آرامش از ديدگاه آموزه هاي ديني (بخش هفتم)

همراهي با ولي الله و انس با کلام الله

چند شماره اي است که درباره آرامش از منظر آموزه هاي ديني با شما سخن گفته ايم و حوزه هاي مختلفي را در اين باره مورد واکاوي قرار داده ايم. اين بار و در هفتمين مطلب از سلسله مطالب درباره عوامل آرامش به ارتباط انسان با ولي خداوند و انس او با قرآن، اشاره مي کنيم. پس با ما همراه باشيد.

همراهي، همدلي و اطاعت از پيامبر(ص) به عنوان عامل ديگري براي نزول آرامش از سوي خداوند معرفي شده است، زيرا عدم همراهي با ولي خدا باعث عدم اطمينان از آينده و سرانجامِ کار خواهد شد که اين امر، خود موجب استرس مي شود. اين، کاملاً طبيعي است که هر کس شخصي را دوست بدارد، دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن خواهد داشت. پس کسي که دوستدارِ خداست، بايسته است که دوستدارِ دوستداران و نزديکان خدا هم باشد، حتي شايسته است محبت همه کسان و چيزهايي که به او انتساب دارند، در قلبش جاي گيرد. اگر فردي فرستاده اوست، بايد محبتي شديد به او داشت، او را فراوان محترم شمرد و از او تبعيت کرد، چنانکه در آيه 31 سوره آل عمران آمده است:

قُلْ إِنْ کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْکُمُ اللّهُ؛ بگو اگر خدا را دوست داريد، از من پيروي کنيد تا خدا دوستتان بدارد.

محبت به معصومين (عليه السلام)

تبعيت از پيامبر اکرم(ص) و دوستي با اهل بيت(عليهم السلام) حکايت از راستگويي در محبت با خدا دارد؛ ازاين روست که در احاديث مختلف ميان محبت به خدا و دوستي نسبت به اهلبيت(ع) پيوند برقرار شده است. امام صادق(ع) مي فرمايد:هر که حق ما را بشناسد و ما را دوست بدارد، در حقيقت، خداوند ـ تبارک و تعالي ـ را دوست داشته است.مسئله ارتباط ميان محبت ولي خدا و نزول آرامش به گونه هاي مختلف در آيات و احاديث بيان شده است. قرآن به اين حقيقت اشاره مي کند که آن دسته از مؤمناني که با پيامبر اکرم(ص) بيعت کردند، سبب خشنودي خداوند را فراهم کرده و آرامش بر آنها نازل شد. پس همسويي و دوستي حضرت ختمي مرتبت(ص) از علل فرود آمدن آرامش از سوي خداست، در آيه 18 سوره فتح آمده است: لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً؛ بهراستي خدا هنگامي که مؤمنان زير آن درخت با تو بيعت مي کردند، از آنان خشنود شد و آنچه در دل هايشان بود، بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزي نزديکي به آنها پاداش داد.کتاب خدا همچنين به اين نکته اشاره دارد که حضرت محمد(ص) به عنوان پيامبر خدا موظف بود از دارايي هاي مؤمنين و محبين، بخشي را به عنوان صدقه بگيرد تا از يک سو اموال آنان پاک شود و از سوي ديگر، سبب دستگيري مستمندان باشد. دراينصورت حضرت ختمي مرتبت(ص) براي آنان دعا ميفرمود و دعا و عنايت آن رسول خدا(ص) سبب نزول آرامش بر دل هاي آنان مي شد؛ از اين رو توجه فرستاده خدا که بزرگترين نيروي هستي در عالم است، زمينه ساز فرود آمدن قرار و آرامش مي شود، در آيه 103 سوره توبه آمده است:خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ از اموال آنان صدقه اي بگير تا به وسيله آن پاک و پاکيزه شان سازي و برايشان دعا کن، زيرا دعاي تو براي آنان آرامشي است و خدا شنواي داناست.امام باقر(ع) در حديثي فرمود: پناه، نجات، برکت، کرامت، مغفرت، عفو، بشارت، قرب، اميد و نصرت از سوي خدا براي کسي است که محبت علي(ع) در دل او جاي داشته باشد، قلبش به او اعتماد کند، فضائلش را بپذيرد و اوصياي بعد از او را قبول کند. دراينصورت، در محدوده شفاعت آنان قرار گرفته پيرو آنان محسوب مي شود.در اين مطلب، رمزي نهفته است؛ اولياي خدا، مقربين درگاه خدا هستند. از سوي ديگر، مي دانيم که خداوند آفريننده و نازلکننده احساسات پاک و از جمله امنيت و آرامش است، پس هر کس به او نزديکتر بهره وي از قرار و آرامش بيشتر. حضرت علي(ع) آنجا که سخن از اوصاف فرشتگان به ميان مي آورد، آنها را امين وحي الهي و حاملان اوامر او قلمداد کرده مي فرمايد: وجودشان با تواضع، سکونت و آرامش آشناست: و تواضع، آرامش و سکونت را پوششي براي دل هايشان ساخت.

انس با قرآن

خو گرفتن سالک، «انس» است. انس، لذت باطني است که بر اثر طلوع جمال محبوب حاصل مي آيد. صاحب انس از غير محبوب به وحشت مي افتد و تنها با ذکر او دل خوش دارد. وي عموم اوقات خود را به تفکر و تذکر مي گذراند و ديگران را غايب و او را هميشه حاضر مي بيند. تعظيم محبوب هميشه در نظر او بيش از ديگران است.مؤانست و تلاوت آيات قرآن به قلب انسان استحکام، قدرت، امنيت و آرامش مي بخشد. آرامشِ دل، نصيب آن دسته از تلاوتکنندگان قرآني است که به دنبال بهره مندي از درجات بالاي ايماني باشند. هر چه انس با قرآن بيشتر، نصيب انسان از ايمان و اطمينان بالاتر. ميان انس با قرآن و نيل به آرامش رابطه مستحکمي وجود دارد. پيامبر اکرم(ص) به اين حقيقت والا اشاره مي فرمايد:هيچ گروهي در خانه اي از خانه هاي خدا براي تلاوت کتاب خدا و مباحثه آن جمع نشدند، مگر اينکه آرامش بر آنان فرود آمد و رحمت فرايشان گرفت و فرشتگان آنان را در ميان گرفتند و خداوند در ميان کساني که نزدش هستند، از آنان ياد کرد.اگر شما دوستي صميمي داشته باشيد و او زماني طولاني از شما دور باشد، پس از سالياني ناگهان نام هاي از او دريافت کنيد و پشت آن نامه، نام آن دوست عزيز بر چشمتان نشيند در اين لحظه چه مي کنيد؟ پاسخ، روشن است. آن نامه را بر چشم و سر مي گذاريد، آن را با ادب مي گشاييد و با تمرکز کامل نه يک بار بلکه بارها مي خوانيد و شايد از چشم هايتان زلال اشک هم جاري شود. قرآن، نامه خداست. آياتش، جمله هايي است که از سوي خدا صادر و نازل شده است و خداوند خودش را در نامه اش به انسان ها جلوه گر کرده است.

 هدف او از اين نامه نگاري فقط کمک به ما آدميان است. حروف، واژه ها و جمله هاي اين نامه از، دوست بسيار عزيزي است به نام خدا. نامه خدا، بوي او را مي دهد، پس کسي که با خدا به آرامش مي رسد با گفته هاي او هم مي آرامد.

 

نزديک ترين افراد به پيامبر(ص) در روز قيامت (بخش دوم)

در شماره پيشين، بخش نخست بيانات مقام معظم رهبري را درباره حديثي از پيامبر اکرم (ص): اَقرَبُکُم غَداً مِنّي فِي المَوقِفِ اَصدَقُکُم لِلحَدِيثِ وَ آداکُم لِلاَمانَةِ وَ اَوفاکُم بِالعَهدِ وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاسِ (نزديک ترين شما به من در قيامت، راستگوترين، امانت دارترين، وفادارترين به عهد، خوش اخلاق ترين و نزديک ترين شما به مردم است) را منتشر کرديم. اينک بخش دوم شرح معظم له را درباره اين حديث مي خوانيد: 

وَ آداکُم لِلاَمانَة:آن کسي که بيشتر از همه اداي امانت مي کند؛ که مکرر عرض کرده ايم که امانت فقط اين نيست که حالا يک پولي شما دست بنده بسپريد، بنده آن را به شما برگردانم؛ اين يکي از انواع امانت است. همه آن چيزهايي که مردم به ما مي سپرند، امانت هاي مردم است؛ مقام را به ما مي سپرند، امنيت را به ما مي سپرند، دينشان را به ما مي سپرند، حفظ نواميسشان را به ما مي سپرند؛ همه اين چيزها امانت هاي مردم دست ماست. ما حکومتيم ديگر؛ هر کسي هر جا هست؛ يکي مثل بنده در يک جايگاهي قرار دارد، يکي در جايگاه ديگري قرار دارد، يکي قاضي است، يکي مسؤول تعليم و تربيت است، يکي امام جماعت است؛ همه اينها امانت هايي است که دست ما سپرده است؛ اداي امانت. هر کدام بهتر اداي امانت کرديد، آنجا جايتان به حضرت نزديک تر است و امنيتتان بيشتر است.

وَ اَوفَاکُم بِالعَهد:[در مورد] پيمان هاي فردي و اجتماعي، وفاي به اين عهد ها بکنيد؛ که البته مهم ترينش پيمان هاي اجتماعي است؛ اين قراردادهاي اجتماعي، اين حقوق شهروندي [است]. خب اين چيزهايي که حالا امروز فرنگي ها ياد گرفته اند، مي گويند «حقوق شهروندي»، ماها هم از اينها مي خواهيم ياد بگيريم! حرف هايي که در روايات ما و در قرآن ما هست، حالا ما داريم از غربي ها اينها را [ياد مي گيريم]! خب اينجا دارد مي گويد «اَوفاکُم بِالعَهد»؛ «عهد» يعني قرارداد، آن چيزي که بين شما و بين ديگران قرارداد بسته [شده]. شما وقتي در يک محيط با هم زندگي مي کنيد، يک قراردادي با هم بسته ايد ديگر؛ مثل اين است که در يک آپارتماني ده خانواده زندگي مي کنند؛ اينها ولو هيچ کاغذي هم امضا نکرده اند [امّا] يک معاهداتي در مقابل هم دارند؛ اين چيز قهري است ديگر؛ [مثلاً] تو سر و صدا نکن که در خانه او بچه اش از خواب بيدار نشود، او هم سر و صدا نکند که بچه تو از خواب بيدار نشود؛ اين قرارداد روشني است ديگر؛ حقوق شهروندي يعني اينها.

وَ اَحسَنُکُم خُلُقاً:يکي از چيزها هم اين است که خوش اخلاق باشيد؛ بداخلاق و عبوس [بودن] و [اينکه] در خانه يک جور، در محل کار يک جور، با مردم يک جور، با تکبر، با اوقات تلخي [رفتار کردن]، خيلي بد است. آن کساني که «اَحسَنُهُم خُلقاً» هستند، آنجا نزديک ترند.

وَ اَقرَبُکُم مِنَ النّاس:مردمي بودن. ببينيد، سبک زندگي اسلامي اينها است. باز همين «مردمي بودن» هم از حرف هايي است که حالا متجددين و مانند اينها فکر مي کنند که از ديگران ياد گرفته اند؛ نه، اينها در روايات ما است. مردمي باشيد، با مردم باشيد. معناي با مردم بودن اين نيست که فرض کنيد انسان به چهار نفر از طبقه ممتازه بگويد اينها مردمند؛ نه، يعني توده مردم، طبقات پايين مردم، عامه مردم؛ با اينها باشيد، بين اينها باشيد، مثل آنها زندگي کنيد، در حد آنها زندگي کنيد، پيش آنها تواضع کنيد؛ اينها معناي مردمي بودن است.

 

همراه با معصومين (عليهم السلام)

نگاهي به سيره امام حسن عسکري(ع) (بخش اول)

امام حسن عسکري (ع) در روز جمعه هشتم ربيع الثاني سال 232 هجري قمري در مدينه منوره چشم به جهان گشود. مدت امامت امام حسن عسکري (ع)شش سال بود که از سال 254 هجري قمري شروع شد و در سال 260 با شهادت آن حضرت پايان يافت. ايشان در طول مدت زندگاني و به ويژه در دوران امامت خويش به واسطه مبارزه با طاغوت هاي زمان در تبعيد و زندان و تحت نظر به سر مي برد و سرانجام در هشتم ربيع الثاني سال 260 و در 28 سالگي در شهر سامراء و توسط احمد معتمد، پانزدهمين خليفه عباسي به طرز مرموزي مسموم و به شهادت رسيد.در اين نوشتار مروري بر سيره فردي و اجتماعي امام حسن عسکري خواهيم داشت:

پرورش نيروي تفکر و تعقل  در افراد

اسحاق کندي فيلسوف عراقي بود. او به تاليف کتابي با موضوع تناقضات قرآن همت گماشت. او آن چنان با شور و علاقه مشغول تدوين اين کتاب شد که از مردم کناره گرفته و به تنهايي در خانه خويش به اين کار مبادرت مي ورزيد، تا اينکه يکي از شاگردانش به محضر پيشواي يازدهم شرفياب شد.امام به او فرمود: «آيا در ميان شما يک مرد رشيد پيدا نمي شود که استاد شما را از اين کارش منصرف سازد؟» عرض کرد: ما از شاگردان او هستيم، چگونه مي توانيم در اين کار يا کارهاي ديگر به او اعتراض کنيم؟

امام فرمود: «آيا آنچه بگويم به او مي رساني؟» گفت: آري. فرمود: «نزد او برو با او انس بگير و او را در کاري که مي خواهد انجام دهد ياري نما، آنگاه بگو سؤالي دارم، آيا مي توانم از شما بپرسم؟ به تو اجازه سؤال مي دهد. بگو: اگر پديدآورنده قرآن نزد تو آيد، آيا احتمال مي دهي که منظور او از گفتارش معاني ديگري غير از آن باشد که پنداشته اي؟ خواهد گفت: امکان دارد. و او اگر به مطلبي توجه کند، مي فهمد و درک مي کند.

هنگامي که جواب مثبت داد، بگو: از کجا اطمينان پيدا کرده اي که مراد و منظور عبارات قرآن همان است که تو مي گويي؟ شايد گوينده قرآن منظوري غير از آنچه تو به آن رسيده اي داشته باشد و تو الفاظ و عبارات را در غير معاني و مراد متکلم آن به کار مي بري؟»

آن شخص نزد اسحاق کندي رفت و همانطوري که امام به او آموخته بود، با مهرباني تمام با او انس گرفت، سؤال خود را مطرح کرد و او را به تفکر و انديشيدن وادار کرد. اسحاق کندي از او خواست سؤال خود را تکرار کند، در اين حال به فکر فرو رفت و اين احتمال به نظر او ممکن آمده و قابل دقت بود، براي همين شاگردش را قسم داد که منشا اين پرسش را براي او بيان کند. او گفت: به ذهنم رسيد و پرسيدم. استاد گفت: باور نمي کنم که به ذهن تو و امثال تو اين پرسش خطور کند، راستش را بگو، اين سؤال را از کجا آموخته اي؟ شاگرد گفت: ابو محمد عسکري(ع) به من ياد داد. استاد گفت: آري، الان حقيقت را گفتي. چنين سؤالي جز از آن خاندان نمي تواند باشد. آنگاه نوشته هاي خود را در اين زمينه در آتش سوزانيد.

افتتاح قرارگاه فرهنگي خليج فارس صنعت نفت

در مراسمي که با حضور احمد مجيدي نسب، مشاور فرهنگي وزير نفت، ناصر بابايي، جانشين مدير عامل و رئيس شوراي فرهنگي شرکت ملي پالايش و پخش فراورده هاي نفتي ايران و جمعي از مسؤولان استاني و مديران نفتي استاني و کشوري در پالايشگاه ستاره خليج فارس برگزار شد، حجت الاسلام و المسلمين حميد فلاحتي مسؤوليت قرارگاه فرهنگي خليج فارس صنعت نفت را به عهده گرفت.

احمد مجيدي نسب، مشاور فرهنگي وزير نفت در حکمي وظيفه ساماندهي مسائل فرهنگي صنايع نفتي کشور و افزايش تعامل اين دستگاه ها با ساير نهادها و ذي نفعان در استان هاي هرمزگان، کرمان و سيستان و بلوچستان را به حجت الاسلام فلاحتي واگذار و ابزار اميدواري کرد اين معارفه سرآغاز رخدادهاي مثبت فرهنگي در منطقه باشد.

وي گفت: از سال 1392 تا کنون دو قرارگاه فرهنگي در استان هاي بوشهر و خوزستان از سوي وزارت نفت تشکيل شده بود که به دليل جانمايي دو پالايشگاه بزرگ در استان هرمزگان و تاکيدات مقام معظم رهبري بر ساماندهي مسائل فرهنگي، قرارگاه خليج فارس را نيز امروز تشکيل داديم.

توجه به مسؤوليت هاي اجتماعي

مشاور فرهنگي وزير نفت تاکيد کرد: در مناطقي که صنعت نفت بر زندگي مردم و مردم بر روند حرکتي صنعت نفت تاثير دارند، تشکيل اين دست قرارگاه ها بسيار حائز اهميت است و ما هيچ گاه عمل به مسؤوليت هاي اجتماعي خود را فراموش نخواهيم کرد.وي از به کارگيري بيش از هزار نفر روحاني در وزارت نفت خبر داد و گفت: اين افراد وظيفه مقابله با تهاجمات فرهنگي را به عهده دارند.

حراست از دستاوردها

مجيدي نسب در ادامه تلاش هاي مهندسان و کارگران پالايشگاه ستاره خليج فارس در راستاي تامين نزديک به 50 درصد از سبد سوخت کشور را مصداق عمل به منويات مقام معظم رهبري خواند و گفت: براي حراست از اين دستاوردها و لبيک به پيام رهبر انقلاب به دلبستگان نظام در هفته گذشته، افتتاح قرارگاه فرهنگي خليج فارس را که قرار بود در دهه فجر صورت گيرد تسريع کرديم و اميدواريم شاهد ثمرات آن باشيم.

وي گفت: اين قرارگاه همانند قرارگاه هاي زمان جنگ عمل مي کند چرا که رهبر انقلاب شرايط امروز جامعه را شرايط جنگي خوانده اند و ما نيز بايد به فراخور اين وضعيت عمل کنيم.

 

شهيد سراله کيان ارثي

شهيد سراله کيان ارثي در سال 1309 و در شهر فريدن استان اصفهان متولد شد. شهيد کيان ارثي تيزماه 1324 وارد شرکت ملي نفت شد. او متاهل بود و شش فرزند داشت و در تاريخ 30 آذر 1360 در شهر آبادان و بر اثر اصابت ترکش به درجه رفيع شهادت نائل شد. يکي از بستگان شهيد سراله کيان ارثي درباره وي مي گويد: شهيد فردي متواضع و فروتن بود. در حالي به فيض شهادت رسيد که هنوز يک هفته از مرخصي اش باقي مانده بود اما به دليل اينکه احساس مي کرد در محل کارش، بيمارستان آبادان به او نياز دارند، قبل از پايان مرخصي به آبادان بازگشت.

 

عبادت چيست؟

امام حسن عسکري(ع)   فرمود:

 عبادت در زياد انجام دادن نماز و روزه نيست، بلکه عبادت با تفکّر و انديشه در قدرت بي منتهاي خداوند در امور مختلف است..

مستدرک الوسائل، جلد 11، صفحه 183

 

سبک زندگي توحيدي و موفقيت الهي، جلد دوم؛ خودباوري

کتاب سبک زندگي توحيدي و موفقيت الهي(جلد دوم؛ خودباوري)، کتابي است که آن را محمدتقي فعالي گردآوري کرده و توسط نشر تيماس در سال 1396 و در 306 صحه منتشر شده است. سازماندهي نگاشته حاضر در دو فصل انجام شده است؛ فصل اول به معناشناسي، تعريف، رويکردها و رهيافت ها نظر دارد. در فصل دوم اصول، آثار، نشانه ها، روش ها و عوامل برجسته شده اند تا از اين طريق بتوان نگاهي نسبتاً جامع به مقوله اعتماد به نفس داشت.