نيم نگاهي به تاثير صنعت نفت در شکل گيري آبادان

جهانی شدنی یک شهر ایرانی

علي بهرامي  نفت و جنوب ايران، چنان با هم آميخته اند که نمي توان از يکي ياد کرد و نامي از ديگري نبرد. در ميان شهرها و مناطق نفت خيز جنوب ايران، نام آبادان قدمت و درخشندگي خاصي دارد. آبادان شهري است که چون نگيني در کناره هاي اروندرود، روزگار متفاوتي را از سرگذرانده است. از آغاز ساخت پالايشگاه در آن تا سال هاي محاصره در جنگ تحميلي و از سال هاي نوسازي اش در ابتداي قرن چهارم خورشيدي تا روزهايي که مرکز توجه رهبران سياسي جهان در جنگ جهاني دوم بود. در اين مطلب نيم نگاهي داريم به تاثير حضور صنعت نفت در جنوب ايران و شکل گيري شهر آبادان؛ شهري که در بيان بسياري از تاريخ نگاران و جامعه شناسان از آن به «شرکت – شهر» تعبير شده است.

خيلي سخت است که باور کنيم از سال 1287 خورشيدي، يعني همان سالي که در خردادماه آن چاه شماره يک مسجد سليمان به نفت رسيد تا 1291 خورشيدي يعني همان سالي که شهر آبادان و کشور ايران صاحب نخستين پالايشگاه بزرگ شد، انگليسي ها فکري به حال پالايش نفت مسجد سليمان نکرده باشند. دقيقا در فاصله کشف نفت در ايران تا تاسيس پالايشگاه بزرگ آبادان، در همان مسجدسليمان، پالايشگاه کوچکي در بي بيان تاسيس شد. در حقيقت نمي توان گفت پالايشگاه آبادان نخستين پالايشگاه ايران و خاورميانه است، اما با کمي اغماض و با توجه به بزرگي و توان بسيار بالاي اين پالايشگاه و نقش عظيم آن در شهر آبادان، کشور ايران و منطقه خاورميانه و البته ظرفيت کم و کوچک بودن پالايشگاه بي بيان مسجد سليمان، پالايشگاه آبادان را نخستين پالايشگاه ايران و خاورميانه مي خوانيم.

نيروي عظيم انساني

خيلي طول نکشيد که نفت از مسجدسليمان به آبادان برسد و مطامع تمام ناشدني انگلستان و دنياي مغرب زمين را تا حد زيادي برآورده کند. کار ساخت پالايشگاه از 1289 خورشيدي شروع شد و سه سال بعد يعني در سال 1291 خورشيدي به پايان رسيد. بنابر گفته بسياري از تاريخ نگاران، کارگران ايراني بسيار زيادي که رقمشان در منابع و اسناد تا 10 هزار نفر نيز ذکر شده است، در پالايشگاه با مزدهاي بسيار اندکي کار مي کردند. کارگراني که نه حق و حقوقي داشتند و نه از طرف دولت انگلستان مورد توجه قرار مي گرفتند. در کتاب «خون خاک» در اين باره آمده است:«از ديدگاه مهندسان عالي رتبه انگليسي و استراليايي و کانادايي و نيوزلندي و آفريقاي جنوبي، مسئله کارگران ايراني و زندگي آنان مسئله اي فرعي و بي اهميت بود و بايد خود دولت ايران موضوع را حل مي کرد. آنان افرادي صرفا فني و تکنوکرات بودند که به ايران آمده بودند تا نفت، طلاي سياه آن را در محيطي نامساعد و بد آب و هوا و فاقد هر گونه وسائل اوليه زندگي از اعماق زمين بيرون بکشند و وظايف خود را در مقابل کمپاني انگليسي که آنان را استخدام کرده بود، انجام دهند...آنان عمدتا از خاطر مي بردند که اگر نيروي عظيم اين کارگران که خيلي زود تعدادشان از رقم 10 هزار نفر گذشت و چند سال بعد 20 هزار و600 نفر رسيد، مهندسان و تکنيسين هاي اروپايي قادر نبودند آن همه وسايل را از دريا به ساحل پياده کنند و به آبادان برسانند...تمام وسايل حفاري، دکل ها، تلمبه ها و... با کشتي از استراليا، انگلستان يا نيوزلند به خليج فارس و از آنجا به مصب اروندرود مي آمد و سپس به آبادان حمل مي شد و با ارابه و گاري و دست به محل پالايشگاه فرستاده مي شد. کارگران زيادي از لرستان، ايلام و پشتکوه و پيشکوه و خود خوزستان راهي محل شده بودند. حتي همان حقوق بسيار ناچيزي که کمپاني مي داد، باعث جذب کارگر مي شد و در تهران کمترين توجهي به جنوب نمي شد.»

تولد يک شرکت - شهر بزرگ

آبادان به معناي امروزين با ورود صنعت نفت متولد شد و نمي توان اين مسئله را را ناديده انگاشت که صنعت نفت و آبادان تاريخ عجين و در هم تنيده اي دارند. اساسا دو شهر آبادان و مسجد سليمان داراي چنين خصلتي ويژگي اي هستند و بسياري از تاريخ نگاران و محققان اجتماعي و فرهنگي از اين دو شهر با عنوان« شرکت – شهر » نام برده اند. اين عنوان اشاره به   اين مسئله مهم دارد که ماهيت اين دو شهر با ماهيت شرکت نفت پيوندي ذاتي دارد. در کتاب« نفت و  زندگي» آمده است «مسجدسليمان و آبادان، بارزترين نمونه هاي مهندسي اجتماعي يک شرکت انگليسي در ايران هستند». همچنين در کتاب «خوزستان، تمدن و نفت» نيز درباره ماهيت و تاريخچه شکل گيري شرکت – شهرها آمده است «منظور از «شرکت – شهر»، جوامع شهري هستند که به واسطه آغاز يک فعاليت صنعتي خاص در منطقه اي جغرافيايي و از تجمع و سکونت نيروي کار شاغل در آن صنعت و پيرامون آن به وجود مي آيند. استقرار اينگونه شهرها معمولا با ايجاد يک کمپ کارگري آغاز مي شود و با گسترش فعاليت در آن منطقه گسترش مي يابد و رفته رفته شکل و شمايل شهر به خود مي گيرد». از همان آغاز کار ساخت پالايشگاه در سال 1289 خورشيدي خواسته يا ناخواسته بايد مکان هايي براي سکونت برخي کارکنان ساخته مي شد. اين سکونت گاه ها با رشد و وسعت کار پالايشگاه وسيع تر مي شدند. در کتاب «نفت و زندگي» در اين باره آمده است «در بحبوحه تاسيس پالايشگاه، شرکت نفت براي مهندسان و کارکنان عالي رتبه اي که قرار بود در آبادان مشغول به کار باشند، شروع به ساخت ساختمان هايي ويلايي با نام «بنگله»، و کمپ ها و چادرهايي براي کارگران هندي و ايراني کرد و با افزايش تعداد مستخدمين و پيشرفت توليد و پالايش نفت و احداث خط لوله انتقال نفت از مسجدسليمان به آبادان، جمعيت اين منطقه نيز رو به افزايش گذاشت». با افزايش نسبي جمعيت و پيدايش نيازهاي روزمره و ضروري زندگي، مهاجران ديگري نيز براي کار و فعاليت به آبادان آمدند. آنها اگر چه از کارکنان و کارگران پالايشگاه نبودند اما باز هم پيوند غير مستقيمي با آن پيدا مي کردند و شرکت – شهر آبادان را در قامت و شکل اوليه اش به تثبيت مي رساندند. در کتاب نفت و زندگي در اين باره آمده است: «هنوز دو سال از کشف نفت نگذشته بود که عده اي براي استخدام در شرکت و تعدادي براي سوداگري و فروش لوازم و اجناس شان به مهاجرين، در اين منطقه ساکن شدند. در ابتدا شرکت نفت که نگاهش به توسعه نفت و افزايش فعاليت موفقيت آميزش بود، چندان در قيد و بند مهندسي شهري و شکل و فضاي شهري که با سرعت شکل مي گرفت، نبود بنابراين با گرفتن وجهي، اجازه بناي منزل مي داد... به اين ترتيب نخستين شالوده شهر آبادان گذاشته شد». رشد و توسعه شرکت – شهر آبادان از سال 1302 خورشيدي شکل ديگري به خود گرفت و عبور از جنگ جهاني اول و اشراف بيشتر حکومت مرکزي بر مناطق نفت خيز موجب شد تا فضاي نابسامان و بدون مهندسي بخش بزرگي از شهر آبادان تخريب شود و آبادان مدرن با شکل و شمايلي مهندسي شده متولد شود. «در واقع شهري که به نام آبادان به عنوان يک شرکت – شهر مدرن صنعتي از آن ياد مي شود، شهري است که پس از تخريب آبادان اوليه در سال 1302 تا 1304 خورشيدي توسط شرکت نفت ساخته شد. آباداني که طي 15 سال و همزمان با تاسيس پالايشگاه ساخته شده بود، همچنان که گفته شد، شهري ناموزون بود که کارگران و کسبه به صورت خود جوش و با امکاناتي که در دسترس داشتند، بدون نقشه و اصول مهندسي بنا کرده بودند».

شرايط جهاني

اگر شرايط جهاني ويژه اي که با جنگ هاي جهاني اول و دوم رقم خورد، نبود شايد ظرفيت پالايشي پالايشگاه آبادان اينقدر بالا نمي رفت و نام آبادان به واسطه ورود صنعت راهبردي نفت به آن، به اين اندازه در جهان پر آوازه نمي شد. پالايشگاه آبادان و ظرفيت عظيم صنعتي آن توانست در به زانو در آوردن نازي ها در جنگ جهاني دوم نقش بسيار پر رنگي ايفا کند. در کتاب «خون خاک» درباره ظرفيت پالايشگاه آبادان آمده است: «قرار بود پالايشگاه آبادان با ظرفيت اوليه 120 هزار تن در سال افتتاح شود؛ اما دنيا به محصولات نفتي احتياج داشت و هشت سال بعد تا سال 1299 ظرفيت آن به يک ميليون تن رسيد». اما همه ماجراي تاسيس پالايشگاه آبادان به همين نقطه اي که حالا در آن بخشي از چرخ هاي بزرگ صنعت نفت ايران را مي چرخاند، ختم نمي شود. نفت در مسجدسليمان پيدا شده است و حالا پالايشگاه در آبادان قرار دارد، پس پاي خطوط لوله کمي بعد از آغاز کار ساخت پالايشگاه آغاز مي شود. در کتاب خون خاک در اين باره آمده است :«در سال 1289 خورشيدي ساختمان پالايشگاه آبادان آغاز شد و سه سال بعد به پايان رسيد. سال بعد نخستين خط لوله را از مسجد سليمان به آبادان کشيدند تلمبه هاي نصب شده در اين خط را از نوعي برگزيدند که بخار آب آنها را به حرکت در مي آورد. حداکثر فشار 800پوند بر هر اينچ مربع بود. اين خط مي توانست ساليانه 400 هزار تن نفت را عبور دهد. قطر لوله ها بين 10 تا 15 سانتيمتر بود. دو سال بعد از احداث خطوط لوله از مسجد سليمان به آبادان اولين محموله نفت خام ايران به ميزان 43 هزار پوند به دنيا صادر شد. سال بعد اين ميزان به 81 هزار تن و سال بعد يعني 1293 خورشيدي به 274 هزار تن رسيد».

با توسعه هر چه بيشتر پالايشگاه آبادان، شهر آبادان نيز با افت و خيزهايي، توسعه پيدا مي کرد. حالا ديگر در آبادان همه چيز پيدا مي شد و نظم انگليسي ها به نفتي هاي آباداني تزريق شده بود. شهر هر روز بزرگ و بزرگ تر مي شد و آبادان مظاهري از تمدن غربي و وسايل متجددانه را مي ديد که تقريبا هنوز در هيچ جاي ايران ديده نشده بود. در کتاب جستارهايي کوتاه در تاريخ نفت ايران آمده است «آبادان به لطف نفت و پالايشگاه به يکي از پر جاذبه ترين شهرهاي ايران در زمان خودش تبديل شد...توسعه تاسيسات شهري اين شهر را به بهشت اشتغال در ايران تبديل کرده؛ به گونه اي که سبب شده بود افراد از نقاط مختلف کشور براي کار در پالايشگاه خود را به آبادان برسانند».

 منابع:

- خون خاک، جلد اول، نوشته خسرو معتضد

- خوزستان، تمدن و نفت، نوشته فرشيد خداداديان

- نفت و زندگي، نوشته ربابه معتقدي

- جستارهايي کوتاه بر تاريخ بلند نفت، ايران نوشته فرشيد خداداديان