خدمات رسانی بهداشت و درمان منطقه آغاجاری زیر ذره بین مسؤولیت اجتماعی
مردم و کارکنان زیر چتر درمان نفت
سمیه راهپیما دو طرف راهروی اورژانس بیمارستان، ردیفی از صندلی است؛ صندلی هایی که مراجعه کنندگان را برای دقایقی استراحت یا انتظار برای مراجعه به پزشک در خود جای می دهند. مادری نوزاد خود را در آغوش می فشارد و با نگرانی که در چهره اش موج می زند، تلاش می کند با مهر مادری، فرزندش را که حالا بیمار شده است، آرام کند و آن دیگری، فردی پا به سن گذاشته که گذر زمان، توان حرکتی را تا حد زیادی از او سلب کرده است. به چهره هایشان که دقیق می شوی، سختی گذرعمر در عمق نگاهشان پیداست، آنقدر که سن و سال آنها را بیش از آنچه هست، نشان می دهد. هر دو با برگه ای در دست در نوبت مراجعه به پزشک نشسته اند.
آن سوی دیگر، پزشکان و پرستاران هستند؛ آنها که برای ارائه بهترین خدمات درمانی و مراقبتی به مراجعان، شب و روز خود را به هم می دوزند. اینجا بیمارستان نفت شهید ایرانپور امیدیه است؛ بیمارستانی در حوزه عملیاتی بهداشت و درمان صنعت نفت آغاجاری که 16هزار نفر جمعیت را زیر پوشش دارد و همسو با مسؤولیت های اجتماعی به بومیان منطقه نیز خدمات درمانی ارائه می کند. خبرنگار «مشعل» در گفت وگو با کارکنان آن به تشریح فعالیت های این بیمارستان به عنوان یکی از زیرمجموعه های مهم بهداشت و درمان صنعت نفت آغاجاری و دیگر بخش های این حوزه درمانی پرداخته است.
سفر در روزهای پایانی اسفندماه از آن نظر که چه زود دیر می شود و باید به کارها شتاب داد، بسیار متفاوت است. مقصد، بهداشت و درمان صنعت نفت آغاجاری و ثبت دست نوشته ای از فعالیت های این مجموعه است.
صبح نسبتا سردی است؛ از مهرآباد تا فرودگاه اهواز، حدود یک ساعت زمان می برد. غول آهنین، آماده برخاستن است و طولی نمی کشد که چرخ های آن از آسفالت سرد باند جدا می شوند و لحظاتی بعد، آسمان است و آبی آن. «چاشتی» مختصر می شود چاشنی برای گذر بخشی از زمان پرواز این راه یک ساعته و کمی بعد صدای میهماندار... «مسافرین گرامی دقایقی دیگر در فرودگاه اهواز به زمین خواهیم نشست.» هنگام پیاده شدن، مشام پر می شود از بوی بنزین هواپیما، گریزی نیست و باید این دم را فرو برد.
باید به امیدیه بروم، جایی که بیمارستان شهید ایرانپور در این شهر افزون بر کارکنان و خانواده های صنعت نفت، به مردم بومی آن نیز خدمات رسانی می کند؛ بیمارستانی که با نوساز شدنش در سال 1396 خدمات بیشتری را به مراجعانش ارائه می دهد.
در این موقع از سال، هوای جنوب، بسیار مطبوع است، بویژه آن که بهار و نوروز را پیش رو دارد. به جاده که می زنی، نسیم خنکی از پنجره مرکبی که راه می پیماید، نوازشت می کند؛ چند نفس عمیق و همه را یکجا به ریه می ریزی، تازه می شوی، تازه از هوایی که تازه است.
راه طولانی نیست؛ دیری نمی پاید که مرکب راه، مقابل در ورودی ساختمان بیمارستان شهید ایرانپور متوقف می شود. استقبال، تعارفات معمول، صرف فنجانی چای و توضیحات ابتدایی برای ورود به بخش های مختلف این بیمارستان، می شود مقدمه شروع کار اصلی.
بهداشت و درمان صنعت نفت آغاجاری، افزون بر بیمارستان شهید ایرانپور که جمعیت 16 هزار نفری از کارکنان و خانواده های آنها را زیرپوشش دارد، دو پایگاه پزشک خانواده «امام رضا (ع)»، «میانکوه» و 9 درمانگاه عملیاتی را هم در که مسیرهای دور و نزدیک قرار دارند، پوشش می دهد. نزدیک ترین درمانگاه عملیاتی به آن، «NGL 1000» است که در20 کیلو متری از شهر امیدیه قرار دارد و دورترین آن هم درمانگاه «تنگ پیرزال» است که در 292 کیلومتری این شهر واقع شده و به مردم این منطقه خدمات درمانی می دهد.
اورژانس؛ خط اول درمان
نقطه شروع کار از بیمارستان ایرانپور است؛ بیمارستانی با بخش های مختلف که هریک خدمات مربوط به خود را ارائه می کنند؛ معمولا اورژانس، شلوغ ترین بخش بیمارستان هاست که شهید ایرانپور هم از این قاعده مستثنا نیست. نکته مهم در این خصوص این است که 90 درصد مراجعه کنندگان به این بخش را غیرشرکتی ها تشکیل می دهند و این، همان عمل به مسؤولیت اجتماعی و تحقق بخشی آن است که صنعت نفت همواره به دیده تکلیف، به آن نگریسته است.
ساعت از10صبح گذشته و اورژانس بیمارستان کمی شلوغ است. یکی تصادفی و دست شکسته است که از فشار درد، به خود می پیچد. دیگری به واسطه مسمومیت احتمالی و افت فشار، سرم لازم شده است. سوی دیگر این بیمارستان، پزشکان و پرستارانی هستند که می کوشند به مراجعان رسیدگی کنند و از آلامشان بکاهند و در صورت نیاز به بخش های تخصصی ارجاع داده شوند.
مسؤولیت این بخش را علیرضا صداقتی به عهده دارد؛ هرچند که سابقه کاری اش کم است. اهل کاشان است و قبل از ورود به بیمارستان شهید ایرانپور، هرگز به مناطق عملیاتی نرفته بود. ابتدا به صورت سرباز پزشک به این منطقه آمده و بعد جذب بیمارستان شهید ایرانپور امیدیه شده است.
او از اورژانس به عنوان خط اول درمان یاد می کند و می گوید: بیشتر جمعیت ساکن در شهرستان امیدیه و شهرهای اطراف، از جوانان هستند که این امر باعث افزایش تصادفات جاده ای می شود و به دلیل همکاری با اورژانس 115، بیشتر تصادفی ها به این بیمارستان منتقل می شوند.
به گفته صداقتی، منطقه خوزستان تخت های بیمارستانی کم با مراجعه کنندگان زیاد دارد و با کمبود کادر درمان روبه روست، همین امر باعث سختی در کار می شود. از مسؤولان می خواهم که توجه بیشتری به منطقه داشته باشند و نگاهشان را تغییر دهند.
کمبود نیروی انسانی
بخش دیگر بیمارستان شهید ایرانپور، دفتر پرستاری است؛ جایی که هماهنگی ها برای خدمات رسانی بهتر به بیماران در آنجا انجام می شود. منیژه شیرعلی که مسؤولیت اداره این بخش را عهده دار است، می گوید: نشستی با محوریت انجام ماموریت ها در سال 1403 برگزار شد که امیدوارم با تلاش همکارانم، خدمات خوبی به مراجعه کنندگان این بیمارستان ارائه دهیم.
منیژه شیرعلی که 26 سال سابقه کار در حوزه درمان دارد، متولد شهرستان امیدیه است. درباره فعالیت های دفتر پرستاری توضیحاتی می دهد: پس از معاینه بیمار از سوی پزشک، این پرستار است که باید طبق دستور پزشک، مراقبت های لازم را انجام دهد.
وی ادامه می دهد: پرستاری، حرفه ای است سخت که شب و روز نمی شناسد؛ باید به آن علاقه مند بود و به آن عشق داشت؛ کاری است که چون با افراد و روحیات متفاوت روبه روست، صبر و شکیبایی زیادی را می طلبد.
شیرعلی اشاره ای هم به مشکلات این حرفه دارد و می گوید: یکی از مهم ترین مواردی که با آن رو به رو هستیم، کمبود نیروی انسانی است. هم اکنون در بخش های بیمارستان به ازای هر12بیمار، یک پرستار انجام وظیفه می کند؛ زمانی که شرایطی برای اعزام بیمار پیش آید، به دلیل کمبود نیرو نمی توان پرستاری را به همراه بیمار اعزام کرد. استفاده از مرخصی که حقی برای همه همکارانم است نیز از دیگر چالش هاست. پرستاران درمانگاه های مناطق عملیاتی از آنجا که نیروی جایگزینی نیست، خیلی نمی توانند از این امتیاز استفاده کنند؛ این موضوع در روحیه کاری آنها اثرگذار است؛ اما با این وجود، هیچ گاه از انجام وظایف خود پا پس نکشیده اند.
وی که در مدت 26سال کار در حوزه بهداشت و درمان با تلخی ها و شیرینی های زیادی روبه رو بوده، با کندوکاوی در بایگانی ذهنش، به خاطره ای می رسد که پس از گذشت سال ها هنوز آن را از یاد نبرده است؛ خاطره ای از اهدای خون که اهدای زندگی است.
شیرعلی با مکثی کوتاه در این جست وجوی ذهنی که به دورانی خیلی دور بازمی گردد، می گوید: در سال های نخست کاری ام، پسربچه ای را به بیمارستان آوردند که شرایط خوبی نداشت و باید فورا عمل می شد. گروه خونی آن پسربچه O منفی بود و نیاز بود که بسرعت به او خون داده شود. از آنجا که گروه خونی من هم O منفی است، برای اهدا داوطلب شدم. با اینکه از این موضوع سال ها می گذرد؛ اما آن را فراموش نکرده ام و حس خوبی به آنچه انجام داده ام، دارم.