از بازی کنار خداداد عزیزی تا  پشیمانی از حضور در فوتسال

نیوشا روزبان   علی کاظمی، رییس امور ورزش و تربیت بدنی شرکت نفت فلات قاره، از جمله مدیران ورزشی این شرکت به شمار می رود که به عنوان فوتبالیست و فوتسالیست دوران درخشانی را پشت سر گذاشته و بارها همراه با تیم ملی فوتسال موفقیت های بسیاری به دست آورده است. میزبان علی کاظمی شدیم تا درباره چگونگی حضور او در فوتبال و فوتسال و فعالیت به عنوان یک مدیر ورزشی در وزارت نفت، گفت وگو کنیم. این گفت وگو در دو بخش منتشر می شود که یک بخش درباره او و خاطراتش از فوتبال است و بخش دیگر درباره برنامه هایی است که در زمینه توسعه ورزش در شرکت نفت فلات قاره دنبال می کنند. با ما در بخش اول این مصاحبه که به نوعی خاطره بازی از دوران کودکی تا بزرگسالی این ورزشکار است، همراه باشید.

   گویا فعالیت ورزشی شما از دوران کودکی آغاز شده، لطفا از این دوران و اینکه چگونه فوتبال را شروع کردید، بگویید.

دوران کودکی من، شرایط به گونه ای بود که همه بچه ها در هر سنی در کوچه پس کوچه ها فوتبال بازی می کردند و می توان گفت همه کسانی که زمانی تبدیل به ستاره های فوتبال ایران شدند نیز، فوتبال را در چنین فضایی آغاز کردند. من هم همانند دیگران با فوتبال در کوچه ها و زمین های خاکی آشنا شدم و تا مدت ها در این فضا فوتبال بازی می کردم. این روند ادامه داشت تا اینکه به باشگاه استقلال جنوب راه پیدا کردم و کسانی مانند اردشیر لارودی و نادر فریادشیران به عنوان مربی به ما آموزش می دادند و در همان دوران بود که پاس توی در (اصطلاحی در فوتبال) را یاد گرفتم. مسئله جالب توجهی که وجود دارد این است که همه بچه هایی که در باشگاه حضور داشتند، بعدها به فوتبالیست های مطرح کشور تبدیل شدند که می توانم به محمد خاکپور، برادران (حمید و مسعود) استیلی یا مجید زارع اشاره کرد. برخی از این افراد در نهایت در تیم ملی فوتبال حضور پیدا کردند، همه ما به نوعی بچه محل هم بودیم و همگی با عشق وارد دنیای فوتبال شدیم و البته هرکدام با ورود به تیم های مختلف، راهمان از یکدیگر جدا شد و من بعد از مدتی به تیم ملی فوتسال دعوت شدم و حضور در فوتسال به یک پایان برای فوتبال حرفه ای من شد، چراکه بعد از حضور افرادی مانند من در تیم ملی فوتسال، بدون آنکه از قبل اطلاع دهند، اعلام کردند که کسانی که در تیم ملی فوتسال حضور پیدا کرده اند، نمی توانند در تیم ملی فوتبال هم باشند.

باشگاه فوتبال استقلال جنوب، درست روبه روی خانه ما بود و همه بچه هایی که نامشان را بردم، در آن باشگاه بازی می کردند. در آن زمان اگر کسی فوتبال را به صورت باشگاهی بازی می کرد، بسیار اتفاق مهمی بود، یکی از مربیان ما در این تیم اردشیر لارودی بود که از جمله مربیان شناخته شده در فوتبال پایه به شمار می رود و همه کسانی که عاشق فوتبال بودند، دوست داشتند در این تیم بازی کنند و زیر نظر او آموزش ببینند. در واقع حضور باشگاهی من با حضور در تیم نونهالان استقلال جنوب آغاز شد و بعد از آن به تیم های نوجوانان و جوانان این تیم راه پیدا کردم. زمانی که به تیم نوجوانان راه یافتم، حمید و مسعود استیلی به تیم پاس رفتند و من همچنان در تیم خود مانده بودم. بعد از آن به تیم دارایی رفته و سپس با شروع دوره خدمت سربازی، به تیم فتح رفته و آنجا فوتبال را ادامه دادم.

   شما و برادران استیلی از دوران کودکی با یکدیگر بزرگ شده اید، اما در نهایت به خانواده هم تبدیل شدید، یک رفاقت فوتبالی که به یک خانواده فوتبالی تبدیل شد.

بله همین طور است، در همین دوران بود که مسعود استیلی داماد خانواده ما شد، او بسیار پسر خوب و باشخصیتی بود، در واقع ما و خانواده استیلی در منطقه نازی آباد همسایه بودیم و همین مسئله باعث آشنایی خانواده ها و بعد ازدواج او با خواهر من شد؛ البته تا یک زمانی من، مسعود و حمید استیلی هم تیمی بودیم و بعد از آن از هم جدا شدیم. حمید استیلی ابتدا به پاس و بعد به پرسپولیس رفت و در نهایت همه ما از هم جدا شدیم. در آن دوران تیم فتح از جایگاه خوبی برخوردار بود و از دسته دو به دسته یک صعود کرد؛ به خاطر دارم که به عنوان سرباز در تیم فتح بازی می کردم. رییس وقت باشگاه (حاج آقا سراجان) در بازی آخر در لیگ دسته دو به همه ما گفت اگر در این بازی پیروز نشوید و به لیگ دسته یک صعود نکنید، همگی به اندازه ماه هایی که خدمت کرده اید، اضافه خدمت می گیرید، همه بچه ها نیز تمام تلاش خود را کردند تا بتوانند به خوبی در این مسابقه که در برابر تیم فوتبال بانک ملی بود، بازی کنند و در نهایت آنها را سه بر یک در استادیوم آزادی شکست دادیم.

   از حضور در تیم فتح و موفقیت هایی که در این تیم به دست آورید، بیشتر بگویید؟

با حضور در لیگ دسته یک، چند سالی در این تیم بازی کردم، البته یک فصل نیز در تیم صنایع و معادن بازی کردم. فتح تیم بسیار خوبی بود، خداداد عزیزی و جواد منافی نیز در دوره سربازی خود در این تیم بازی می کردند، در آن دوران فتح تیم بسیار خوبی بود و به خاطر دارم 31 شهریور 1373 توانستیم پرسپولیس را 6 بر 0 در جام حذفی ببریم. در آن فصل من 19 گل ثبت کردم و به عنوان کاپیتان و هافبک نفوذی بازی می کردم؛ از میان این گل ها 8 گل پنالتی بود. در مقطعی نیز در مسابقات فوتسال جام رمضان که در آن سال ها بسیار پرشور برگزار می شد، توانستیم در فینال، تیم استقلال تهران را با بازیکنان مطرحی که داشت، با نتیجه 7 بر 3 شکست دهیم. در سال های 67 و 68 که در تیم دارایی بازی می کردم، مربیان تیم به جوانان بسیار اعتقاد داشتند و اجازه بازی به فوتبالیست های جوان می دادند. در آن دوران شب ها هم فوتسال بازی می کردیم. حضور من در تیم فتح تا سال 1377 ادامه داشت و در این دوره چندین بار قهرمان شدیم. همان سال بود که به تیم ملی فوتسال دعوت شدم و در مسابقات فوتسال حضور پیدا کردم و درست در همان دوران بعد از پایان مسابقات به کسانی که در تیم ملی فوتسال حضور داشتند، گفتند دیگر نمی توانید به فوتبال بازگردید و همین مسئله سبب شد تا برای همیشه در فوتسال باقی بمانم.

   چه شد که برای ادامه زندگی ورزشی خود فوتسال را انتخاب کردید؟

می توانم بگویم که حضور در فوتسال و ادامه فعالیت در این رشته انتخاب خودم نبود چراکه من فوتبال را بیشتر دوست داشتم. کسانی که آن دوران به تیم ملی فوتسال دعوت شدند، اصلا نمی دانستند که اگر در تیم ملی حضور داشته باشند، دیگر نمی توانند به عنوان فوتبالیست به کار خود ادامه دهند. به یاد دارم در آن دوران بسیاری از بازیکنان مطرح جزو گزینه های حضور در تیم ملی فوتسال بودند، اما به آنها گفته شد که به تیم ملی فوتسال نپیوندند، اما بعد به ما گفتند که دیگر نمی توانید فوتبال بازی کنید. متاسفانه فوتسال جزو رشته هایی بود که هیچ وقت به آن توجه نشده و امکانات بسیار کمی برای آن در نظر می گیرند. به عنوان مثال در یکی از دوره هایی که در مسابقات جام جهانی فوتسال شرکت کردیم، به تیم 14 نفره ما تنها 10 گرمکن و 50 دلار هزینه سفر دادند؛ این در حالی بود که در همان سال تیم ملی فوتبال نیز در جام جهانی حضور داشت و اعضای تیم مبلغ قابل توجهی هزینه سفر دریافت کرده بودند. می توانم بگویم که حضور در فوتسال یکی از بزرگ ترین پشیمانی های من در زندگی است، آن موقع رضا رضایی کمال بازی در تیم ملی فوتسال را نپذیرفت و همچنان به بازی فوتبال ادامه داد و در تیم هایی چون پاس، فجر سپاسی و ... بازی کرد وزندگی اش کاملا تغییر کرد. اما به ما نگفتند که فوتبال و فوتسال از هم جدا شده و نمی توانیم فوتبال بازی کنیم. البته می توانستیم همچنان فوتبال را به صورت حرفه ای بازی کنیم اما در این صورت دیگر اجازه حضور در تیم ملی فوتسال را نداشتیم و ما هم که جوان و عاشق بازی در تیم ملی بودیم. مسئله این است که بعد از گذشت این سال ها همچنان به فوتسال اهمیت چندانی داده نمی شود، هرچند این روزها قراردادهای خوبی با بازیکن های فوتسال می بندند، اما همچنان نیز قابل مقایسه با فوتبال نیست.

   با توجه به موفقیت هایی که تیم ملی فوتسال در آن دوره داشت، فوتسال امروز با گذشته را چگونه ارزیابی می کنید و فکر می کنید این رشته تا چه اندازه پیشرفت داشته است؟

 آن زمان با توجه به اینکه فوتبالیست ها، فوتسال هم بازی می کردند، شکل بازی و هیجان آن به نسبت فوتسال امروز کاملا متفاوت بود، آن زمان بازیکن ها به خوبی دریبل می زدند و حرکات تکنیکی زیادی داشتند، اما حالا بازیکن ها فقط پاس می دهند و حرکت چندانی ندارند. به خاطر دارم زنده یاد کاظم محمدی (بازیکن سابق تیم ملی فوتسال) که خود نیز کارمند وزارت نفت بود، یک سر توپ هایی (تکنیکی در فوتبال و فوتسال) می زد که واقعا در فوتسال استثنایی بود؛ همه فوتسالیست ها بازیکن های حرفه ای و بسیار خوب بودند، زمان حضور من در تیم ملی یک تیم کاملا استثنایی داشتیم. می توان گفت یکی از دلایلی که تیم ها آن زمان بسیار خوب عمل می کردند این بود که فوتبال خاکی و یا گل کوچک (نوعی بازی فوتبال با دروازه های کوچک) را فراموش نکرده بودند. به عنوان مثال ما از صبح که بیدار می شدیم، ابتدا گل کوچک بازی می کردیم، بعد در زمین خاکی به فوتبال می پرداختیم و در نهایت به باشگاه خودمان برای تمرین و بازی می رفتیم. می خواهم بگویم که بازی در زمین خاکی دورانی بسیار متفاوت و جذاب بود، به گونه ای که انگار دو تیم باشگاهی با هم بازی می کنند. اگر بخواهم از اهمیت و سطح حرفه ای بازی های خاکی بگویم همین بس که در این بازی ها چهره های فوتبالی مطرحی چون حمید استیلی، اصغر مدیرروستا، اکبر یوسفی، محسن گروسی و مجید زارع حضور داشتند، افرادی که همگی در لیگ یک و لیگ برتر بازی می کردند ، اما فوتبال خاکی هم بازی می کردند. به زمین خاکی که سر می زدید، فوتبالیست های بسیار شناخته شده و حرفه ای را می دیدید، حتی اگر فردی هم در باشگاه خاصی بازی نمی کرد، آنقدر خوب فوتبال بازی می کرد که اگر مشاور و یا مدیر برنامه داشت، می توانست در باشگاه های حرفه ای بازی کند. می توان گفت بسیاری از استعدادهای فوتبال کشور به دلیل نبود بودجه و یا مدیر برنامه خوب، به معنای کامل حیف شدند. متاسفانه این روزها همه زمین خاکی ها را گرفته و تبدیل به چمن مصنوعی کرده اند و به علاقه مندان به فوتبال اجاره می دهند. این درحالی است که آن دوران فوتبال فقط یک توپ و زمین خاکی نیاز داشت. اما این روزها هم توپ فوتبال گران است و هم هزینه اجاره زمین برای بازی بسیار گران شده است، کسی هم پول ندارد که بخواهد زمین اجاره کند ؛ به همین دلیل اکثر زمین های فوتبال خالی مانده است. اما آن دوران صبح تا شب همه در زمین های خاکی بازی می کردند و هفته ای یک کفش پاره می کردیم. ما فوتبالیست های خوبی داشتیم و همان زمین های خاکی محل مناسبی برای استعدادیابی بود. همه در کنار هم بازی می کردند و آنقدر در این زمین ها فوتبال بازی می کردند که تبدیل به بازیکن های حرفه ای می شدند.

   مدیران دولتی فوتسال، از پیشکسوتانی مانند شما، برای حل مشکلات موجود در این رشته کمک نخواسته اند؟

البته، بارها از ما خواستند در جلساتی حضور پیدا کنیم تا درباره حل مشکلات رشته فوتسال راهکارهایی ارائه دهیم. در این جلسات شرکت و مواردی را گوشزد کردیم، اما متاسفانه کو گوش شنوا! متاسفانه این روزها فوتسال ما در حال پسرفت است و هیچ برنامه ای برای پیشرفت آن ندارند. نبود امکانات و پرداخت نکردن دستمزدها باعث وارد کردن صدمه به این رشته در سطح ملی شده است؛ البته وحید شمسایی به عنوان سرمربی تیم ملی فوتسال تلاش هایی در این زمینه انجام می دهد، مساله این است که فوتبال و فوتسال هرچند از هم جدا هستند، اما از طرف یک نهاد اداره می شوند. ما فقط یک کمیته فوتسال داریم، اگر برای فوتسال هم یک فدراسیون در نظر می گرفتند، اتفاق های خوبی رخ می داد. در حال حاضر بخش اعظم بودجه به فوتبال اختصاص داده می شود، بسیاری از مربیان فوتسال هنوز دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند و همه هزینه ها به فوتبال اختصاص داده می شود. در صورتی که فوتسال ایران قهرمان آسیا می شود و پول بسیار زیادی از این برد به فدراسیون فوتبال اختصاص داده می شود و هیچ کدام از این پول ها خرج فوتسال نمی شود. در حال حاضر حتی تیم های بزرگ هم تیم فوتسال ندارند و معتقدند هزینه برای فوتسال، هزینه اضافی است و همین باعث شده تا فوتسال در ایران دیگر مثل سابق رشد نکند. فوتبال ایران سال هاست که هیچ مقام جهانی کسب نکرده است، اما فوتسال بارها توانسته است در سطح بین المللی موفق شود، هرچند بودجه مناسبی برای آن در نظر گرفته نمی شود. نزدیک به 20 سال در فوتسال حضور داشتم و در تیم هایی مانند فجر، پاس، دانشگاه آزاد و استقلال بازی کردم. در حال حاضر مدارک مربیگری فوتبال و فوتسال را دارم، اما برای مربیگری باید واسطه و پارتی داشته باشی که من ندارم و این معضل بزرگی است که بسیاری از فوتسالیست های قدیمی درگیر آن هستند.