ذخیره سازی گاز پشتوانه ای  مطمئن برای امنیت انرژی

مشعل      صنعت ذخيره سازي عمري به درازاي 100 سال دارد و برخي کشورها نظير آمريکا بيش از 400 مخزن را براي ذخيره سازي در زير خاک در خود جاي داده اند. در اين ميان ايران به عنوان نخستين دارنده منابع گازي دنيا و صاحب يکي از گسترده ترين شبکه هاي انتقال گاز، هنوز کشوري جوان در بحث ذخيره سازي محسوب مي شود و تنها حدود يک درصد از حجم ذخيره سازي دنيا را در اختيار دارد. اين صنعت راهبردي، فوايد اقتصادي عمده اي براي کشورها دارد و پشتوانه اي قابل اعتماد در مباحث تامين امنيت انرژي و صادرات به شمار مي آيد. محمود نعمتي، مجري طرح هاي ذخيره سازي گاز و همکارانش در گفت وگو با هفته نامه «مشعل» پيشرفت هاي کشور در اين عرصه راهبردي را تشريح کرده اند.

ذخيره سازي گاز از چه جايگاهي در دنياي امروز برخوردار است؟

کميته اقتصادي سازمان ملل متحد هر سال گزارشي درباره ميزان ذخيره سازي در اقصي نقاط جهان منتشر مي کند که برخي آمارهاي ارائه شده در آن حيرت انگيز است. بيش از 400 ميدان ذخيره سازي در کشور آمريکا و حتي مناطق گرمسير آن وجود دارد و اولين ميدان ذخيره گاز نيز  بيش از 100 سال قبل در کشور کانادا احداث شده است. موضوع ذخيره سازي براي کشورهاي اروپايي که عمدتا واردکننده گاز طبيعي هستند، اهميتي مضاعف دارد و برخي کشورها نظير روسيه نيز با تکيه بر ميدان هاي ذخيره سازي متعدد و با اطمينان خاطر از تامين نيازهاي داخلي، حجم بسياري از گاز توليدي خود را به درآمدزايي از طريق صادرات اختصاص مي دهند.

 در ايران از چه زماني ورود به موضوع ذخيره سازي به طور جدي در دستور کار قرار گرفت؟

تا قبل از سال 86، مباحث ذخيره سازي به شکلي محدود دنبال مي شد، اما پس از سرماي شديد آن سال که به رخ دادن حوادث ناگوار در شمال کشور منجر شد، تصميم گيران دريافتند که برخورداري از ذخاير عظيم گازي به تنهايي نمي تواند تضمين کننده هميشگي امنيت انرژي باشد. از آن تاريخ، ذخيره سازي با هدف پايدارسازي امنيت انرژي کشور و جلوگيري از وقوع مشکلات احتمالي به طور جدي در دستور کار قرار گرفت.

پروژه هاي ذخيره سازي به لحاظ وسعت و فناوري از چه پيچيدگي هايي برخوردارند؟

در يک نگاه کلي، ذخيره سازي يک عمليات زيرزميني است که در ابعاد بسيار بزرگ انجام مي شود. در واقع ما گاز را در ابعاد بسيار عظيم در مخازن زيرزميني ذخيره مي کنيم که با هيچ يک از تاسيسات روزميني قابل قياس نيست. هم اکنون در داخل کشور از توان تکنولوژيکي خوبي در فعاليت هاي اجرايي چاه ها و ذخيره سازي در مخازن هيدروکربوري برخورداريم، اما در موضوع تجهيزات و ذخيره سازي در سفره هاي آب و گنبدهاي نمکي به افزايش دانش و فناوري نياز داريم که در همين زمينه پيمانکاران را ملزم به استفاده از شرکاي خارجي صاحب فناوري کرده ايم.

 ذخيره کردن گاز در زيرزمين براي اطمينان از تامين انرژي در زمان اوج مصرف، يکي از مزيت هاي اصلي صنعت ذخيره سازي است. در اين خصوص توضيح دهيد

 در زمستان ها که مصارف خانگي چند برابر مي شود، نيازمند منابعي مازاد بر ذخاير موجود هستيم تا بتوانيم پاسخگوي نيازهاي مصرف کنندگان در زمان اوج مصرف باشيم. افزون بر اين، براي توليد مطلوب نفت از مخازني که دچار افت فشار شده اند نيز به تزريق گاز نياز داريم و چنانچه عمليات تزريق به علت اولويت نيازهاي داخلي در زمستان متوقف شود، ميزان بازيافت نفت کاهش مي يابد؛ از اين رو وجود مخازن ذخيره سازي در چنين مواردي نيز، يک موهبت به شمار مي آيد.

ذخيره سازي چگونه مي تواند پشتوانه اي قابل اتکا براي صادرات کشور باشد؟

ما اکنون قراردادهاي صادرات گاز با کشورهاي همسايه داريم که اهميت اساسي اين نوع قراردادها در فصل زمستان برجسته مي شود. اگر نتوانيم در فصل زمستان از منابع ذخيره شده براي پاسخگويي به مصارف فزاينده داخلي استفاده کنيم، ناچار به قطع گاز صادراتي خواهيم شد که اين ماجرا جرائم بسيار سنگيني را به کشور تحميل مي کند؛ به طوري که ضررهاي آن مي تواند حتي بالاتر از درآمد چند سال صادرات ما باشد.

فوايد ذخيره سازي را از نظر راهبردي تحليل کنيد.

همان طور که مي دانيد برخي مناطق همچون شمال شرق کشور در فاصله اي بسيار دور از منابع توليد واقع شده اند. چنانچه مخزن خانگيران که اکنون عمده نيازهاي مصرف کنندگان اين خطه را پوشش مي دهد، در درازمدت با افت مواجه شود، ممکن است تامين گاز خراسان و کلانشهر مشهد با مشکل روبه رو شود. ما براي جلوگيري از بروز مشکل در تامين گاز اين مناطق دو راهکار پيش رو داريم؛ نخست آنکه خط لوله جديدي احداث کنيم که هزينه بسيار هنگفتي دارد و دوم آنکه ميادين ذخيره سازي اطراف شهرها را توسعه دهيم و پس از ذخيره سازي تابستاني، در زمستان از آن برداشت کنيم. ناگفته نماند که برخي اوقات ممکن است خطوط لوله بر اثر حوادث غيرمترقبه و بلاياي طبيعي همچون سيل يا زلزله دچار آسيب شوند. در چنين مواقعي نمي توان دست روي دست گذاشت و تامين گاز شهرها و کلانشهرها را تا برطرف شدن اساسي مشکل متوقف کرد. ميدان هاي ذخيره سازي که در حوالي شهرهاي بزرگ احداث شده اند، در مواقع بحران به مدد مي آيند و ما با برداشت از اين مخازن مي توانيم گاز شهرها را در بازه کوتاه مدت و تا زمان برطرف شدن قطعي مشکل تامين کنيم.

به غير از مخازن هيدروکربوري تخليه شده چه انتخاب هاي ديگري براي ذخيره سازي گاز در زيرزمين وجود دارد؟

اولويت نخست ما در ذخيره سازي، آن دسته از مخازن زيرزميني نفت و گاز هستند که دوره توليدشان به سرآمده و تخليه و بدون استفاده شده اند. چنانچه در مناطقي، مخازن هيدروکربوري در دسترس نباشد، به سراغ سفره هاي آب زيرزميني مي رويم. يعني مخازني که خواص مخزني دارند، اما به جاي هيدروکربور، آب در آنها جريان دارد. در اين گونه موارد آب را تخليه و به جاي آن، گاز ذخيره مي کنيم. اولويت سوم براي ذخيره سازي، استفاده از گنبدهاي نمکي است که در زيرزمين وجود دارند. اين ساختارها در واقع لايه هاي نمکي در عمق، وسعت و گنجايش بسيار بالا هستند که ما پس از حل کردن لايه هاي نمک، از مخازن تخليه شده براي ذخيره سازي استفاده مي کنيم. اکنون در ايران از هر سه گونه مخازن هيدروکربوري، سفره هاي آب و گنبد نمکي براي ذخيره سازي استفاده مي شود.

با توجه به اهميت تامين امنيت انرژي براي نواحي شمال و شمال شرق کشور، چه ميدان هايي را براي اين مناطق در نظر گرفته ايد؟

اکنون پروژه ذخيره سازي گاز در ميدان شوريجه به پايان رسيده و اين ميدان وارد مدار شده است و توسعه فاز دوم آن نيز به زودي آغاز مي شود. در همين منطقه، همچنين ميدان قزل تپه را که يک ميدان گازي محسوب مي شود، در دست مطالعه داريم. در اهميت اجراي توسعه ميادين ذخيره سازي اين مناطق همين بس که اجراي اين پروژه ها، شرکت گاز را از اجراي خطوط لوله جديد، بي نياز و بي نيازي به واردات گاز  از ترکمنستان را بيش از پيش تقويت مي کند.

ذخيره سازي گاز در پهنه مرکزي کشور چه وضعيتي دارد؟

واقعيت آن است که به جز سراجه، ميدان گازي ديگري براي اين منظور فعلا در نقاط مرکزي کشور وجود ندارد و مطالعات گسترده ما نيز شاهد اين ادعاست. سراجه، اولين ميداني بود که در ايران وارد مدار شد و فاز دوم آن نيز در دست اجرا قرار دارد. با توجه به نبود مخزن هيدروکربني ديگر به جز سراجه، توسعه گنبد نمکي کاشان در اين منطقه براي ذخيره سازي در دست اجراست. پروژه ذخيره سازي گاز در نصرآباد کاشان (که يک گنبد نمکي است) هم اکنون پس از اتمام فاز مطالعاتي، وارد مرحله توسعه شده و عمليات حفر چاه و تاسيسات روي زمين در حال اجراست. ميدان يورتشا هم در قلمروي مناطق مرکزي ايران واقع شده که بايد درباره آن تصميم گيري کنيم.

اجازه دهيد به شمال غربي کشور برويم. در اين بخش از کشور چه ميدان هايي براي ذخيره سازي در نظر گرفته شده اند؟

مطالعات اوليه درخصوص ميدان هاي بانکول و باباقير انجام شده و اکنون در حال برنامه ريزي براي حفاري در ميدان هاي ياد شده هستيم. در حال حاضر عمده خوراک پالايشگاه ايلام از تنگ بيجار تامين مي شود و با توجه به افت تدريجي اين ميدان ضروري است، ميدان هاي بانکول و باباقير هرچه سريع تر به فاز عملياتي وارد شوند تا بتوانيم خوراک مورد نياز پالايشگاه را تامين کنيم. در منطقه ياسوج نيز توسعه ميدان مختار را در برنامه داريم که فعلا در مرحله پيش امکان سنجي است.

 در پايان اگر صحبتي داريد، بگوييد.

ذخيره سازي گاز به دليل برخورداري از مزيت هاي اقتصادي، ايمن بودن و دسترسي آسان يک مزيت راهبردي براي کشور ايجاد مي کند و دستيابي به اين مهم براي کشور ما که تامين اساسي ترين نيازهاي مردم به اين انرژي پاک و ارزان وابسته است، يک الزام است. طرح هاي ذخيره سازي در قياس با گازرساني از طريق احداث خطوط لوله بسيار مقرون به صرفه تر است و امنيت انرژي مردم و صنايع را تضمين مي کند. لازم است عنوان کنم که تمامي اختيارهاي ميدان هاي ياد شده از شرکت ملي نفت به شرکت ملي گاز منتقل شده و اين به معناي ورود سازمان ما به قلمروي بالادستي است. در حال حاضر برخي از اين ميدان ها تخليه شده و برخي هنوز توان توليد دارند که پس از تخليه به عنوان مخازن ذخيره سازي مورد استفاده قرار خواهند گرفت. ما موظف هستيم مطابق برنامه ششم توسعه، 13 درصد از حداکثر توليد گاز را از طريق ذخيره سازي تامين کنيم و مصمم هستيم در گستره کشور و به ويژه نقاط سردسير و دوردست مخازن زيرزميني را توسعه دهيم تا هنگام کمبود يا قطع گاز از آنها استفاده کنيم.