حکمت های رضوی
نکوهش ریاست طلبی
معمر بن خلاد، نزد آن حضرت از مردی یاد کرد و گفت: او ریاست طلب است. حضرت فرمود: ما ذِئبانِ ضارِیانِ فی غَنَمِ قَومٍ قَد تَفَرَّقَ رُعاؤُها بِاَضَرَّ فی دینِ المُسلمِ مِنَ الرِّیاسَهِ
دو گرگ درنده در گله بی چوپان، به اندازه ریاست طلبی در دین یک مسلمان زیانبار نیست. «اصول کافی، ج ۲، ص ۲۹۷»
شرح حدیث:
انسان موجود ضعیفی است و خیلی زود فریب شیطان را می خورد و قدرت و ریاست او را به ظلم و حق کشی وا می دارد.
ریاست طلبی، تنها در سطح یک جامعه نیست.
گاهی خصلت ریاست طلبی و برتری طلبی و سلطه جویی در محیط خانه، محیط کار، در کلاس و کارگاه و محله و بازار بروز می یابد و در نتیجه، حقوق دیگران نادیده گرفته می شود و افراد قدرت طلب، برای سلطه یافتن بر دیگران، حق و عدل را زیر پا می گذارند.
هم ریاست داشتن انسان را در معرض خطر قرار می دهد، هم ریاست طلبیدن؛ البته این دومی خطرناک تر و زشت تر است.
تشبیه حضرت رضا (ع) درباره ریاست طلبی زیبا و در خور تأمل است.
گرگ های درنده وقتی به گله ای می زنند، چنان نیست که یک گوسفند را ببرند و بخورند. ابتدا به تعدادی گوسفند حمله می کنند و حلقوم شان را می درند و از پای درمی آورند، سپس سر فرصت سراغشان می آیند و آنها را می خورند، تصور کنید گله ای را که چوپانش همراهش نیست و در معرض حمله دو گرگ درنده از دو سو قرار گیرد، چه قدر ضربه به آن می زند؟ ضرر ریاست طلبی به دین یک مسلمان بیش از آن است.
چه بسا کسی برای انتخاب شدن برای یک پست و مسئولیت، وارد عرصه رقابت می شود و برای جلب آرای دیگران پول خرج می کند و وعده های دروغ می دهد و چون به ریاست رسید، به هیچ یک از آن وعده ها عمل نمی کند؛ از این رو هم دین خود را می بازد، هم به اعتقاد دیگران صدمه می زند.
حدیث فوق، با اندکی تفاوت در عبارات از امام باقر (ع) و امام کاظم (ع) هم روایت شده است.
اخلاق اجتماعی و خانوادگی حضرت زهرا (س)
فاطمه زهرا(س) بانویی آگاه به مبانی اسلام و آشنا به اصول اخلاقی بود. او که با آیات قرآن و حلاوت آن در تلاوت، تفکر و تأمل خویش مأنوس بود و از سیره و سخن رسول اللّه نسبت به اخلاق الهی و پسندیده آگاهی داشت، از آغاز طفولیت نمونه ای کامل و اسوه ای برجسته برای همگان بود. اطلاعات بیکران آن پاک بانو نسبت به ارزش های اصیل اخلاق و آداب و شناخت ژرف اخلاقیات به عنوان بخش عظیمی از معارف دین در چهره ها و نمودهای گوناگون گاهی همه سویه و پر وسعت در این باره به وی بخشیده بود، به گونه ای که در سیره و سخن او، ده ها نکته درس آموز و معرفت آفرین دیده می شود که برای شیفتگان تهذیب و تربیت، ره توشه هایی ارزشمند و جاودان خواهد بود. با هم برخی از این گلواژه های معرفت را می نگریم.
اخلاق اجتماعی
گستره پروسعت جامعه گرچه همانند اقیانوسی بیکران می نماید و از ابهتی چشمگیر و خیره کننده برخوردار است، اما مناسبات اجتماعی و نیازهای افراد به همدیگر، این اقیانوس را به صورت دریاها، نهرها، جویبارها و برکه ها می سازد و ضرورت نشست و برخاست ها و رفت و آمد انسان ها را بیشتر و بیشتر می سازد. آنچه تراکم بسیار این شیوه را با نسیم سلامت و شیرینی و حلاوت همراه می سازد، اخلاق اجتماعی است. بی شک این اخلاق چون از بارش آسمان عصمت فرو بارد و در آغوش جان انسان ها نشیند، تأثیری بسیار والا ـ و حتی مقدس ـ بر جای خواهد گذارد. سیمای منبسط یا چهره گشاده که «خوشرویی» نام دارد، کیمیایی بس گرانبهاست که در صحنه های گوناگون زندگی و در بین انسان های مختلف ـ با هر سلیقه و مذهب و مکتب ـ کارآمدی فراوان دارد و در سخنان معصومان ـ درود خداوندی بر آنان باد ـ به طور پی در پی بدان تأکید شده است. دخت آفتاب، فاطمه زهرا(س) در سخنی کوتاه، بلندای این حقیقت را این گونه ترسیم کرده است: «ِالبشرفی وجه المؤمن یوجبُ لِصاحبه الجنّة و بشرٌ فی وجه المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النار»(پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است و خوشرویی با دشمن انسان های ستیزه جو انسان را از عذاب آتش باز می دارد). بیان معیار بنیادین در گشادگی چهره ـ و گاه لبخند زیبا ـ هنگام روبه رو شدن با افراد در سخن آن بانو، نشانگر هدفمند بودن گفت و گوها و دید و بازدیدهای انسان های دین باور است؛ از این رو به کارگیری این شیوه برای گروهی پاداشی چون بهشت به دنبال دارد و برای پاره ای آتش دوزخ فراهم می سازد. بی شک چنین ملاک ـ که در اصول مکتب و ارزش های مذهب برای خداجویان ترسیم شده است ـ ما را از واژگونی اهداف که ثمری جز خوش بودن و شاد شدن ـ با هر کس و به هر صورت ـ می رهاند و احترام و بزرگداشت افراد را در چارچوب پایبندی آنان به مذهب ارائه می دهد.
اخلاق زناشویی و خانوادگی
زندگی، کانونی است که با فرازها و نشیب های بسیاری همراه است و شادی ها و شیون ها در کنار هم دیده می شود. نوع نگاه و بینش زن و شوهر و اهداف آن دو، سختی ها را سهل و ناهمواری ها را هموار می سازد؛ به گونه ای که هر یک به استقبال حوادث می روند و با تمام تلاش در پی آرامش، صفا، صمیمیت و مهربانی در زندگانی خواهند بود. به یقین آنچه به جلوه های تلخ و شیرین زندگی رنگ دیگری می بخشد و ظرفیت فراوان نسبت به رفاه و غنا و شکیبایی لازم در فقر و اندوه به ما می دهد؛ به گونه ای که با روحیه ای سرشار و به دور از یأس و نومیدی و یا بی هویتی و از خودباختگی به حیات خود ادامه می دهیم، ارزش های اخلاقی و صفات روحی روانی است. روابط عاطفی و منطقی انبیا با مردم و نقش کیمیاگون حسن خلق و احسان رسولان و رهبران فکری فرهنگی در جلوه «اخلاق انبیا» مطرح شده که فاطمه زهرا(ع) اسوه ای تمام عیار در این میدان است.
او از اوان طفولیت با سختی ها و مشکلات همزاد بود. دشواری های سه ساله در شعب ابوطالب و سنگلاخ های مبارزه با سران کفر و نفاق، مردان مرد را از پای در می آورد، اما نیروی ایمان و عشق چنان توانی به این نوجوان و جوان بخشیده بود که با نهادی پاک و روانی شفاف یکایک ناهمواری ها را پشت سر می گذاشت و آن هنگام که به خانه همسر پای گذارد، آغازی دیگر با مرحله ای نو در ستیز با سختی ها بود و در این هنگامه های طاقت سوز «اخلاق زناشویی و خانوادگی» او پدیدار می شد نه آنکه تنها در رفاه، شادی و فراوانی امکانات، از همسر و زندگی خویش اظهار رضایت کند!! روزی که امام(ع) غذایی از همسر عزیز خود خواست تا با آن گرسنگی خود را برطرف سازد، فاطمه(ع) در جواب گفت: سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسین دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردم. حضرت با تأسف بسیار فرمود: فاطمه جان! چرا مرا آگاه نکردی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟ و آن بانو در جواب فرمود: ای اباالحسن! من از پرودگار خود حیا می کنم چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری درخواست کنم و در زمانی دیگر که فاطمه(س) سؤال از غذای روزشان مطرح کرد و پس از آن از انفاق درآمد همسر خود در راه خدا آگاه شد، با اندوه بسیار ـ از سؤال خود ـ فرمود: فَاِنّی اَسْتَغْفِرُ اللّه و لا اَعودُ اَبَدا (من از خدا آمرزش می طلبم و دیگر مرتکب این رفتار نخواهم شد).
عطر ماندگار: بیانات مقام معظم رهبری
شهید محمدجواد تندگویان
بنده ایشان را قبل از شهادت هم از نزدیک مى شناختم. قبل از این که وزیر شود، در جلسه اى که با مرحوم آقاى «بهشتى» و بعضى دیگر در منزل یکى از دوستان برگزار شد، از ایشان هم دعوت کردند که بیاید تا ما ایشان را از نزدیک برانداز کنیم؛ چون بنا بود وزیر «شهید رجایى» شود. مرحوم رجایى مشورت مى کرد و اصرار داشت ما نظر بدهیم. به نظرم در بین ما کسى از ایشان خیلى سابقه اى نداشت؛ شاید آقاى بهشتى یکى دو بار با ایشان ملاقات کرده بود. آقاى تندگویان به جلسه آمد و به تعبیرى باید بگویم همه را مرید خودش کرد. خیلى جوان به نظر مى رسید و تیپ دانشجویى هم داشت. از لحاظ روحیه و رفتار و برخورد و خانواده، خیلى با شخصیت بود. بیانات در دیدار اعضاى هیئت دولت، 28/9/1378