قهرمان سابق جودو  و همکار نفتی

لقب خروس جنگی را فرانسوی ها به من دادند

 

در مشهد مقدس به دنيا آمد. از خانواده ای ورزشی که يکي از برادرانش جودوکار و ديگری فوتباليست است. خود او نيز در هر دو اين رشته ها فعاليت کرده است. فوتبال را در سطح آموزشگاه های استان پيگيری کرد، اما به قول خودش زور برادر ديگرش نسبت به او بيشتر بود تا از فوتبال کناره گیری کند و به سمت جودو در سطح حرفه ای کشيده شود. برادران او نيز در سطح کشوری مطرح بودند. يکي از آنها جودوکار بسيار بااستعداد و مطرحی بود که در جبهه های جنگ از ناحيه پا آسيب ديد و نتوانست جودو را ادامه دهد. مسعود حاجی آخوندزاده قهرمان جودو ایران و آسیا از 11 سالگي جودو را با باشگاه جوانان اسلامی مشهد آغاز کرد، هرچند شايد در ابتدا به صورت پيوسته تمرين نمی کرد، اما بعد از قهرمانی در 13 سالگي وارد دنيای حرفه ای جودو شد تا به قهرماني آسيا رسيد. با قهرمان ملي جودو که درحال حاضر در امور ورزش و تربیت بدنی شرکت ملی نفت ايران مشغول به کار است، گفت وگويی انجام داده ایم که باهم می خوانیم.

  با یک بیوگرافی از خودتان بیشتر برایمان بگویید.

مسعود حاجی آخوندزاده هستم. سال 57 در شهر مشهد به دنيا آمدم. دو برادر و دو خواهر دارم و متأهل هستم و يک فرزند پسرهم دارم. خانواده ای ورزشی دارم. يکي از برادرانم جودوکار و ديگري فوتباليست است. خودم نيز در هر دو رشته فعاليت کرده ام. فوتبال را در سطح آموزشگاه های استان پيگيري کردم، اما در ادامه ديدم فوتبال را نمی توانم ادامه دهم و براي همين به سمت جودو رفتم و جودوکارشدم. همزمان با ورزش به تحصيل هم پرداختم و در حال حاضر دانشجوی دوره دکترای مديريت ورزشی هستم.

   از چه زمانی ورزش کردن را شروع کرديد؟

من هم مثل بقيه پسربچه ها ابتدا به فوتبال علاقه داشتم و از کوچه و محله فوتبال را شروع کردم وهمان طور که گفتم در رده نوجوانان و در آموزشگاه های مشهد فوتبال بازی می کردم، اما از سال 68-69 بود که جودو را با باشگاه جوانان اسلامی مشهد آغاز کردم، هرچند شايد از ابتدا به صورت پيوسته تمرين نمی کردم، اما رفته رفته به اين ورزش علاقه مند شدم و در سطح نوجوانان چندين قهرماني کشور و در سطح جوانان و بزرگ سالان نيز يک يا چند قهرماني کشور را به دست آوردم و يک جودوکار حرفه ای شدم.

   چه شد که جودوکار شديد؟

برادرم فوتبال بازی می کرد و بازی او از من بهتر بود، وقتي ديدم نمی توانم مثل اوخوب باشم، تصميم گرفتم یک رشته ورزشي ديگر را انتخاب کنم. ازآنجایی که به ورزش های رزمي هم علاقه داشتم، درنهایت رشته رزمي جودو را انتخاب کردم. الان هم از انتخابم پشيمان نيستم.

   چند سال جودو را به صورت حرفه ای انجام داديد؟

از 11 سالگي رسماً جودو را شروع کردم و تا 34 يا 35 سالگي اين ورزش را ادامه دادم. البته بعد از زمان بازنشستگي از ورزشکار بودن به مربيگری جودو روي آوردم. من هنوز هم با جودو سروکاردارم و نمی توانم از اين ورزش خودم را جدا بدانم. هميشه به خودم گفته ام که پول در فوتبال است، اما همه چیز به مسائل مالي ختم نمی شود ورزش جودو درس زندگي به من داد.

   گویا خيلي به جودو علاقه داريد؛ اینطور نیست؟

جودو، يکی از دیدنی ترین و سیاسی ترین رشته هاي ورزشي است. وقتي سه رئیس جمهور می آیند و در سالن می نشینند، به نظرم اين اهميت بالای اين رشته را نشان می دهد. جودو، اولين رشته رزمی است که در المپيک بوده است. البته بايد اين را هم اضافه کنم در جودو من به شاگردانم هميشه می گویم که وقتي به مربي، پيشکسوت و تاتمی تمرينات احترام بگذاريد، مطمئناً درروند قهرماني شما تأثیر گذارخواهد بود. اين مسئله را با تمام وجود حس کرده ام و هر وقت اين کار را انجام داديم، موفق بودم. فکر می کنم در فلسفه جودو به آن واقعاً فراتر از يک ورزش نگاه شده است. همين مسئله باعث شده که در المپيک، جودو به عنوان جنجالی ترین رشته ورزشی انتخاب شود.

   داستان خروس جنگی چیست؟

این لقبی است که درجودو به من داده بودند. اما نه ایرانی ها، بلکه فرانسوی ها اين لقب را به من دادند. در فرانسه در کمپ های تمرينی شرکت می کرديم و صبح و بعدازظهر تمرينات سنگينی را انجام می دادیم. در تمرينات، ورزشکاران کشورهای مختلف باهم مبارزه می کردند. با توجه به اينکه در اين تمرينات جنگنده ظاهر می شدم و کم نمی آوردم، جمال بوراس، قهرمان شاخص آن ها، آن زمان لقب خروس جنگی را به من داد.

   چه افتخاراتي در جودو کسب کرده اید؟

13 ساله بودم که قهرمان کشور در رشته جودو شدم و اين اولين مدالی بود که کسب کردم. در ادامه هم مقام های زيادی دراستان و کشور به دست آوردم، اما در عرصه بین المللی در سال 98 ميلادي در مسابقه ارتش های جهان به مدال نقره رسيدم. سپس در سال 1999 در چين مدال برنز را کسب کردم. در سال 2000 نایب قهرمان رقابت های ارتش های جهان شدم. در سال 2001 در بازی های آسيايی به مدال طلا رسيدم و رکورددار کسب اولين مدال طلای آسيا براي ايران شدم. در سال 2002 در رقابت های آسيايی در بوسان به مدال طلا رسيدم. پس ازآن دچار مصدوميت شديد از ناحيه پا شدم و نتوانستم در رقابت های آسيايي و جهانی سال های 2003 و 2004 شرکت کنم. البته درالمپيک 2004 باوجود مصدوميت شرکت کردم که پنجم شدم و به دليل مصدوميت دوباره مسابقات سال 2005 را از دست دادم. در سال 2006 دربازی های آسيايي دوحه به مقام سوم رسيد و در سال 2007 نيز علاوه بر کسب مدال طلا عنوان ستاره مسابقات آسيايی کويت را هم به دست آوردم و درنهایت نيز در سال 2008 در رقابت های آسيايی کره به مدال نقره رسيدم.

    از چه زماني وارد وزارت نفت شديد و چه سمت هایی داشتيد؟

از سال 1383 به عنوان قهرمان ملی، به استخدام شرکت ملي نفت ايران درآمدم. در اين مدت سمت های مختلفي داشتم. در يک برهه به عنوان مربي و رئيس هيات ورزش های رزمی مشغول به کار بودم والان هم در قسمت ورزش همگاني شرکت ملی نفت مشغول به کارهستم.

   چه سالی ازدواج کردید؟

سال 1382 بود که ازدواج کردم و خدا را شکر از همسرم وزندگی خیلی راضی هستم. ثمره این ازدواج هم یک پسر به نام فرنود است که الان 17 سال سن دارد.

  پسر هم مثل پدرش رزمی کار شده؟

اصلاً علاقه ای به ورزش حرفه ای ندارد. او فقط برای سلامتی ورزش می کند. البته من خودم هم دوست نداشتم جودوکار شود. در دوران حرفه ای ورزشم صدمات زیادی خوردم از شکستگی های دست وپا گرفته تا بینی وابرو. بعضی اوقات مدت این مصدومیت ها زیاد بود برای همین نخواستم پسرم وارد جودو شود تا مانند من کلی درد و سختی ورزش حرفه ای را نکشد. او فقط برای سلامتی ورزش می کند و برای همین در رشته بدن سازی فعال است. اما جالب است بگویم که با این سن کم، در رشته سینما و تئاترمشغول است وعلاقه زیادی هم به این رشته هنری دارد.

  یعنی هنرپیشگی را دوست دارد؟

بله این طوری می شود گفت. او چندین کار هنری در تئاتر و سینما داشته است و علاوه بر بازی کردن، کار نویسندگی و اجرا را هم انجام می دهد.

  همسرتان هم ورزشکار است؟

همسرم خانه دار است و مانند پسرم ورزش را فقط برای سلامتی انجام می دهد.

  ایشان هم به هیچ رشته ورزشی علاقه ندارد؟

او به ورزش حرفه ای درهیچ رشته ای علاقه ندارد وخودش را صرفا وقف خانواده کرده است.

  زندگی با ورزشکاران حرفه ای خیلی سخت است آیا همسرتان با شما همراه بوده اند؟

من در زندگی یک تشکر ویژه به همسرم بدهکارم. او در همه سال های زندگی مشترکمان به خصوص زمانی که در مسابقات و اردوها بودم، همیشه یار و یاور من بوده است. همسرم در زمان مسابقات همیشه مراقب من بود و زمان هایی که باید برای مسابقات رژیم غذایی می گرفتم، مثل یک دکتر تغذیه خیلی مراقب من بود. این که زندگی با یک ورزشکارحرفه ای خیلی سخت است، واقعا درست است؛ او تمام دوری هایم را در زمان اردوهای تیم ملی ازخانواده تحمل می کرد و ضمن روحیه دادن به من، مراقب فرزندمان نیز بود. من ممنون اوهستم.

   یک زمانی هم می خواستید وارد سیاست شوید؟

بله من در دو دوره، کاندید نماینده مجلس شورای اسلامی و شورای شهر از استان خراسان رضوی و شهر مشهد شدم؛ به دلایلی نشد اما تنها هدفم برای حضور در سیاست، کمک به ورزش کشورم بود. من دوست داشتم در عرصه سیاست منشأ خدمات ارزشمندی برای ورزش کشور به خصوص استان خراسان وشهر مشهد باشم واز این طریق ادای دین کنم. البته هنوزهم ناامید نیستم و کم وبیش دنبال این موضوع هستم تا بتوانم باسیاست های درست ورزشی، در ورزش کشور تأثیرگذار باشم.