گپ وگفت با یکی از کارکنان صنعت نفت که دستی بر هنر دارد
خلق موسیقی از دل سازه های فولادی
مشعل وقتی صحبت از صنعت نفت به میان می آید، ناخودآگاه ذهن ها به سمت آهن، فولاد و طلای سیاه هدایت می شود و کمتر کسی این گمان را می برد که از دل همین سازه های فولادی هم هنر و موسیقی خلق می شود. اکبر رستگار از کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه شمال است. خواننده، نوازنده و آهنگ ساز مازندرانی که به نوعی کار و هنر را با هم عجین کرده و با تولید و انتشار آلبوم های متعدد توانسته است آثاری فاخر و ارزنده به جامعه موسیقی کشور عرضه کند. او با سابقه فعالیت 14 ساله در خانواده بزرگ و پرتلاش صنعت نفت، اکنون به عنوان مهندس ارشد ناظر تعمیرات نقلیه در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه شمال مشغول به فعالیت است. گفت وگو با این کارمند صنعت نفت را می خوانید.
از تحصیلاتتان برایمان بگویید؟
متولد 17 شهریور 1354 در شهرستان سوادکوه از توابع استان مازندران هستم. دوران تحصیل را تا دیپلم در زادگاهم گذراندم. هرچند از همان دوران تحصیل به فعالیت های فرهنگی هنری مدرسه مثل گروه سرود، قرآن و سایر فعالیت ها علاقه زیادی داشتم؛ با وجود این در سال 1374 آن هم در دانشگاه نفت محمودآباد و در رشته مکانیک مشغول به تحصیل شدم.
چه سالی وارد صنعت نفت شدید و چه سوابقی در این صنعت دارید؟
بعد از پایان تحصیلات، سال 1378 به طور رسمی در شرکت ملی نفتکش به عنوان مهندس دوم کشتی های یدک کش مشغول به کار شدم. تقریبا 9 سالی را در شرکت ملی نفتکش در مناطق خارک، لاوان و سیری فعالیت می کردم و در پاره ای مواقع نیز به منظور انجام یکسری کارهای تعمیراتی به کشورهای حوزه خلیج فارس می رفتم. سرانجام در سال 1386 وارد شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه شمال شدم و در حال حاضر هم در سمت مهندس ارشد ناظر تعمیرات نقلیه در حال خدمت هستم.
چه شد که به خواندن علاقه مند شدید؟
من در خانوادهای هنرمند بزرگ شده ام و موسیقی در میان بستگان من جایگاهی ویژه دارد. نخستین معلم موسیقی من مادرم بود که با نوای لالایی ها و نغمه های دلنشین فولکوریک و محلی، بذر علاقه را در نهادم پروراند. الفبای موسیقی را نزد مرحوم پدربزرگم آقابزرگ احمدی از نوازندگان خوش صدا و از سازندگان ساز دوتار محلی مازندرانی آموختم و نوازندگی ساز دوتار را هم نزد برادرم رمضان رستگار که از نوازندگان زبردست ساز دوتار است، آموزش دیدم. علاقه به هنر موسیقی از دوران کودکی در من شکل گرفته بود. یادم می آید که در دوره ابتدایی اشعاری را که به عنوان تکلیف می بایست حفظ می کردیم، همیشه با صوت و آهنگین اجرا می کردم و مورد تشویق دوستان و معلم ها قرار می گرفتم. از همان موقع احساس می کردم صدای خوبی دارم و پای ثابت همه فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و هنری مدرسه و حتی بعدها در دانشگاه نفت مثل گروه سرود، اجرای برنامه های موسیقی، تلات قرآن و نوحه خوانی بودم.
از چه سالی این هنر را به صورت حرفه ای آغاز کردید؟
فعالیت حرفه ای من حدود 20 سال قبل با انتشار نخستین آلبوم موسیقی ام به نام "موسم عاشقی" در سال 81 ازسوی شرکت مهرآوا آغاز شد که عمدتا مضامین عرفانی و مذهبی داشت. از آن زمان تا به حال فعالیت های بسیاری را در عرصه موسیقی داشتم و سختی ها و خوشی های زیادی را در این راه تجربه کردم. در سال 88 با تشکیل گروه موسیقی بومی و محلی «وارش» به کار هنری خود انسجام بیشتری دادم و کنسرت های متعددی نیز در فرهنگسرای نیاوران، وزارت کشور، تالار وحدت، برج آزادی و علاوه بر آن در شهرهای مشهد، چالوس، ساری، سوادکوه و قائمشهر اجرا کردم. همچنین دراین مدت چند آلبوم موسیقی ازسوی شرکت های فرهنگی هنری با عناوین مختلف «دلبرانه» در سال 1388، «مهربونی» در سال1389، «شبی به نغمه و نوا» در سال 1392، «بهار وا» در سال 1394، «ته خاطری» در سال 1395 و آلبوم «دلخواه» در سال 1396 منتشر کردم.
البته فعالیت های هنری من به اینجا محدود نشد، ساخت موسیقی متن و تیتراژ چند مستند سینمایی از جمله «دلبند» با موضوع فرهنگی اجتماعی، «چلچلای سفری» قصه مادران شهید روستای شهیدآباد و «چشم هایت را ببند» با موضوع زندگی معلولان را هم در کارنامه فعالیت های موسیقی ام دارم که در جشنواره های بین المللی روسیه، کانادا، لهستان، ایتالیا، چین، هند و ... ارائه شد.
نقش خانواده به ویژه همسرتان را در کسب این موفقیت ها چقدر موثر می دانید؟
پیگیری همزمان هنر موسیقی در کنار اشتغال در صنعت نفت، زمان بسیاری را می طلبد و در نتیجه فرصت های طلایی بودن در کنار خانواده، رسیدگی به امورات زندگی و تربیت فرزندان صرف این امور می شود. بی شک همسرم نقش مهمی را در همراهی من برای کسب موفقیت های هنری و پیگیری امورات خانواده و حتی نقش مشاور و منتقد دلسوز برنامه های فرهنگی من را به عهده دارد که همینجا از تمام زحمات وی تشکر می کنم.
علاوه بر موسیقی در حوزه های فرهنگی و هنری دیگری هم فعالیت می کنید؟
اعتقاد دارم هنرمند نباید به حفظ فرهنگ و هویت جامعه خودش بی تفاوت باشد. امروز حفظ مرزهای فرهنگی به اندازه حفظ مرزهای خاکی کشور اهمیت دارد؛ با این نگاه و دغدغه، از سال ها پیش در تشکل های مردمی، کارگروه ها و گروه های مشورتی مثل عضو انجمن مازندرانی های مقیم تهران، انجمن همیاران پارپیرار، انجمن تبری سرایان مازندران، همچنین بنیاد هم اندیشان تبری، همچنین در انجمن تلارپه استان و خانه هنرمندان ساری عضویت دارم و فعالیت می کنم. این تشکل ها در سلسله نشست های داخلی به گفتمان سازی و چاره جویی پیرامون مشکلات فرهنگی و اجتماعی جامعه می پردازد و با ارائه خروجی نشست ها به مدیران ارشد اجرایی مبنای بسیاری از تصمیم سازی ها قرار می گیرند.
در جهت ترویج موسیقی بومی در سطح جامعه و خانواده خود چه کرده اید؟
تاکنون شاگردهایی را برای آموختن هنر موسیقی یاری و حمایت کرده ام. در سطح خانواده، همسرم و فرزندانم هنرجویان موسیقی هستند. برادر زاده ها و نوادگان پدربزرگ همه دستی بر موسیقی و آواز دارند و نغمه های مادرانه و لالایی های دلنشین مادرم نیز در موسیقی دو مستند سینمایی استفاده شده است.