روايت تاريخي از صنعت نفت در دهه 20 ( بخش دوم)
حرکت بر لبه پرتگاه
تغيير کابينه، چندان در جهت مقصود آنان موثر واقع نشد. چرا که سهام السلطان در همان آغاز بر موضع گذشته ايران پاي فشرد و تعقيب سياست هاي ساعد را در زمره برنامه هاي خود اعلام کرد. نمايندگان آزادانديش مجلس نيز که در راس آن دکتر مصدق قرار داشت با سياست هاي نخست وزير جديد اعلام موافقت کردند. دکتر مصدق نماينده مردم تهران که شرايط را براي اجراي برنامه بزرگ ضداستعماري مناسب مي ديد، به مخالفت با اعطاي امتيازات نفتي به قدرت هاي مسلط خارجي پرداخت.
وي در جلسه روز يازدهم آذرماه 1323 مجلس شوراي ملي، طي نطقي با ضروري خواندن استخراج معادن نفت توسط دولت ايران، دولتمردان را به اتخاذ سياست موازنه منفي که متضمن بي اعتنايي به خواست همسايگان شمالي و جنوبي و دولت آمريکا در خصوص امتياز نفت ايران بود، فراخواند. دکتر مصدق در اين سخنراني چنين متذکر مي شود:
«راه استخراج نفت منحصر به امتياز دادن نيست و به طريق ديگر هم خود دولت مي تواند معادن نفت را استخراج کند. ما هر قدر در استخراج آن تاخير کنيم، به دول قوي مجال مي دهيم که از خود رفع محظور کنند و از ما امتياز بخواهند. آنهايي که مي گويند مذاکرات نفت به بعد از جنگ محول شود يا از درک حقايق عاجزند و يا اين که عقيده اي از خود ندارند، ولي آنهايي که اهل تشخيص اند و نماينده اين ملت اند، مي دانند که تاخير موجب زيان است. اگر متفقين در تسخير معادن ايران با هم اتفاق کنند و هر کدام براي خود از اين نمد کلاهي بخواهند، ما بايد آن را به وسعت کلاه هر يک تقسيم کنيم و هر قسمت را در طبق اخلاص بگذاريم و با کمال خضوع و خشوع تقديم نماييم و خود را مرهون نوع پرستي و بشردوستي آنها بدانيم پس تا چنين روزي نرسيده است بايد هر چه زودتر تصميمي را که حافظ منافع ماست اتخاذ کنيم و مجال ندهيم که از نمدها، براي خود کلاه بسازند.»
مصدق در ادامه سخنان خود خطاب به نخست وزير يادآور مي شود: «آقاي نخست وزير من عقيده خود را در مقابل خدا و وجدان گفتم و اگر تصور کنيد شما و هيئت شما را خادم به مملکت نمي دانم، بايد به استخراج نفت به دست خود ما اهميت بدهيد و براي اين کار وزارت خاصي تشکيل دهيد و هر چه زودتر يک وزير صاحب عقيده و کاردان معين کنيد و براي مردم بيکار تهيه کار نماييد که صلاح ما و متفقين در اين است.» وي در پايان سخنان خود طرح 4 ماده اي را به قيد دو فوريت داير بر تحريم اعطاي امتياز نفت، به مجلس شوراي ملي تقديم کرد و با اين سخنان تصويب آن را خواستار شد: «هر گاه امروز اين کار نشد ديگر جلسه اي منعقد نخواهد شد که اين طرح را تصويب کنند. نفت چيزي نيست که دولت هاي بزرگ صرف نظر کنند.»
ماده اول اين طرح تصريح داشت که: «هيچ نخست وزير و وزير و اشخاصي که کفالت از مقام آنها و يا معاونت مي کنند، نمي توانند راجع به امتياز نفت با هيچ يک از نمايندگان رسمي و غيررسمي دول مجاور و غيرمجاور يا نمايندگان شرکت هاي نفت و هر کس غير از اين، مذاکراتي که اثر قانوني دارد بکند و يا اين که قراردادي امضا نمايد.»
در ماده دوم آمده بود: «نخست وزير و وزيران مي توانند براي فروش نفت و روشي که دولت ايران معادن نفت خود را استخراج و اداره مي کند مذاکره نمايند و از جريان مذاکرات بايد مجلس شوراي ملي را مستحضر نمايند.»
در ماده سوم و چهارم نيز مجازات هاي سنگين براي متخفلين از مواد فوق منظور شده بود.
مخالفت با مصدق
اين طرح چنان که دکتر مصدق پيش بيني مي کرد به رغم مخالفت نمايندگان چپ گرا با اکثريت قاطع آرا به تصويب نمايندگان مجلس شوراي ملي رسيد. «رحيميان» نيز به وکالت از نمايندگان جناح چپ در برابر مصوبه مجلس مقابله به مثل کرد و طرحي را به صورت ماده واحده به مجلس تقديم نمود که درآن به لغو امتياز نفت جنوب اشاره مي کرد و تصويب اين طرح را از سوي نمايندگان، خاصه دکتر مصدق، خواستار شد. اما نمايندگان اکثريت به دليل اين که نمي توان قرارداد منعقد را يک طرفه لغو کرد از تصويب طرح پيشنهادي رحيميان خودداري ورزيدند.
تصويب طرح دکتر مصدق و بي اعتنايي مجلس به طرح پيشنهادي نمايندگان چپ با مخالفت شديد دولت شوروي و حاميان آن در داخل کشور روبه رو شد. روزنامه هاي جناح چپ بار ديگر فضاي سياسي کشور را با چاپ مقالات تند و انتقادي آلودند و اکثريت نمايندگان مجلس شوراي ملي را به واسطه تصويب اين طرح متهم به خامي و در نظر نگرفتن مصالح کشور کردند.
البته هدف اصلي اين جملات بيشتر شخص مصدق و نقش او در تصميم گيري مجلس بود. روزنامه «داد» وابسته به جناح چپ با تبليغات سوء تنها دليل اقدام دکتر مصدق را جلوگيري از ظهور يک قدرت نفتي ديگر در مقابل کمپاني نفت جنوب وانمود کرد.
صداي گوشخراش آژير
«سيدجعفر پيشه وري» مدير يکي از روزنامه هاي چپ، موسوم به «آژير» که به تحريک شوروي سوداي تجزيه آذربايجان را در سر مي پروراند، خطاب به دکتر مصدق نوشت: «شما به املاک و دارايي خود بيشتر از منافع ملت علاقه داريد، شما از بزرگ ترين ملاکين اين کشور مي باشيد. شما از دوستي اتحاد جماهير شوروي بيمناک مي باشيد. شما اگر واقعا ملت پرست هستيد و واقعا مي خواهيد فداکاري کنيد، بفرماييد اين گوي و اين ميدان، امتياز دارسي را لغو کنيد. شما واقعا اينقدر ساده هستيد که خيال مي کنيد خواهند گذاشت شما با سرمايه داخلي، نفت استخراج کنيد، خودتان هم مي دانيد اين شدني نيست.»
نشريه ايران ما در همين زمينه خاطرنشان کرد: «اولين چيزي که به ذهن هر کس، پس از فهم منفي اين طرح مي رسد، حفظ منافع نفت جنوب است، يعني طرح آقاي دکتر فعلا خيال کمپاني نفت جنوب را از ورود رقباي گردن کلفت به ميدان نفت کاملا راحت و آسوده مي سازد.»
سرانجام کافتارادزه
اما بر استقلال طلبان کشور پوشيده نبود که اين اتهامات از آن جهت در صفحه مطبوعات وابسته به جناح چپ نقش بست که مصوبه مجلس اميد روس ها را براي گرفتن امتياز بر باد داده و حاميان داخلي آن را در جلب منابع اقتصادي بيگانه اي ديگر (روس ها) ناکام مي ساخت.
مصدق خود در پاسخ به سم پاشي هاي قلمي اين دسته از مطبوعات در صحن مجلس گفته بود که هرگز تحت تاثير نظريات هيچ دسته و مقامي قرار نگرفته و در تمام مدت عمر خود تحت نفوذ احدي واقع نشده و با هر نوع سياست نفوذ از جانب بيگانگان مخالف است. همچنين افزوده بود: «من رنجانيدن و عصباني کردن همسايگان، به خصوص همسايه شمالي را که در روزهاي تاريک خدمات بزرگي به استقلال ما کرده است، بزرگ ترين خيانت مي دانم و اميدوارم سياسيون بزرگ آن دولت، وسوسه و اغواي پاره اي از ناصحين بدخواه را در دماغ خود راه ندهند و سعي کنند کماکان در قلوب مردم اين مملکت راه يابند. من مصلحت مملکت را چنين تشخيص داده ام که طرحي تهيه کنم که هم منافع ايران را تامين کند و هم راه مذاکرات را براي انتفاع از معادن نفت با مقامات خارجي مسدود ننمايد. از موضوع طرح من تا زماني که در مجلس قرائت شد، احدي اطلاع نداشت. آنهايي که مرا به عنوان ملاکي، مخالف شوروي قلمداد مي کنند، خوب است به حساب املاکي که 40 سال دست من و خانواده من است، رسيدگي کنند و بدانند که من براي جلب نفع آنها، زارع ندارم.»
کافتارادزه که نقش خود را در برابر مصوبه مجلس بسيار ضعيف مي ديد، سرانجام دست از ماموريت شست و ايران را تا فرصتي ديگر به قصد کشور خود، شوروي، ترک گفت.
شوروي و امتياز نفت شمال ايران
با پايان يافتن جنگ جهاني دوم، نيروهاي نظامي آمريکا و انگليس از خاک ايران خارج شدند. اما شوروي که خود را عامل بزرگ پيروزي در جنگ با آلمان مي دانست سوداي سهم خواهي از منابع نفتي ايران را در سر مي پروراند. از اين رو آن کشور به رغم اعلاميه کنفرانس تهران که در آن از سوي سران متفقين حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران مورد تاکيد و پافشاري قرار مي گرفت، از تخليه خاک ايران امتناع کرد تا در شرايط مقتضي امتياز نفت شمال را تحصيل کند.
البته دولت شوروي براي دستيابي به امتياز نفت شمال علاوه بر تامين نيازهاي اقتصادي، ايجاد کمربند حفاظتي و امنيتي در شمال ايران در مقابل رقباي ديرين خود، چون انگلستان و آمريکا را نيز مدنظر داشت و براي دستيابي به اين هدف از هيچ کوششي، از جمله تحريک مردم ايران براي اعطاي امتياز نفت از طريق مترقي نشان دادن طرح ها و اقدامات خود و تهديد موجوديت ملي ايران، دريغ نورزيد.
دولت شوروي به منظور خودداري از تخليه ايران و اعمال فشار به دولت براي گرفتن امتياز نفت توسط ايادي خود در ايران به تشکيل حزب دموکرات آذربايجان به رهبري «پيشه وري» اقدام کرد. اين حزب با حمايت ارتش سرخ شوروي، ضمن تصرف ادارات دولتي، پايگاه هاي نظامي پاره اي از شهرهاي آذربايجان همچون تبريز، اردبيل، سراب و رضاييه (اروميه) را تسخير کرد و حکومت ملي آذربايجان را به نخست وزيري «جعفر پيشه وري» کمونيست و حامي شوروي در 21 آذرماه 1324 مستقر ساخت. حزب دموکرات آذربايجان با همان شعارهاي حزب توده شروع به فعاليت کرد و با ادعاي تجزيه طلبي، تشکيل انجمن ايالتي، رسمي کردن زبان آذري در مدارس آذربايجان، جلوگيري از اعمال حاکميت دولت ايران در آن استان و تشکيل ارتشي مستقل را در فهرست اقدامات خود قرار داد.
وقايع ناگوار
وقايع آذربايجان درآن شرايط مسئله اصلي و بيشترين دغدغه دولت وقت را به نخست وزيري «حکيمي» تشکيل مي داد.
حکيمي، نخست وزير، با حضور در مجلس شوراي ملي طي گزارشي مبسوط از نزديک نمايندگان را در جريان وقايع ناگوار آذربايجان قرار مي دهد. وي در گزارش خود وقايع آن خطه را برخلاف مصلحت و قوانين کشور خوانده و خاطرنشان مي کند: «اينجانب از اين مقام رسمي با صداي بلند که به گوش تمام مردم جهان و مخصوصا ملل دوست و متحد ما و همه ايرانيان برسد اعلام مي دارم نغمه هاي شوم معدودي نادان و مغرض در آذربايجان به هيچ وجه رسميت ندارد و بايد حتما اين قبيل تظاهرات بي اساس که به نام اصلاحات برخاسته و مانع اقدامات اساسي دولت براي تهيه موجبات آسايش و اصلاح حال مردم ايران، من جمله برادران آذربايجاني ما شده و لطمه اي بزرگ به کشور ما وارد خواهد نمود، خاموش شود.»
حکيمي در بخش ديگري از سخنان خود خطاب به دولت شوروي يادآور شد: «از دولت هاي دوست و متحد خودمان همچنان که رسما و علنا گفته و نوشته و خواسته ايم براي رفع اين مشکلات که نتيجه ادامه توقف نيروي خارجي در ايران است، در مقابل خسارت طاقت فرسا و فداکاري ها که از شروع جنگ تاکنون تحمل نموده ايم توقع و انتظار داريم هر چه زودتر نيروي خودشان را از ايران ببرند و ما را آزاد بگذارند. در اين فاصله هم طبق شرايط و اصولي که بين ميهمان و ميزبان مقرر است آزادي عملي را که حق حاکميت ماست براي نيروي ايران و ماموران دولتي مانع نشوند و بگذارند به وظايف خود برسيم و به رفع مشکلات موفقيت حاصل نماييم.»
دولت ايران همچنين به دفعات متعدد در کنفرانس هاي مختلف، رسيدگي به استان آذربايجان و خروج شوروي را از خاک خود خواستار شد. اما اين خواسته از سوي دولت شوروي به بهانه هاي واهي چون حفظ امنيت معادن نفت باکو عملي نشد.
وزير خارجه انگلستان نيز بدين منظور تشکيل کميسيون سه جانبه اي را در تهران، متشکل از نمايندگان شوروي، انگلستان و آمريکا به دولت ايران پيشنهاد کرد. اين پيشنهاد اگر چه مورد استقبال ضمني دولت قرار گرفت، اما ازآنجا که از يک سو، ايران تنها با دو نفر نماينده حق شرکت در کميسيون پيشنهادي را داشت و از سوي ديگر دولت هاي انگليس و آمريکا در رسيدگي به مناقشه شخصي مربوط به ايران و شوروي حق دخالت به خود مي دادند، اين پيشنهاد با مخالفت شديد جمعي از نمايندگان مجلس از جمله دکتر مصدق روبه رو شد. نمايندگان مخالف از حکيمي نخست وزير وقت رسما توضيحاتي را درباره پيشنهاد تشکيل کميسيون، خواستار شدند.
توصيه مصدق
دکتر مصدق در 19 دي 1324 طي نطقي در جلسه علني مجلس ضمن حمله به نخست وزير، در خصوص عدم اعلام عمومي اين پيشنهاد، خواستار برکناري او شده و خطاب به وي اظهار مي دارد: «اگر اين پيشنهاد خوب است و يا اينکه دولت در خوبي آن مردد است چرا آن را منتشر نکرد تا صاحبان حق، يعني افراد ملت بتوانند در مقررات خود نظرياتي اظهار کنند اگر بد است چرا وارد مذاکره نشد و از همان روز اول رد نکرد؟ نظريات من اين بود که بين دولت راجع به طرز اداره نمودن قسمتي از مملکت با يک عده از اهالي آنجا اختلاف حاصل شده است. قبلا بايد با اهالي محل، داخل مذاکره مي شد، شايد اختلاف را بتوان با خود آنها حل کرد و چنانچه به اين طريق نتيجه نداد، با اتحاد جماهير شوروي مذاکره کنيم که مانع مرتفع و اختلاف حل شود. بنابراين صلاح نيست که دولت انگليس و آمريکا به نام 3 دولت با ما داخل مذاکره شود.»
مصدق در ادامه افزود: «من براي صلاح و صواب ملت ايران از آقاي حکيمي خواهش مي کنم بيش از اين وقت مملکت را ضايع نکنند و فورا از کار کناره جويي کنند. زيرا امروز دولتي لازم است که در بيطرفي او هيچ يک از همسايگان ترديد نکنند و قادر باشد براي مشکلاتي که مملکت دچار آن شده است راه حلي پيدا کند و اگر راه حل پيدا نشد از سازمان ملل متفق که در لندن است، چاره جويي کند.»
حکيمي نيز که انتظار چنين سخناني را نداشت با تندي گفت: هر وقت شما از نمايندگي مجلس استعفا نموديد، من هم از نخست وزيري استعفا خواهم کرد!!
با مخالفت نمايندگان مجلس ديگر مجالي براي تشکيل کميسيون سه جانبه باقي نماند و خيلي زود پيشنهاد وزيرخارجه انگلستان از زبان ها افتاد.
دکتر مصدق در 22 دي ماه 1324 با ارسال نامه اي به نخست وزير پيشنهاد مي کند که ايران بهتر است با اعلام شکايتي، موضوع خروج شوروي از خاک ايران را از طريق سازمان ملل خواستار شود.
حکيمي نيز از اين پيشنهاد استقبال کرد و به حسين علاء نماينده ايران در آن سازمان دستور تسليم شکايت ايران را به شوراي امنيت داد. ضمن اينکه خود در بهمن ماه 1324 به علت عدم موفقيت در اداره امور مملکت ناگزير به استعفا شد.حکيمي در شرايطي از سمت نخست وزيري کناره گرفت که دولت ايران با مشکلات مختلف سياسي روبه رو بود. غائله حزب دموکرات آذربايجان به رهبري پيشه وري، عدم خروج نيروهاي نظامي شوروي از خاک ايران و اعمال فشار آن کشور در خصوص کسب امتياز نفت شمال، از جمله مشکلاتي بود که ادامه کار را براي دولت غيرممکن مي ساخت از اين رو، وي با کناره گيري خود کرسي نخست وزيري را از طريق مجلس شوراي ملي در اختيار احمد قوام قرار داد.
منبع : موج نفت تاريخ نفت ايران، از امتياز تا قرارداد
احمد راسخي لنگرودي