نگاهي به چند کتاب تاريخي درباره نفت

بر نفت ایران چه گذشت؟

اين بار نمي خواهيم از يک رخداد يا واقعه و يا شخصيت تاريخي سخن بگوييم؛ بلکه قصد داريم شما را با سرچشمه هاي تاريخ نفت ايران آشنا کنيم؛ اگرچه بايد اقرار کرد که در تاريخ نفت ايران به اندازه اي که انتظار مي رود کتاب هاي فراواني به نگارش در نيامده؛ اما انصافا در چند دهه گذشته، تاريخ نفت ايران کتاب هاي خوبي را تجربه کرده است. در مجموع اين کتاب هاي موجود هستند که با تلاش تاريخ نگاران، تاريخ نفت ايران را رقم زده اند. با وجود اين دست از کتاب هاست که مي دانيم در چه زماني چه رخدادي به وقوع پيوسته يا چه جريان تاريخي در نفت شکل گرفته است؟ پس اين بار با ما باشيد تا چند منبع تاريخي را به شما معرفي کنيم؛ منابعي که هر کدام ابعاد خاصي از تاريخ را برايتان بازگو مي کنند.

طلای سیاه، تاریخ نفت در ایران و جهان

این کتاب نوشته حسن نفیسی است که در 11 فصل به بحث و بررسی درباره موضوعات صنعت نفت می پردازد. اولین شروع تولید صنعتی در آمریکا، تا کودتای 28 مرداد 1332 در ایران، بررسی تاریخ کشف نفت و ماجراجویی های کاشفان نفتی، شیوخ ثروتمند نفتی خاورمیانه و خلیج فارس و کودتاچیان 28 مرداد که اقدام آنها به دلیل جلوگیری از دستیابی ملت ایران بر سرنوشت کشور خود و ملی شدن صنعت بود. صنعت نفت در آمریکا، جنگ های نفتی، قراداد دارسی، نفت خاورمیانه، عصر بنزین، شیخ های نیویورک و غارت نفت ایران، عنوان بخش های مورد بحث در کتاب حاضر است.

سیری بر تاریخ نفت   ایران

موضوع این کتاب که آن را ولی الله حامی نوشته، تبیین تاریخچه استفاده از نفت در ایران است. این اثر هشتمین مجلد از مجموعه «دانستنی های ایران» است که در آن به تشریح تاریخچه کشف و استفاده از نفت در ایران پرداخته شده است. عناوین سرفصل های کتاب عبارتند از: نفت در اعصار باستان، ماجرای کشف نفت در ایران، صنعت نفت ایران قبل از انقلاب اسلامی، صنعت نفت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روزشمار صنعت نفت و نفت ایران به روایت تصویر.

تاریخ نفت ایران (1914-1901)

این کتاب به بررسی تحلیلی و اسنادی تاریخ نفت ایران در ابتدای سده 20 میلادی پرداخته و نشان می دهد که تاریخ نفت ایران، تحت تأثیر چه عوامل داخلی و خارجی قرار گرفته و عوامل تأثیرگذار بر روند تاریخ نفت ایران چه بوده است. «تاریخ نفت ایران» همچنین، نشان دهنده گوشه هایی از تاریخ اجتماعی و سیاسی مناطق نفت خیز و چگونگی انعقاد قرارداد دارسی، کشف نفت در مسجد سلیمان، تأسیس پالایشگاه آبادان، تأثیر دولت انگلیس بر نفت ایران، نقش گمرکات در تاریخ نفت ایران و در مجموع شکل گیری و توسعه شرکت نفت ایران و انگلیس است. کتاب تاریخ نفت ایران را محمد حسن نیا نوشته است.

از مروارید تا نفت: تاریخ خلیج فارس

برخی مورخان عقیده دارند، خلیج فارس، گاهواره تمدن عالم یا مبدا پیدایش انسان هاست و ساکنان باستانی آن، نخستین انسان هایی بوده اند که دریانوردی را آموخته اند و کشتی ساخته و در امواج خروشان دریا نشسته اند تا خاور را به باختر پیوند زنند. بدیهی است که خلیج فارس، به علت راه داشتن به دریاهای آزاد، در طول تاریخ کانون توجه بوده است. افزون بر آن، امروزه نیز به دلیل وجود نفت و گاز، دارای اهمیت بسیار است. رضا طاهری در این کتاب، تاریخ خلیج فارس، از سیراف تا کنگان و عسلویه را تا ظهور و سقوط رضاخان پهلوی بیان کرده و همچنین به شرایط جغرافیایی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی و... این مکان ها پرداخته است.

نفت و نفتکش: تاریخچه شرکت ملی نفتکش ایران

کتاب حاضر که نوشته خسرو معتضد است، تاريخ کاملي از پيدايي فعاليت هاي نفتي و همگام با آن فعاليت هاي کشتيراني نفتي در جهان و ايران را شامل می شود. کتاب «نفت و نفتکش» دوران 63 ساله تلاش ملت ايران براي دستيابي به يکي از زمينه هاي پايه اي صنعت نفت، يعني کشتيراني نفتي را روایت می کند. مطالعه این کتاب به غير از کارشناسان و اهل تحقيق، بويژه کارشناسان و کارمندان شرکت ملي نفتکش ايران، می تواند براي عموم علاقه مندان به مباحث نفت و تاریخ جالب توجه باشد.

نفت از یک نگاه

در این کتاب که نوشته قدرت عیوضی شربیانی است، تاریخ مختصر نفت ایران از سال 1234 تا 1352 شمسی و فراز وفرودهای آن مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: «نقش منابع انرژی در حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوامع بشری حائز اهمیت است. اگر چه عصر حاضر و قرن 20 را « عصراتم»، «عصر فضا» و ... نامیده اند؛ اما باید در زمینه استفاده از انرژی، آن را «عصر نفت» نامید. نفت طی نیم قرن گذشته، همه عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نظامی جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده و حمله آمریکا به شعار ایجاد دموکراسی و خلع سلاح به عراق، تنها بهانه ای بیش نیست و این امر فقط به دلیل دستیابی و کنترل منابع عظیم ثروت و انرژی یعنی نفت خاورمیانه است.»

 

چگونه پای آمریکا از نفت ایران بریده شد؟

در تاريخ معاصر ايران، بخصوص پس از ظهور و حضور نفت، شاهد رقابت قدرت هاي بزرگ بر سر منافع اين سوخت تمدن ساز بوده ايم. درگيري قدرت هاي بزرگ براي کسب منافع نفت در ايران گاهي چنان پيچيده مي شد که بسياري از نخبگان ايراني را نيز در حيرت فرو مي برد. يکي از وقايع بسيار پيچيده اي که در تهران درباره يک سقاخانه رخ داد، موثرترين شرايط را براي لغو امتياز نفت شمال مهيا کرد. بعد از تحولات منتهي به جنگ جهاني اول و در نهايت واگذاري امتياز نفت به شرکت استاندارد اويل آمريکا، ايران تلاش مي کرد تا با بازکردن پاي قدرت هايي چون آمريکا و آلمان، روابط قدرت اقتصادي که انگلستان و روسيه در ايران به صورتي دوگانه رقم زده بودند، بر هم بزند؛ کاري که با روي کار آمدن رضا ميرپنج و کودتاي 1299 به اوج خودش رسيد.  دولت روسيه در برابر امتيازي که به استاندارد اويل داده شد، معتقد بود که نمي توان با دولت ديگري در سرحدات روسيه قرارداد بست. همچنين بيان مي کرد که امتياز نفت شمال قبل از آمريکا، از سوي وثوق الدوله در سال 1916 به خوشتاريا از اتباع اين دولت داده شده بود و حالا ديگر نمي شد پاي کس ديگري را به نفت شمال باز کرد.

 دليل باز شدن پاي آمريکا به نفت شمال

با وقوع کودتاي 3 اسفند 1299 رضاشاه، نخست وزيري سيد ضياء الدين طباطبايي چهار ماهه شد و پس از او قوام السلطنه به نخست وزيري رسيد. دولت بعد از کودتا هزينه هاي زيادي داشت، از نفت جنوب چيز دندان گيري به دولت مرکزي نمي رسيد. پس قوام بر آن شد تا از نفت شمال چيزي براي حکومت مرکزي دست و پا کند. انگلستان و روسيه وضع مشخصي داشتند، از اين رو قوام پاي کشور ثالثي را به ايران و نفت آن باز کرد. آمريکا و شرکت استاندارد اويل به طور محرمانه براي اعطاي امتياز نفت شمال با قوام وارد مذاکره شدند.

پس از عقد قرارداد، صداي روسيه و انگلستان بلند شد و اعتراض هاي شديدي کردند. هر دو کشور مدعي بودند که خوشتاريا امتياز شمال را به آنها داده است.

خوشتاريا هيچ کاره است

عبدالرضا هوشنگ مهدوي در کتاب تاريخ روابط خارجي ايران پس از وقوع اين بحران در روابط ايران نوشته است: «دولت ايران نيز در پاسخ گفت که امتياز خوشتاريا تنها يک طرح از يک لايحه قانوني بوده که بعدا بايد به تصويب مجلس شوراي ملي مي رسيده است. بنابراين امتيازي به اتباع دولت شوروي واگذار نشده که دولت شوروي آن را ملغا کرده باشد و اعطاي اين امتياز از حقوق حاکميتي ايران بوده است. به اين ترتيب روابط تهران ـ مسکو رو به تيرگي نهاد. از سوي ديگر، دولت انگلستان که با اعطاي امتياز نفت شمال به آمريکايي ها انحصار نفتي خود در ايران را در خطر مي ديد به مخالفت با آن برخاست و شرکت نفت جنوب نيز اعلام کرد که از دادن راه عبور براي حمل نفت شمال از اراضي حوزه امتياز خود، که تنها راه تجاري بود، جلوگيري خواهد کرد. در نتيجه اين کارشکني ها، شرکت استاندارد اويل ديگر علاقه اي به نفت شمال ايران نشان نداد و خود را کنار کشيد»

قتل ايمبري و پايان کار

اينها که بيان شد، پايان کار نبود، بنابراين قوام هم براي اصلاح اقتصادي از مشاوران مالي آمريکايي استفاده کرد. مصطفي فاتح در کتاب 50 سال نفت ايران آورده است؛ «اين بار با وجود علاقه ايراني ها، مورگان شوستر به ايران نيامد و آرتور ميسلپو جاي آن را گرفت. اين امر با نارضايتي انگليسي ها روبه رو شد و با فشار لندن دولت قوام سقوط کرد و مستوفي الممالک جاي آن را گرفت. نخست وزير جديد نيز راه سلف خود را ادامه داد و تلاش کرد شرکت هاي آمريکايي را به استخراج و بهره برداري نفت شمال علاقه مند سازد. براي اين کار، دولت جديد قانون اعطاي امتياز به شرکت استاندارد اويل را اصلاح کرد و آن را به صورت قانون «امتياز نفت شمال به يک شرکت معتبر مستقل آمريکايي» درآورد. اين امتياز در ژوئن 1923 به تصويب مجلس رسيد. به دنبال تصويب اين قانون، مذاکراتي با شرکت نفت سينکلر آغاز شد و طرح قراردادي با همان شرايط به امضا رسيد تا به مجلس شوراي ملي تقديم شود؛ اما انگليسي ها بيکار ننشستند و با کارشکني اين تلاش دولت ايران را نيز عقيم ساختند».

اما ضربه دوم بر حضور نفتي آمريکا در ايران چگونه وارد شد؟ ايرج ذوقي، نويسنده مسائل سياسي ـ اقتصادي نفت ايران، ماجرا را اينگونه شرح داده است: ميجر رابرت ايمبري، کنسول سفارت آمريکا، براي تماشاي معجزه اي که مي گفتند در يک سقاخانه در تهران رخ داده، به محل مزبور رفت. او اين کار را به تحريک يکي از دوستانش انجام داد که کارمند شرکت نفت ايران انگليس بود. در آنجا او به دست عده اي از عمال انگليس که مردم را تحريک مي کردند، به قتل رسيد. دولت ايران براي جلوگيري از عواقب اين حادثه بسرعت از دولت آمريکا عذرخواهي و حتي برخي از مسببان حادثه را اعدام کرد. بااين حال، شرکت نفتي سينکلر به بهانه نداشتن امنيت جاني نيروهايش، ايران را ترک کرد و عطاي امتياز نفت را به لقايش بخشيد. به اين ترتيب تلاشي ديگر براي ورود نيروي سوم به ايران از سوي سياست ورزان ايراني، عقيم ماند.»