که اي کاش آن هم براي او بود. دراين صورت حرص، طمع و آز در او شکوفا مي شود و چه بسا پيامدهاي ناگواري براي حريص رقم زند. در مقابل، قناعت و کفاف وجود دارد که به شخص مي گويد: چيزي که به تو تعلق ندارد، براي آن آه نکش، فقط کار خود کن تا خدا به تو چيزهاي بهتري بدهد.

زياده خواهي در داستان آفرينش

تأمل در داستان آفرينش در سوره بقره نکته ظريفي را برملا مي کند. خداوند بعد از گذر از فرشتگان و ابليس به آدم و همسرش رسيد و گويا در صدد آزمودن آن دو برآمد. خالق هستي به آن دو پيشنهاد کرد و فرمود: تمام بهشت بيکران براي استفاده شما مهياست. هر چه مي خواهيد، بهره گيريد فقط به يک درخت نزديک نشويد که دراين صورت از حد گذشته، ظلم کرده ايد. آدم و حوا از تمامي بهره هاي آن بهشت گذشتند و به درخت ممنوعه نزديک شدند.در اينجا پرسشي مطرح مي شود و آن اينکه چه عاملي باعث شد آن دو به درخت ممنوعه بپردازند؟ با يک نگاه مي توان پاسخ را در صفت حرص و طمع جست وجو کرد، زيرا نهي خدا به اين معنا بود که آن درخت به آنها تعلق ندارد، اما آنها به چيزي پرداختند و طمع ورزي کردند که به آنها تعلق نداشت و از اين رهگذر راحتي بهشت را از خود سلب کردند. با توجه به شباهت زمين و آن بهشت مي توان به دست آورد که زياده روي و پرداختن به چيزي که نياز جدي ما در آن نيست، موجب سلب آسودگي و راحتي است؛ از اين رو قناعت يعني به اندازه خواستن، راهي ديگر براي کسب آرامش است. امام صادق(ع) دو خصيصه را از فرد حريص منتفي و او را ملازم دو ويژگي دانست؛ فرد آزمند قناعت و رضايت ندارد، پس آرامش و يقين هم نخواهد داشت: «از حريص دو صفت منتفي و دو خصيصه ملازم اوست؛ او فاقد قناعت و رضايت است؛ پس آرامش و يقين را از دست مي دهد.»ششمين کوکب آسمان ولايت(ع) به اين حقيقت اشاره مي کند که هر کس خواهان آسودگي، امنيت و آرميدگي است، آن را در زهد و قناعت جست وجو کند. همچنين فرزند آن امام همام، امام جواد(ع) فرمود که خداوند به برخي انبيا وحي فرمود و در ضمن اين ارتباط ويژه اين نکته ظريف را به آنها گوشزد کرد که زهد و قناعت به سرعت براي انسان آرامش روحي و ثبات خاطر به ارمغان مي آورد.

يک تحليل

تحليلي  جالب، فهم مطلب را آسانتر مي کند؛ انسان ها سرشار از نيازند. از سوي ديگر هر نيازي منشأ شکل گيري خواستي درون انسان است. تک تک خواسته ها اقتضا و فريادي دارند؛ فرياد هر خواسته اين است که برآورده شود. دراين صورت سلسله نيازها و خواسته ها از پيش مي روند تا آدمي جهت تحقق آنها به دنبال آنها بدود.ناگفته پيداست که براي تحقق يک خواسته، بايد اقدام هايي انجام داد و به منظور انجام اقدام ها، لازم است به افراد مختلفي مراجعه کرد. چون نيک بنگريم خواسته ها، انسان ها را به بند مي کشند و براي تحقق شان آدميان را به ذلت. يک خواسته معادل يک قيد و يک ذلت است؛ از اين رو بهترين راه زيستنِ با عزت، رهايي از قيد و بند خواسته هاست.

قناعت و زهدورزي راهِ کاستن از خواسته ها را به انسان نشان مي دهد. آنگاه که انسان از خواسته اي صرف نظر کند، درون خود را آزاد کرده به آزادگي روحي و آرامش قلبي نائل مي شود و دراين صورت مزه ملکوتي طمأنينه را دريافت مي کند. خداوند جهان هستي را هم اين گونه آفريد.کاستن از خواسته، راز ديگر آرامش و بهره مندي است. اين نکته، از دلايل ديگري است که ما را بر آن مي دارد بگوييم: «جذب، قانون نيست بلکه قانون دفع در اين جهان عمل کرده جاري است».

 

تواضع براي خدا و رفعت معنوي

«و جاءَهُ رجل بِلَبَن و عسل لِيَشربُهُ، فقال صلي الله عليه و آله وسلم: شرابان يُکتَفي بأحدهما عن صاحبه لا أَشربُهُ و لا اُحرّمُه ولکنّي أتواضَعُ للّه، فانّه مَن تواضعَ للّه رفعهُ اللّه و من تَکبّر وضعَهُ اللّه و مَنِ اقْتصد في معيشته رزقَهُ اللّه ومن بَذّر حرمهُ اللّه و من اکثر ذِکْر اللّهِ آجرهُ اللّه»

مردي شير و عسل براي پيامبر(ص) آورد تا بنوشد، فرمود: دو نوشيدني كه يكي از ديگري كفايت مي‏كند، من آن را نخورم و حرام هم نمي‏كنم، ولي براي خدا تواضع مي‏كنم.

 زيرا هر كه براي خدا تواضع كند، خدايش بالا برد و هر كه تكبر كند، خداوند او را خوار سازد و هر كه در زندگي ميانه‏روي كند، خدايش روزي دهد و هر كه زياده‏روي كند، خداوند او را بي‏نصيب گرداند و هر كه خدا را بسيار ياد كند، خدايش جزا دهد.

منبع: تحف العقول، صفحه 46

چون ممکن است برخي اين طور فکرکنند که عدم استفاده معصوم (ع) از بعضي نعمت ها به معناي تحريم است و لذا پيامبر (ص) فرمودند: من خود نمي خورم، ولي تحريم هم نمي کنم، چون نمي خواهم از همه نعم حلال استفاده نمايم و مراد از رفعت هم، رفعت معنوي است گرچه ممکن است رفعت ظاهري هم باشد، ولي قدر مسلم رفعت روحي و معنوي است، يعني اگر کسي براي خدا تواضع کند، خداوند روحا و خُلقا او را بالا برده و مشمول کرامات خود قرار مي دهد، همچنين قدر مسلم از وضع، تنزل معنوي است، گرچه ممکن است تنزل اجتماعي و موقعيتي هم منظور باشد.

 

دوست شرور و شمشير براق

امام جواد (ع) فرمودند: مواظب باش و دوري کن از مصاحبت و دوستى با افراد شرور؛ چون كه او همانند شمشيرى زهرآلود، براق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.

منبع: بحار الانوار، ج71، ص198

 

خرسندي، همنشين خوب

امام علي (ع) فرمودند:  ناتوانى، آفت و شكيبايى، شجاعت و زهد ثروت و پرهيزكارى سپر نگه دارنده است: و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى.

منبع: نهج البلاغه، حکمت چهارم

 

ازدواج و همسرداري

بينش توحيدي و مرتبه ايمان افراد در تمام زندگي آنها متبلور مي شود و هر کس به اندازه معرفت و بندگي اش در برابر خدا، رفتار خود را سامان مي دهد. در زندگي فاطمه(س)، خدا محوري بيش از هرچيز ديگر به چشم مي خورد و در تمام جلوه هاي رفتار و گفتار ايشان حضور دارد. تا آنجا که در زندگي خانوادگي، تمام تقاضاها و گفتار و رفتارش را با رضايت خدا مي سنجيد و همواره رضايت خدا را بر رضايت و راحتي خود مقدم مي کرد و مي فرمود: اللّهم إني اسئلک بما تحب و ترضي اين اصل مهم در زندگي حضرت زهرا(س) در زمينه ملاک انتخاب همسر، مهريه و جهيزيه نيز ديده مي شود. با آن که خود به بالاترين مراحل رشد و تکامل معنوي رسيده بود، به دنبال رهبانيت يا رفاه نبود و ازدواج را در مسير فرمانبرداري از پروردگار ضروري مي دانست. زماني که به همسري علي(ع) درآمد و به خاطر فقر ايشان، مورد سرزنش و طعنه زنان قريش قرار گرفت، بعد از آن که جريان را به عرض پيامبر(ص) رساند، سر به آسمان بلند کرد و فرمود: رضيتُ بما رضي الله و رسوله؛ راضي شدم به آنچه خدا و رسول خدا(ص) به آن راضي شدند.

در حسن معاشرت با همسر هم رضايت خدا مقدم بود. روزي که حضرت علي(ع) از وي پرسيد: چرا از رنج گرسنگي و بي غذا ماندن خانه وي را خبردار نکرده، حضرت فاطمه(س) در پاسخ فرمود: يا ابالحسن إني لاستحيي من الهي ان اکلف نفسک مالا تقدر عليه؛ اي اباالحسن! من از خداي خود شرم مي کنم که به تو تکليفي کنم که قادر به انجام آن نيستي و نفرمود من از تو که همسرم هستي، شرم مي کنم.

فاطمه(س) در اوج علاقه اي که به همسرش داشت، باز هم محبت و رضاي خدا را بالاتر مي دانست، در بخش هايي از مناجات او آمده است:

يا رب ليست من احد غيرک تئلج بها صدري و تسرّب ها نفسي و تقرب ها عيني؛ خداوندا، احدي به جز تو سينه ام را خنک نمي کند و نفسم را مسرور نمي کند و هيچ کس جز تو چشم مرا روشني نمي دهد. 

  ادامه دارد...

 

بزرگداشت سردار شهيد سليماني در شرکت ملي پخش فراورده هاي نفتي منطقه کرمانشاه

 

آيين بزرگداشت سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني در شرکت ملي پخش فراورده هاي نفتي منطقه کرمانشاه با حضور فريدون ياسمي، مدير پخش فراورده هاي نفتي منطقه کرمانشاه، حجت الاسلام عباس درويشي، رابط فرهنگي و مسؤول امور روحانيون منطقه هفت صنعت نفت برگزار شد.

رابط فرهنگي و مسؤول امور روحانيون منطقه 7 صنعت نفت در اين آيين که روز چهارشنبه (18 دي) برگزار شد، گفت: اخلاص در کار و تقواي دروني، ذوب در ولايت شدن، عدم آلودگي لباس پاسداري به مسائل سياسي، ساده زيستي و پرهيز از تجملات و حذف فيزيکي داعش، علت محبوبيت سردار شهيد حاج قاسم سليماني بود.

حجت الاسلام عباس درويشي افزود: حملات موشکي دقيق و به موقع سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به بزرگترين پادگان نظامي آمريکا در عراق، هيمنه پوشالي آمريکا را در دنيا شکست و يادآور اين جمله امام خميني (ره) است که فرمودند:آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند. درپايان اين مراسم ذاکران و مداحان اهل بيت به مديحه سرايي پرداختند.

 

شهيد جمعه خدادادزاده

شهيد جمعه خدادادزاده چهارم مهر ماه 1338 در شهر بهبهان استان خوزستان متولد شد. او تحصيلات خود را تا مقطع ديپلم در اميديه به انجام رسانيد و در تاريخ 26 فروردين 1358 همکاري خود را با شرکت نفت آغاز کرد. شهيد خدادادزاده در تاريخ 10 اسفند 1361 در منطقه عملياتي بيت المقدس به فيض عظيم شهادت نائل آمد. برادر شهيد خدادادزاده درباره وي مي گويد: از زماني که به بلوغ فکري رسيد، فرائض ديني را انجام مي داد و به همين دليل از وقتي که به وجود امام(ره) به عنوان ولايت مذهبي پي برد، به او ارادت خاصي پيدا کرد و از رهبري و اوامر الهي وي تبعيت مي کرد، به عبارت ديگر، خود را سرباز او مي دانست. فعاليت در امور عام المنفعه از جمله دل مشغولي هاي او بود.

 

عرفان پول (راز ثروت-3)

کتاب «عرفان پول»، جلد سوم از مجموعه راز ثروث، نوشته محمدتقي فعالي است و نشر تيماس آن را در سال 1397 منتشر کرده است. در بخشي از اين کتاب آمده است: «مسئله اساسي اين است: کاستي يا فراواني و کميابي يا پريابي؟ آيا ثروت خوب است يا بَد؟ دو مفهومي که هر مکتب اجتماعي ازجمله اسلام به آن نظر دارد، فقر و غناست. اگر ديدگاه دين درباره ثروت، مذمت باشد و اسلام غنا را امر پليدي بداند، طبعاً رفتار اقتصادي حکومت اسلامي و نيز رفتار اجتماعي مسلمانان متناسب با اين ديدگاه شکل مي گيرد و درصورتي که دين ثروت را ستايش کرده و فقر را عنصر نکوهيده و پليد معرفي کند، رفتارها هماهنگ با آن متفاوت خواهند شد. يک جامعه فقير با مشکلات عديده اي دست وپنجه نرم مي کند، درحالي که جامعه با رفع فقر و محروميت مي تواند از بيماري هاي فرهنگي و رواني بکاهد و استعدادها را شکوفا سازد. ثروت هميشه با زشتي ها و زيبايي هاي متعددي همراه بوده چنانکه فقر را آلام و ارزش هاي متنوعي همراهي مي کند».