«كاتيوشای جوانان» در نفت
ستون هاي زرهي ايران، بويژه در لشگر 92 زرهي خوزستان، در جنگ با ارتش عراق علاوه بر تانک و توپ، از وسيله رزمي ديگري به نام کاتيوشا استفاده مي كردند كه روي خودروهاي غول پيکر نصب و حمل مي شد.
کاتيوشا در حقيقت يک دستگاه راکت انداز سيار بود که با استقرار خودروي مزبور در يک نقطه معيّن که بر نفرات و ادوات دشمن اشراف کامل داشت، راکت هاي خود را به صورت مسلسل به سوي آنان پرتاب مي کرد. تعداد اين راکت ها 40 فروند بود که به شکل رديف هاي عمودي پنج تايي و افقي هشت تايي تعبيه مي شد.
شهيد چمران در بازديد از کارگاه مرکزي نفت اهواز، از كاتيوشا با عنوان وسيله اي بسيار کاري و ارزشمند ياد كرده و افزوده بود كه تنها عيب اين راکت انداز اين است كه خودروي حامل آن، توانايي لازم را براي مانور ندارد، به علاوه نقل و انتقال آن در نقاط ناهموار و تپه ماهور دشوار است.
از اين رو در کارگاه مرکزي نفت اهواز، تصميم گرفته شد تا يک دستگاه کوچک تر از آن، با همان کيفيت و سيستم روي خودروي لندکروز نصب شود تا بتواند در هر نقطه اي مستقر شود و دشمن را زير آتش بگيريد.
نقشه مهندسي معکوس اين پيشنهاد، خيلي فوري تهيه و نسبت به ساخت انبوه آن در کارگاه مرکزي نفت اهواز اقدام شد. توضيح اينکه بعضي قطعات که جنبه نظامي داشت، از سوي واحد جنگ هاي نامنظم، در اختيار سازندگان در کارگاه مرکزي قرار گرفت. دستگاه جديد به جاي حمل 40 راکت فقط قادر بود 9 راکت را به صورت سه دهانه راکت انداز افقي و سه دهانه راکت انداز عمودي حمل کند.
ساخت و نصب اين دستگاه که کارکنان کارگاه مرکزي به شوخي آن را «کاتيوشاي جوانان» مي ناميدند، روي چند دستگاه خودروي سبک لندکروز که در اختيار رزمندگان اسلام بود، بسيار کارساز از آب درآمد. استفاده از چنين خودروهايي، استقرار در هر نقطه سخت گذري را براحتي ممكن مي ساخت و آنها مي توانستند هدف هاي مورد نظر را زير آتش بگيرند.
در نهايت ابتكار كارگاه مركزي نفت اهواز، نتايج نظامي بسيار ارزشمندي در پي داشت و مشکلات استفاده از خودروهاي بزرگ کاتيوشاي را حل كرد.
مهندس رضا قلي احمدي
رئيس پيشين كارگاه مركزي مناطق نفت خيز - اهواز
موزه پتروساینس مالزی
شايد در نخستين نگاه، موزه اي با موضوع دانش نفت، اندکي خسته کننده يا بيش از حد جدي به نظر آيد؛ اما «پتروساينس» مالزي به هيچ وجه اين گونه نيست. اين موزه که به شرکت نفتي پتروناس تعلق دارد، در طبقه چهارم برج هاي معروف دوقلوي مالزي، پذيراي گردشگران در همه رده هاي سني است.
يک تور علمي- سياحتي
موزه پتروساينس اگر چه تنها موزه نفت مالزي نيست- زيرا موزه ديگري در شهر ميري، زادگاه نفت مالزي به نفت اختصاص دارد- اما بهترين مکاني است که بازديد کنندگان با حضور در آن، علاوه بر آشنايي با چگونگي تشکيل نفت، مراحل مختلف زمين شناسي، تشکيل، استخراج و بهره برداري از اين ماده حياتي را مشاهده مي کنند.
واگن هايي به شکل قطرات نفت
در ورودي موزه، واگن هاي زيبايي به شکل قطره نفت، انتظار بازديدکنندگان را مي کشند تا آنها را به اعماق شبيه سازي شده زمين ببرند. مسيري تاريک و در عين حال جذاب که با تصاوير سه بعدي و جلوه هاي صوتي، اعماق زمين را در ذهن تداعي مي کند.
جالب است که تمامي اين اتفاق ها، در فضايي نسبتا محدود در طبقه سوم يک برج صورت مي گيرد! در اينجا بازديد کنندگان مي توانند با چگونگي شکل گيري نفت در لايه هاي زير زمين آشنا شوند. دايناسوري عظيم الجثه و فيتو پلانکتون هاي نفت ساز در کنار نمونه هاي واقعي فسيل هاي چند ميليون ساله، به بازديد کنندگان در شناسايي اتفاق هايي که در اعماق زمين مي افتد و پس از ميليون ها سال منجر به تشکيل نفت و گاز مي شوند، کمک مي کنند.
آشنايي با عمليات حفاري
مرحله بعدي، نمايش چگونگي عمليات حفاري و توصيف آن براي بازديد کنندگان، با شبيه سازي عمليات حفاري است. در قسمت پاييني پنل عمليات حفاري، بازديدکنندگان با حفره هايي مواجه مي شوند که واجد قطرات طبيعي نفت است و مي توانند رنگ، شکل و بوي نفت را از نزديک مشاهده و احساس کنند.
شبيه سازي سفر به سکوي نفتي
اما اوج ابتکار موزه نفت پتروناس در شبيه سازي مجازي، فضايي است که به معرفي فعاليت صنعتي روي سکوهاي نفتي مي پردازد. شرکت نفت پتروناس، عمده فعاليت خود را در جنوب و جنوب شرق آسيا و ديگر نواحي به فعاليت روي حوزه هاي نفتي دريايي اختصاص داده و از اين منظر داراي سابقه معتبري است. طراحان موزه براي شبيه سازي چگونگي کار روي سکوهاي نفتي، فناوري را به خدمت گرفته اند. بازديدکنندگان پس از خروج از سالن اصلي موزه، به قسمتي راهنمايي مي شوند که بايد براي بازديد از سکوي نفتي سوار هلي کوپتر شوند! دقيقاً همانگونه که کارکنان سکوي نفتي به محل کار خود مي روند يک سيميليتور شبيه ساز حرکت هلي کوپتر، بازديدکنندگان را به سکوي نفتي مي رساند. شبيه ساز هلي کوپتر داراي صفحه نمايش بزرگي در قسمت جلويي است که با نمايش تصاوير سه بعدي از فرودگاه، دريا و شبيه سازي نزديک شدن و فرود روي سکوي نفتي، همراه با تکان هاي مشابه هليکوپتر واقعي، بازديدکنندگان را به محل موعود مي رساند. بعد از توقف نمادين هلي کوپتر، سرنشينان از در سمت مقابل قسمتي که سوار شده اند پياده مي شوند و خود را در فضاي طبيعي يک سکوي نفتي مي بينند. فضاي طراحي شده به عنوان سکوي نفتي، واجد تمامي ادوات و تجهيزات يک سکوي واقعي است و بازديدکنندگان با بالا رفتن از پله هاي سکو مي توانند در کنار ماکت شبيه سازي شده حفاري و مانکن هاي حفار حضور داشته باشند.
زندگي در کنار نفت
بازديدکنندگان پس از مشاهده سکوي هاي نفتي از راهروي کوچکي به قسمت جانبي موزه که داراي ادوات و ابزارآلات صنعتي، بخش نمايشگاهي و بازي و سرگرمي ويژه کودکان و نوجوانان است، راهنمايي مي شوند. در پايان نيز واگن هاي مدور به شکل قطره هاي نفت، دوباره انتظار بازديدکنندگان را مي کشند تا آنان را به سوي در خروجي هدايت کنند. مجسمه هاي استفاده شده در اين قسمت، گوياي خستگي و زحمات کساني است که روي سکوهاي نفتي و کيلومترها دورتر از خانه و خانواده به کار و تلاش مي پردازند. در اين بخش آشپزخانه يک سکوي نفتي نيز وجود دارد که آشپز آن در حال آماده کردن غذا براي کارگران است.
کارگاه نقاشی برای کودکان در موزه بنزین خانه آبادان
كارگاه نقاشي كودكان، همزمان با هفته دفاع مقدس در موزه بنزين خانه آبادان و با همكاري اداره ارشاد اسلامي آبادان، انجمن هنرهاي تجسمي و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان اين شهر برگزار شد.
در اين كارگاه يك هفته اي كه با بازديد دانش آموزان از مدارس آبادان، در دو نوبت صبح و عصر همراه بود، آثاري با موضوع آزاد از سوي كودكان به نمايش گذاشته و در پايان به برگزيدگان جوايزي اهدا شد.
همچنين به گفته لادن عليپور، رئيس موزه بنزين خانه آبادان، در اين كارگاه مراسم ويژه اي براي روز 5 مهر، سالگرد شكست حصر آبادان، در نظر گرفته شده بود و در روز پاياني كارگاه نيز همزمان با مراسم اختتاميه، برنامه هاي آكروباتيك براي علاقه مندان به اجرا درآمد. پيش از اين در مرداد امسال نيز موزه بنزين خانه آبادان، نمايشگاهي را با موضوع صنايع دستي براي گروه سني كودكان و نوجوانان برگزار كرده بود كه مورد استقبال بيش از 300 بازديدكننده قرار گرفت.
موزه تلمبه خانه دارخوين در مسیر احیا
روستاي دارخوين از جمله تلمبه خانه هايي بود كه نفت مسجد سليمان را به پالايشگاه آبادان منتقل مي کرد. با افزايش توليد نفت از ميدان اهواز در اوايل دهه 1350 خورشيدي و كشيدن خط لوله جديد اهواز به آبادان، كل نياز پالايشگاه به نفت خام از طريق اين خط لوله تامين شد و از آن پس، نفت مسجدسليمان از طريق يك خط لوله صادراتي به جزيره خارگ انتقال يافت. در زمان جنگ تحميلي، بويژه در زمان حصر آبادان، دارخوين به خط مقدم جبهه تبديل شد و پس از شكست حصر، آبادان نيز مقر تداركات عمليات بود.
براساس طرح جديد مطالعاتي تلمبه خانه دارخوين قرار است ساختمان ها و تاسيسات اين تلمبه خانه به موزه نفت تبديل شود. دارخوين، داراي باشگاه هاي کارمندي و کارگري، يک مدرسه 6 کلاسه به نام بهزاد، يک واحد بهداري و يک پاسگاه انتظامي بود که ساختار منظم شهري آن را شکل مي داد. خانه ها در فاصله 50-40 متري رودخانه بنا شده و يک خانه باغ مجلل نيز ساخته شد که به «بنگله» يا باغ رييس معروف شد که در اوايل دهه 1350 محل اقامت و استقرار رجال سياسي و مقامات ارشد بود. سينماي دارخوين، هفته اي دوبار فيلم نمايش مي داد و مثل ساير سينماهاي نفت، داراي دو سالن زمستانه و تابستانه بود که پشت به پشت هم قرار داشتند.
قرارداشتن در مسير اصلي ارتباط شمال به جنوب کشور، وجود چاه هاي متعدد نفت، بقاياي نيروگاه اتمي، قديمي ترين تلمبه خانه نفت خاورميانه، رودخانه کارون، نخلستان ها و فاصله کمتر از 25 کيلومتري تا مرز ايران و عراق، از ويژگي هاي دارخوين است.
اسنادی از تلمبه خانه تنگ فنی در دوران جنگ تحمیلی
بامداد پنجمين روز خرداد 1287 خورشيدي، وقتي نخستين چاه نفت در ميدان نفتون مسجدسليمان فوران کرد، برگي جديد از تاريخ معاصر ايران ورق خورد. در صد و دهمين سال اکتشاف نفت، تصميم گرفتيم تا 110 سند برگزيده ديده نشده يا کمتر ديده شده در تاريخ نفت را منتشر کنيم.
مرکز انتقال نفت تنگ فني، يکي از مهم ترين مراکز انتقال نفت شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران و منطقه لرستان است که در سال 1338 در زميني به مساحت 18 هزار مترمربع و در ارتفاع 582 متري از سطح دريا در سمت غربي رشته کوه زاگرس و در حدود 20 کيلومتري جنوب پل دختر بنا شده است.
وظيفه اين مرکز، دريافت نفت خام از مرکز انتقال نفت شهيد زنگنه(سبزآب) منطقه خوزستان و پمپاژ آن به مرکز انتقال نفت آسار است و همچنين دريافت فراورده از مرکز انتقال نفت بيدرويه(منطقه خوزستان) و انتقال آن به مرکز انتقال نفت پل باباحسين.
تنگ فني، يکي از شريان هاي حياتي نفت در دوران جنگ بود؛ منطقه اي که هميشه در حالت آماده باش قرار داشت و هشت سال وضعيت سفيد را نديد؛ خطرات رفت و آمد در تمام جاده هزار کيلومتري تهران- اهواز يک طرف و فاصله دو سه کيلومتري تا خروج از تنگ فني يک طرف ديگر. تنگ فني حتي روز پذيرش قطعنامه هم به سختي بمباران شد. تمام مراکز انتقال نفت منطقه زير بمباران قرار داشت؛ اما تنگ فني را با بمب هاي خوشه اي مي زدند.
اسنادي که در پي مي آيد، درخواست سيد فخرالدين رحيمي، نماينده ملاوي لرستان از شهيد تندگويان درباره رسيدگي به وضعيت تنگ فني، نامه هايي از سرپرست وقت بنياد شهيد و شهيد تندگويان و گزارشي از ستاد مشترک ارتش درباره وضعيت منطقه است.