خط بان خطوط لوله يزد- رفسنجان از سختي ها و مشکلات اين حرفه مي گويد :

مهمان بیابان هستیم

نگهبان در لغت به معناي حراست و حفاظت است، اما واژه خطبان در دايره لغات انباشته در ذهنم ناآشنا بود. به سراغ لغت نامه دهخدا رفتم و هر چه بيشتر جُستم، کمتر يافتم. تا اينکه صالحي نژاد همان خطباني که شرح گفت وگويش را در ادامه مي خوانيد، آن را در عمل تعريف کرد. او چنان با غيرت و تعصب از حراست خطوط مي گفت که گويي نسبتي فاميلي با اين تکه هاي آهن دارد! ناظر کارش به ما گفت به تنهايي کار چند خطبان را با هم انجام مي دهد. او به خوبي قدر اين گنج گرانبهاي نهفته در دل خاک را مي داند، چون براي سرباز وطن هر آنچه موجب سربلندي نام کشور و رفع نياز هموطنش باشد، چون جان پاسبانش است، خطبان يعني عقابي تيزپرواز که بال هاي رصد و پايش مسير خط در تيررس چشمان تيزبينش قرار دارد، از حشره اي کوچک تا موجود دوپا، اگر فکر آسيب به خطوط لوله نفت به مخيله اش خطور کند، با او طرف است. از او کارآمدي، گزارش هاي به موقع و حضور تاثيرگذار در جلوگيري از تجاوز به مسيرخط و... را مي خواهند. آنها همه مرارت هاي کار را به جان مي خرند، سربازاني گمنام و محجوب که در پايين ترين رده سازماني مشغولند، اما دستاورد عملکردشان مهمترين نتيجه را دربردارد، خطوط سالم از گزند آسيب محيطي و يا دستاني ناپاک و اينگونه است که محتواي فراورده نفتي در لوله هاي تف ديده مي روند تا تنور اقتصاد کشور از آنها گرم باشد، محمدرسول صالحي نژاد خط بان خطوط لوله منطقه يزد، خشنود است که به نوعي سربازي براي وطن است گفت وگوي «مشعل» را با اين خط بان صنعت نفت مي خوانيم.

  از خودتان و شرايط کاري برايمان بگوييد.

محمدرسول صالحي نژاد، متولد سال 1365 و خطبان مسير خط انتقال فرآورده 14 اينچ رفسنجان-کرمان و 16 اينچ رفسنجان- يزد هستم. از دي ماه 96 به خانواده بزرگ شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران پيوستم و جزو 21 نفر خطبان حافظ خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه يزد – رفسنجان شدم.

آفتاب طلوع نکرده، از خانه بيرون مي رويم و سوار بر موتور به دل بيابان خدا مي زنيم و تا غروب خورشيد در پهنه بيابان چشم به زمين دوخته تا اين شريان هاي حياتي به راحتي و امنيت در دل زمين بياسايند و بدخواهان جرأت تعرض به آن را به خود ندهند. رسماً از ساعت 8 تا 4 عصر حدود 40 کيلومتر مسير خطوط لوله را با موتور مي پيماييم و به همين اندازه نيز برمي گرديم و گاهي در زمان وقوع حادثه بر سر صحنه تا نيمه هاي شب با وجود عدم نياز به حضورم، حاضر بودم، چون دلم مثل سيروسرکه مي جوشيد که براي خطوط لوله اي که همانند متعلقات وجودم دوستشان دارم، اتفاقي نيفتد.

ما مهمان بيابان هستيم و سکوتش ساز لحظه هاي تنهايي مان است. تا چشم کار مي کند، بياباني برهوت است که بايد مراقب باشيم تا تن لوله ها و تجهيزات زخمي مورد دستبرد قرار نگيرند و دچار آسيب محيطي نشوند، حواسمان باشد کسي به خود اجازه ندهد به حريم خطوط لوله تعرض کند و يا در حريم ساخت وساز انجام دهد، زمين کشاورزي خود را گسترش دهد، ارگاني بدون هماهنگي حق کشيدن جاده روي مسير خط به خود ندهد تا خطوط تحت فشار تنش قرار نگيرد و...

ما و اين 21 نفر همکارمان چيزي به اسم تعطيلات نداريم و حتي تعطيلات رسمي جزو روز کاري ما محسوب مي شود، بهاي با خانواده نبودن ما تنها سه جمعه کاري است، با حقوق حداقلي...

شرايط کار در بيابان، غيرقابل تصور است آن زمان که ستيغ شعله هاي سوزان آفتاب، حرارت بدنت را بالا مي برد، سرپناهي نداري تا دمي بياسايي و لباس گرم آفتاب را با نسيم خوش سايه براي لحظاتي هم که شده عوض کني.

زماني که حرارت آنقدر زياد مي شود که آب بطري همراهت تمام مي شود، لبانت از شدت عطش خشک و سکوت دهشت زاي بيابان از زوزه گرگ پر مي شود و ترس حمله حيوانات وحشي رهايت نمي کند و از آن طرف موجوداتي به نام انسان هستند که اگر مانع رسيدن به منافعشان شوي و آنها را در هر شکل و شرايطي از تعرض به خط باز داري، قصد جانت مي کنند، هرچند اين اتفاق هم براي من افتاد و خدا را شکر جان سالم به در بردم و... اين قصه سر دراز دارد.

  حريم خطوط لوله را در مسيري که مي پيماييد، توصيف کنيد؟

گزارش هايي که از سمت ما براي پيگيري وضعيت خط فرستاده مي شود، با پيگيري و تنظيم از سوي حراست به واحدهاي فني مربوطه ارجاع داده شده و پس از آن عوامل فني براي رفع مشکل اقدام مي کنند که گاهي اين اقدام ها با تأخير مواجه مي شود.

  از شما چه انتظاري دارند؟

هنگام گزارش نويسي، عکس مناسب بايد تهيه شود و درعين حال بايد حواسمان به اطراف هم جمع باشد، مثلاً يک نشتي در يکي از خطوط ايجاد شد که تا پاسي از شب پا به پاي گروه عملياتي حاضر بودم و با اينکه ساعت کاري من تمام شده بود، اما احساس مسؤوليت مرا بر آن داشت تا نشتي خط برطرف نشده، خواب به چشمم نيايد.

  احاطه شما بر مسير چه ميزان است؟

نسبت به تمام مسير و حوزه استحفاظي شناخت کامل داشته و سعي کرده ام با مجاورين مسير خط ارتباط برقرار و نسبت به عواقب اقدام هاي غيرايمن در مسير خط آنان را آگاه کنم.

  از مشکلات و سختي هاي انجام کار بگوييد؟

در اوج گرماي تابستان بايد گشت بزنيم، امنيت رفاهي در بيابان نيست و امنيت جاني نداريم. تذکرات ما ضمانت اجرايي ندارد، وقتي رانندگان خاطي را از عواقب خطرناک کارهاي غيراصولي آگاه مي کنيم، گاه اهميت نمي دهند و اين خستگي کار ما را دو چندان مي کند، اما اگر سر و ته مسير کاملاً بسته و تاج ها درست شوند و با برگزاري کلاس هاي توجيهي ماهي يک بار يا ارگان هاي دولتي را نسبت به حريم خطوط توجيه کنند، بسياري از مشکلات ما کمتر و امنيت خط تأمين مي شود.

خيلي وقت ها با موتورسواري زياد، دچار کمردرد مي شويم. چون مسير خاکي است، در مقابل سختي کارمان کمتر به ما رسيدگي مي شود. با اينکه پايين ترين رده کاري را داريم، سخت ترين رده هاي کار را انجام مي دهيم.  پدرم هميشه نصيحت مي کرد با کارت مثل باغ کشاورزي برخورد کن، اگر رسيدگي کني، هر ماه به تو محصول مي دهد؛ در غير اين صورت بار نمي دهد. براي همين تمام هم و غم من حفاظت از خطوط است.

اگر مسير درست تسطيح مي شد، موتورسواري با اين همه مشقت همراه نبود، بارها شده تا آبادي 3 کيلومتر فاصله بيشتر نداشتم تا بروم غذايي بخورم، اما جرأت ندارم مسير را ترک کنم. نکند حادثه اي رخ دهد و بگويند چرا روي خط نبودي، حتي شماره همراه خودم را به باغبان هاي مسير دادم. اگر حتي بعد ساعت کاري تخلفي ديدند، خبر بدهند.

   بدترين و شيرين ترين خاطره اي که از کارتان داريد، چه بوده است؟

نشتي خط در کيلومتر 41 رفسنجان-کرمان بدترين خاطره من بود و شيرين ترين آنها اين بود که توانستم جلوي تخلفي را بگيرم و متخلف را مجبور کردم مسير تاج ها را درست کند، اين برايم جاي خوشحالي داشت.

  در پايان اگر صحبتي داريد، بگوييد؟

ما خط بانيم و وظيفه پايش خط و مسير را به عهده داريم و تمام دغدغه من انجام درست وظيفه ام است. تا حدي که برگ اخطار نيز براي کشاورز حريم خط که نسبت فاميلي با من داشت و به حريم تعارض کرده بود، نيز برده ام. در پايان از همه عزيزاني که پيگير مسائل و مشکلات ما در منطقه و ستاد هستند، تشکر مي کنم.