گزارشی از فعالیت در بخش های مختلف پالایشگاه آبادان

سختی  کــــــار  در  قاب  انگیـزه

سمیه راهپیما       پالایشگاه آبادان با سازه هایی به قدمت 110 سال در میان شهر خودنمایی می کند، پالایشگاهی که زمانی بیرون از شهر بود و اکنون با گسترش آن در مرکز شهر  قرار دارد و باید افزون بر تولید مواد سوختی مورد نیاز کشور، مسائل زیست محیطی را نیز رعایت کند؛ برای پوشاندن لباس نو بر تن این پالایشگاه، همزمان با تعمیرات اساسی، بازسازی دستگاه های قدیمی نیز صورت می گیرد. اکنون فازهای یک و سه در مدار تولید قرار دارند و تا پایان امسال نیز فاز دو فعالیت خود را آغاز خواهند کرد.

این پیشینه موجب شد تا برای جویا شدن از روند فعالیت واحدهای مختلف این پالایشگاه و تلاش و سختی های کارکنان ،، یک روزکاری را با آنها همراه شوم. آنچه می خوانید، شرحی است از فعالیت کارکنان در بخش های مختلف این پالایشگاه.

پاییز امسال، هوا سردتر ازسال قبل درهمین زمان به نظر می رسد و هوای تهران هم متاثر از این فصل، سرد است به خصوص در ساعات اولیه صبح که هنوزخورشید بالا نیامده و همه جا تاریک است. برعکس، سالن فردوگاه مهرآباد که جمعیتی در آن برای رفتن به نقاط مختلف کشور موج می زند، گرمای مطبوعی دارد. صندلی ها پر است؛ برخی با دراز کشیدن، عملا چند صندلی را اشغال کرده اند و چنان به خواب عمیق فرو رفته اند که بعید نیست از پرواز جا بمانند و برخی نیز فرصت را غنمیت شمرده اند و با نوشیدن لیوانی چای همراه شده اند.  مقصد، شهرآبادان و هدف دیدن چندباره پالایشگاه آبادان، این بار ازمنظری دیگر است؛ پالایشگاهی با قدمتی نزدیک به 114 سال. هواپیما، طول و زمان سفر را آنقدر کوتاه کرده است که ساعتی نمی گذرد، صدای چرخ های این غول پیکر، آسفالت باند فرودگاه آبادان را می ساید و پس از دقایقی متوقف می شود. با باز شدن درب های سخت و سنگین و چسبیدن پلکان به بدنه هواپیما، مسافران به سمت سالن خروجی راهنمایی و از محوطه فرودگاه خارج می شوند تاهر یک به سمت و سویی در دل این شهر نفتی (آبادان) یا شهرهای اطراف روند و ما به پالایشگاه آبادان.  برخلاف سرمای صبحگاهی تهران، اینجا هوابسیارمطبوع است؛ آنقدرکه ریه ها با نفسی عمیق، جانی تازه می گیرد، اما وقتی گرمای طاقت فرسای تابستان آبادان و دمای 50 درجه این شهر را در ذهن مرور می کنم، از خود  می پرسم، مردم این دیار چگونه با چنین هوای خشک و جانکاهی سر می کنند تاب می آورند.   پالایشگاه آبادان، درقلب شهر واقع شده که البته این نگاه نیاز به اصلاح دارد چون ابتدا این پالایشگاه بوده است که ایجاد شده و پس از آن شهر و توسعه آن اتفاق افتاده است.  فاصله فرودگاه تا پالایشگاه حدود 30 دقیقه است و از آنجا که هماهنگی ها پیش تر انجام شده است، با ورود به پالایشگاه و دقایقی استراحت، کار عملا شروع می شود.  اطلاعات زمینه ای از حال و هوای پالایشگاه آبادان این را می گویندکه بیشتر کارکنان آن را بومیان همین منطقه تشکیل می دهند و با اجرای قانون بند«و» و «د» غالب آنهاکه ازنیروهای ارکان ثالث بوده اند، فرآیند رسمی شدن راطی کرده اند. البته کسانی هم هستندکه مشمول این قانون نشده اند وسال هاست دراین پالایشگاه فعالیت می کنند و تبدیل وضعیت نشدن شان، بهانه ای برای کم کاری نبوده است.

 رتبه بندی وضع را بهتر کرده است

 محمد بارونی زاده، یکی از کارکنان اتاق کنترل فاز سه پالایشگاه آبادان و از نیروهای ارکان ثالث است، او از 25 سالگی، زمانی که دانشجوی مهندسی بوده، وارد پالایشگاه شده است.  وی بابیان این که روزانه 12 تا 13ساعت سرکار هستم و زمان بازگشت به خانه انرژی چندانی ندارد، ادامه می دهد: وضعیت نیروهای ارکان ثالث به گونه ای است که سختی آب و هوا به آنها تعلق نمی گیرد.  بارونی زاده می گوید: فشار اقتصادی و هزینه های بالا، موضوعی است که به کارکنان ارکان ثالث فشار زیادی وارد می کند اگرچه با طبقه بندی مشاغل، وضعیت دریافتی کمی بهتر شده است، اما کافی به نظر نمی آید.