ضرورت توجه به  جانشین پروری  در  صنعت نفت

فارغ از آنکه خلا تامین نیروی انسانی خبره برای سمت های مدیریتی، صنعت نفت را از منافع پرشماری محروم کرده است، اما به واقع آنچه قرار است به توسعه و حرکت چرخ های صنعت نفت بینجامد، جذب و نگهداشت نیروی نخبه انسانی است. مغفول ماندن موضوع جانشین پروری و نخبه پروری در صنعت ارزشمندی مانند نفت و گاز در سال های آتی آسیب های زیادی را بر پیکره این صنعت وارد خواهد کرد.اگرچه رنج نامه کار و فعالیت در تاسیسات نفت و گاز و دریک کلام جهاد نفتی ها، همچنان بخش های ناخوانده زیادی دارد، اما این صنعت به عنوان بزرگترین نهاد اقتصادی و تامین سرمایه کشور امروز بیش از هر زمان دیگری، تشنه نیروی انسانی با استعداد و علاقه مند دارای توان کار است؛ نیروی انسانی که البته حمایت نیز می خواهد.

گاه صحبت از سختی ها و مرارت های کار در صنعت نفت می شود؛ غافل از اینکه در آینده ای نه چندان دور متوجه خواهیم شد که تنها راه ماندن در ساختار نفتی، تحقق نخبه پروری و پایانی بر همه محدودیت ها و فرصت سوزی هاست.

در باب بررسی و ارزیابی موشکافانه این موضوع، ذکر این نکته حائز اهمیت است که توجه به بدیهیات در محیط کار، الزامی است؛ به این معنا که ممکن است نیروی انسانی به هزار و یک دلیل، از احتمال بروز بیماری گرفته تا جابه جایی محیط کار، ترفیع شغلی، مسائل شخصی و یا مواردی از این دست، امکان همکاری با بخش مربوطه را نداشته باشد که در چنین مواقع بحرانی،بنا به دلیل فقدان نیروی جایگزین مناسب، عملا کارها به سختی انجام می شود.

سال هاست که از استقرار سیستم مدیریت یکپارچه در صنعت نفت می گذرد، اما به نظر می آید بازخورد چندانی به همراه نداشته که آن هم بازمی گردد به نوع نگاهی که بر کارکنان حاکم است و مهم ترین عامل برای جانشین تولید نشدن و جانشین پروری نکردن؛ از این رو منطقی است که مسئولیت ها با توازن خاصی بین نفرات تقسیم شود. ایجاد حس مسئولیت پذیری، ارتقای سطح دانش سازمانی و از همه مهم تر افزایش بهره وری از جمله مزیت های اجرای چنین راهبردی به شمار می رود.

ظرفیت های مغفول مانده

  ظرفیت هایی در صنعت نفت وجود دارد که می تواند بهره وری بالایی را برای این صنعت رقم بزند، اما گاه ممکن است این ظرفیت ها مغفول بماند که اگر چنین شود،خلا نیروی انسانی شایسته نیز در آن خودنمایی خواهد کرد و آسیب آن به همه حوزه های اقتصادی کشور سرایت خواهد کرد.پس چندان دور از ذهن نیست که بپذیریم مدیریت استعدادها و بهره مندی از ابزار قدرتمندی چون جانشین پروری، به هم افزایی بیشتر نیروها منتج خواهد شد و مسیر تحقق اهداف را برای مجموعه هایی چون صنعت نفت هموارتر خواهد کرد.آموزش های ضمن خدمت نیز که غالب اوقات به دلیل حجم بالای کار به فراموشی سپرده می شود، می تواند به عنوان راهبردی مستحکم و قابل اتکا در حوزه منابع انسانی مطرح باشد. به هرحال این حق مسلم کارکنان است که درسیستم تحت فعالیتشان آموزش خارج از مجموعه داشته باشند تا هم سطح علمی و کاری کارکنان ارتقا یابد وهم در یک بازه زمانی هرچند کوتاه، از فضای خشک و سخت محیط کار کمی فاصله بگیرند که متاسفانه این موضوع به دلیل کمبود نیروی انسانی محقق نمی شود.کشور ما نیروی تحصیلکرده جوان و بیکار کم ندارد و لازم است مدیران بالادستی به پیگیری این مسئله اهتمام ویژه داشته باشند.

تقویت و رشد انعطاف پذیری شخصیتی

اصولا کار و تحصیل در رشته های مهندسی به خشک بودن معروف است و ما نباید به این فضا دامن بزنیم. رشد انعطاف پذیری به لحاظ شخصیتی آن چیزی است که باید کارکنان بتوانند در درون خودشان تقویت کنند و موضوعی اکتسابی است. این مسئله یکی از بدیهیات و ضروریات فعالیت در حرفه صنعت نفت و گاز است و باید کارکنان به این درک و باور برسند که قبل از ورود به عرصه فعالیت، محیط کاری را به خوبی بشناسند، نسبت به فضای همکاری از درک متقابلی برخوردار باشند و در کنار تمام این موارد، آگاه بودن از خستگی کار در صنعت نفت، خود می تواند از فشار کارها تا حد زیادی بکاهد؛ در غیر این صورت اتفاق خوبی نخواهد افتاد.

شاید بد نباشد که کارکنان جنبه های علاقه مندی خودشان را در زمینه های مختلف فرهنگی، هنری، ورزشی و... بشناسند و شرایطی فراهم کنند تا خارج از فضای کار با بهره مندی از آن بتوانند در مسیر ارضای روحی و ذهنی خود گام بردارند.این مسئله تاثیری شگرف در میزان بهره وری و نیز تاب آوری شرایط سخت و طاقت فرسای حاکم بر کار روزمره به همراه خواهد داشت. تجربه نشان داده است که فعالیت مداوم و تکراری دربازه زمانی 6 ساله، آدمی را دچار روزمرگی و کسالت خواهد کرد و همه اینها بدون تردید در سایه تعریف علاقه مندی های درست، آموزش های به روز و مطالعات مستمر، کمرنگ. می شود.

رسالت رسانه و مدیران

 از نقش رسانه به عنوان بازتاب دهنده دغدغه ها و مشقت های کاری کارکنان صنعت نفت نباید غافل بود. آنان که دستی بر قلم دارند یا تریبونی برای گفتن، درددل کارکنان را بشنوند.اگر انتقادی در میان است، باید گوش شنوایی برای آن وجود داشته باشد، زیرا انتقاد سازنده، تاثیرات مثبت و عمیقی به جا خواهد گذاشت. صحبت از کارکنانی است که در گرمای بالای 50 درجه و با کمترین امکانات آموزشی مشغول فعالیت هستند. زحمت کشانی که می توانستند در کلان شهری مثل تهران باشند و حتی در مدارج بالای علمی تحصیل کنند، اما حس مسئولیت پذیری آنان را تا به امروز سرپا و استوار نگه داشته است.به حق، این کارکنان سزاوار آن هستند که بعد از 10 سال یا بیشتر فعالیت و تلاش در صنعت نفت، بتوانند با کمترین دغدغه معیشتی امورات خود را بگذرانند.

رشد دلسردی و بی انگیزگی در کارکنان،موضوعی جدی و مهم است که می تواند بر بسیاری از بخش ها سایه بیفکند؛ صنعت نفت نیز ازاین قاعده مستثنی نیست؛ به گونه ای که شاید نتوان به راحتی روزنه های امیدی برای آن یافت. رخنه بی انگیزگی در محیط های کاری، شانه خالی کردن از کار را به یک عرف معمول بدل می سازد، اما به یقین با یک برنامه ریزی، مدیریت و همتی قوی می توان بذر امید را در دل کارکنان کاشت و البته در این مسیر، نقش بارز و پررنگ مدیران و تدابیر هوشمندانه آنان، بسیار حائز اهمیت خواهد بود.  افزون بر شرایط آب وهوا و جغرافیایی خاص در استان های جنوبی که ماهیت طبیعی دارد و گریز از آن خارج از کنترل و توان ماست، اما برخی محرومیت ها و نبود پاره ای امکانات حداقلی و مناسب برای گذران زندگی کارکنان این نواحی، شرایط را سخت تر و پیچیده تر کرده است. توجه به اصل جانشین پروری در صنعت نفت، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با آنکه که از صنایع نفت و گاز به عنوان ثروتی بی بدیل در صنایع کشورها یاد می شود، اما از آن مهم تر نیروی انسانی کیفی و متبحر است که در سایه آن می توان به خلاقیت و نوآوری، افزایش رقابت پذیری، ارائه محصولات و خدمات متفاوت و با کیفیت و کاهش هزینه ها دست یافت؛ از این رو حفظ و نگهداشت نیروی نخبه انسانی و فراهم کردن شرایط لازم برای پذیرش سمت های مدیریتی باید در صدر برنامه های تصمیم گیران و مدیران بالادستی باشد. به امید روزی که شاهد تحقق نخبه پروری در صنعت نفت باشیم.