نگاهی به شکل گیری شهرهای نفتی و افزایش جمعیت همزمان با نابرابری  و تقسیم بندی انگلیسی ها

تقابل رفاه و تبعیض

مشعل   در اسناد تاریخی بسیاری آمده است که همزمان با جنگ جهانی اول، موجی از بیماری های واگیردار و قحطی های برآمده از احتکار و خروج مواد غذایی از کشور، عموم مردم  را در بر گرفته بود و مردم بیش از پیش با مشکل بیکاری، فقر و گرسنگی مواجه شدند. در این شرایط، جابه جایی جمعیت، یکی از معمول ترین گزینه ها برای فرار از بیماری و قحطی بود و به این ترتیب، سیل مهاجران بیکار به سوی جنوب و شهرهای جدید نفتی سرازیر می شد.

از آنجا که در اوضاع و احوال گفته شده،  شرکت نفت بر افزایش میزان تولیدات نفتی و صدور آن به متفقین اصرار داشت، برای این منظور باید تعداد بیشتری از کارگران ایرانی و خارجی را به استخدام خود در شهرهای نفتی در حال احداث مانند مسجد سلیمان، عبادان و همچنین بخش هایی از ناصری و محمره در می آورد.

به این ترتیب، این شهرها با سرعت بسیار گسترش یافتند و تمامی امکانات، تجهیزات و مصالح ساختمان سازی از جمله ماسه، سنگ آهک و آجر در کنار حضور معماران و مهندسان ماهر برای ساخت و ساز فضای شهری به این شهرها آورده شد. فضای شهری، ساختمان های اداری و دفاتر شرکت نفت در آبادان حد فاصل پالایشگاه و رودخانه و در مسجد سلیمان اطراف چاه های نفت ساخته شد.

آغاز تقسیم بندی های طبقاتی در میان کارگران

چون مدیران شرکت نفت، نسبت به تامین مسکن کارگران ایرانی تعهدی نپذیرفته بودند و همزمان جمعیت مهاجران و کارگران جدید افزایش می یافت، بر تعداد چادرها و کپرهای اطراف شرکت نفت نیز افزوده می شد. کارگران هندی به صورت جمعی در چادرها یا سالن هایی شبیه انبار و سوله هایی که به منظور استفاده خوابگاهی ساخته شده بود، زندگی می کردند.

نسبت مسکن به تعداد متقاضیان آن، چه اروپایی و چه غیراروپایی بسیار کم بود. ازدحام جمعیت در سال های جنگ جهانی اول به حدی بود که کارکنان اروپایی شرکت مجبور بودند تا پنج نفر در یک «بنگله» زندگی کنند. بنگله ها در فاصله بین رودخانه و پالایشگاه ساخته شده بودند و هنگام بارندگی یا افزایش آب رودخانه مشکل جاری شدن سیل، آنها را تهدید می کرد. در آن زمان تقاضا برای مسکن زیاد و مصالح و مواد برای ساخت و ساز کمیاب بود. بنابراین شرکت نفت علاوه بر امور امنیتی و سیاسی دیگری که داشت، باید به دنبال تهیه مواد و مصالح ساختمانی نیز می رفت.

علاوه بر کارگران و کارمندان شرکت نفت، کسبه و تجار یهودی، مسیحی، هندی و عثمانی زیادی هم در طول این سال ها در شهرهای یادشده، بویژه محمره حضور داشتند و باعث افزایش جمعیت و تنوع ملیت می شدند. جمعیت آبادان در سال ۱۳۳۶ حدود پنج هزار نفر گزارش شده است که این تعداد، شامل مستخدمین شرکت نفت، کسبه و بازاریان بود؛ البته وضع مسجد سلیمان اندکی متفاوت بود؛ زیرا دو سال قبل از تأسیس پالایشگاه آبادان، کارکنان شرکت نفت در مسجد سلیمان ساکن شده بودند و نخستین شرکت - شهر نفتی خوزستان در آنجا بنا شده و طی این سال ها شکل نسبتا کامل تری به خود گرفته بود.

نگاهی تبعیض آمیز در بنیان شهرها 

در ابتدای شکل گیری مسجد سلیمان، برای استقرار اقشار مختلف شاغل در این صنعت، محلات مختلفی طراحی و احداث شد که بعدها اساس و بنیان شهرسازی مسجد سلیمان را شکل داد. محله های این شهر با نگاهی تبعیض آمیز به سه گروه کارگران، کارمندان و مدیران دسته بندی شده بود. به طور کلی شرکت - شهرها با یک ویژگی اساسی در طراحی روبه رو بودند که آن جدا سازی محلات از یکدیگر بود.

به این ترتیب، تفکر طبقاتی به کل شهر تعمیم داده شد، به حدی که کارگران نمی توانستند در محلات مدیران حضور یابند و حتی حضور در خود مسجد سلیمان و وارد شدن به شهر نیز به دریافت نوعی مجوز احتیاج داشت. نیروی امنیتی و پلیس انگلیسی در داخل شهر بشدت رفت و آمد افراد را نظارت و کنترل می کرد و همین موضوع بعدها سبب حساسیت و واکنش دولت شد و زمینه اعتراض به شرکت نفت را ایجاد کرد.

همزمان با شکل گیری محلات جدید در شهر، تعدادی از کسبه و بازاریان شهرهای اطراف همچون اصفهان، بوشهر و شیراز برای تامین مایحتاج کارکنان صنعت نفت، بازاری را اطراف مناطق مسکونی ایجاد کردند. این بازارهای محلی، بعدها به محلات جدیدتری تبدیل شدند که بر عکس محله های اولیه، کاملا طبیعی و فوق العاده ناهموار بودند.

روستاهایی که به پیشرفته ترین شهرها تبدیل شدند

ساختمان ها و امکاناتی که شرکت نفت در آبادان ایجاد می کرد، اغلب در خدمت اروپاییان بود. در واقع شرکت نفت در آن زمان، با افکار و ایده های نژادی، برای مستخدمین بومی ایرانی و کارکنان اروپایی، مسکن هایی متفاوت و محله هایی مجزا می ساخت. این نابرابری فقط در منابع شرکت و در اختصاص پاداش به اروپاییان خلاصه نمی شد؛ بلکه به وضوح در شکل فضاهای شهری، مسکن و امکانات شهری در محلات آبادان نیز رخ نمایی می کرد.

مسکن نیز همچون کارکنان شرکت، به سه طبقه تقسیم می شد: خانه های مجهز با اسباب و اثاثیه کامل برای کارکنان انگلیسی و تنی چند از مقامات ارشد ایرانی، خانه های نیمه مجهز برای کارکنان جزء و غیر اروپایی و خانه های بدون اثاث و تجهیزات برای کارگران روز مزد.

در سال های بعد، بخش شرکتی شهر آبادان به چند محله تقسیم شد که هر کدام با یک مانع از دیگری جدا می شدند. کارکنان و کارگران شرکت نفت به لحاظ شغلی، نژادی و ملیت از هم جدا بودند و در محله های مختلف اسکان داشتند. اروپایی ها و متخصصان خارجی نیز در بنگله ها و در محله «بریم» و کارگران و سرکارگران هندی و گاه ایرانی نیز در محله های کارگری ساکن شدند. این محله ها، شامل خانه هایی در یک ردیف و بسیار کوچک، متحدالشکل و چسبیده به هم بودند که دیوارهای بلندی داشتند.

بررسی های جامعه شناختی زیادی درباره شرایط طبقاتی مردم و کارگران در شرکت - شهرهای ایران انجام و سرگذشت نامه های زیادی نیز نگاشته شده که روایت هایی از آن زمان دارند. این مستندات در مجموع، گویای آن هستند که عبادان یا آبادان امروزی و مسجد سلیمان، شبه جزیره هایی روستایی بودند که با نگاهی مدرن؛ اما تبعیض آمیز به شهر تبدیل شدند و این رویکرد در شرایط زندگی و زیست اجتماعی مردم، تا دهه ها باقی ماند.

غلبه پیشرفت و توسعه بر تبعیض در نگاه مردم

اگرچه شرکت نفت آن زمان، عامل اصلی این تبعیض تقسیم بندی های نابرابر شهری بود و چندبار مردم و کارگران علیه آن اعتصاب کردند؛ اما امکانات و داشته های شهر آنقدر زیاد و چشمگیر بود که می توانست این نابرابری را تا حد زیادی جبران کند. آبادان آن زمان، یکی از پیشرفته ترین شهرهای ایران بود که بسیاری از اولین ها را در بهداشت و درمان، امکانات و رفاه شهری، آموزش و فرصت های مختلف شغلی و … در درون خود داشت.

نسل های مختلف مردم آبادان، روایت توسعه و تضاد را با هم دیده اند. روایت نویسندگان معروف این شهر، گویای آن است که شرکت نفت در آبادان، یک عامل مؤثر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوده است. یعنی همزمان که کارگران و کارمندان در شرایطی نابرابر کار و زندگی می کردند، باز هم از کلاس های مختلف و مزیت های شهری بهره می بردند.

می توان گفت، انواع زندگی طبقاتی و اصرار بر جدایی طبقات عامه از انگلیسی ها و رده های بالای کارفرما، در آبادان و مسجد سلیمان وجود داشته؛ در این روایت مردمی، تضاد، کشمکش و نابرابری دیده می شود.