گپ وگفت با هنرمندی از خانواده خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه مرکزی
وقتی نفت و شاعری با هم گره می خورند
لطفا خودتان را معرفی کنید.
فتح الله گودرزی هستم، متولد سال 1361 در شمیران. مقطع کارشناسی را در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد بروجرد و مقطع کارشناسی ارشد را در رشته ای غیرمرتبط یعنی جامعه شناسی در همین دانشگاه گذراندم. از سال 87 در صنعت نفت مشغول به فعالیت شدم. بخش بهره برداری مرکز انتقال نفت رازان در لرستان، شهرستان خرم آباد، بخشی است که هم اکنون در آن انجام وظیفه می کنم.
علاقه شما به ادبیات از چه زمانی آغاز و به طور کلی از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
اصولا برای ادبیات دوستان و کسانی که به نوعی روحشان با هنر و بخصوص شعر و شاعری عجین شده، زمان و ساعت مشخصی را نمی توان گفت. من از همان ابتدای نوجوانی به ادبیات و سرودن شعر علاقه وافری داشتم. به این منظور از سال 70 با شرکت در کلاس های ادبیات، شعر و داستان کوتاه، آموزش خودم را به صورت حرفه ای آغاز کردم، به گونه ای که این آموزش ها تا به امروز به صورت مداوم و مستمر ادامه داشته است. خوشبختانه با لطف و عنایت پروردگار همه تلاش ها و کوشش من در سال 1399 به ثمر نشست و نخستین کتابم با عنوان «ساعت به وقت چشمان تو کار می کند» از سوی انتشارات روهان منتشر شد.
سبک شعری شما چیست و اینکه مضامین اشعارتان بیشتر حول چه موضوع هایی می چرخد؟
سبک شعری من نئو کلاسیک است. این سبک از شعر و شاعری به گونه ای از غزل اطلاق می شود که برگرفته از شعر نو و کوتاه است و درعین حال بیان و زبان آن نه تنها به مردم نزدیک بوده؛ بلکه برای نسل امروز نیز بیگانه نیست. سبک نئو کلاسیک در ادوار مختلف جریان داشته است. اینکه گفتید مضامین اشعار من بیشتر حول چه محورهایی است، باید بگویم که سروده های من بیشتر برگرفته از مضامین عاشقانه، متناقضات عاطفی و گاه پندیات است. معتقدم که مضامین عاشقانه، ملموس و آشناست و از درون آدمی نشات می گیرد که می تواند به بهترین نحو ممکن، احساسات را منتقل کند.
آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه می کنید و در سرودن، تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
قبل از اینکه به این پرسش پاسخ بدهم، باید این نکته مهم و حائز اهمیت را عنوان کنم که مطالعه اشعار شاعران بنام و همچنین آشنایی با انواع سبک های شاعری آنان در روند شعری هر هنرمندی تأثیر بسزایی خواهد داشت. بنده نیز با علم به این موضوع سعی کردم که مطالعه زیادی درباره سبک های مختلف شعر و شاعری داشته باشم. به همین دلیل، اشعار شاعران معاصر را زیاد مطالعه می کنم و در اوقات فراغتم همواره سعی کرده ام با حضور در مجمع شاعران استان های مختلف، از نزدیک با سبک و نوع شعری آنها آشنا شوم و تجربیات زیادی را در این زمینه کسب کنم.
از نظر شما، سرودن شعر ذاتی و غریزی است یا با شرکت در دوره های آموزشی می توان به این هنر دست پیدا کرد؟
همانطور که اشاره مختصری در صحبت های قبلی ام داشتم، اصولا هنر یک امر ذاتی و غریزی است که با یک طبع لطیف همراه است. اگر آدمی استعداد ذاتی هنری نداشته باشد، به سختی می تواند در این مسیر به رشد و بالندگی دست پیدا کند؛ چراکه بخش قابل توجهی از به ثمر رسیدن آثار هنری از ذات و درون آدمی سرچشمه می گیرد و آموزش کمتر در آن دخیل است؛ البته مطالعه متون ادبی، داشتن استادان مجرب و همچنین شرکت در کلاس های آموزشی، در یادگیری و سرودن شعر بی تاثیر نیست.
برخی معتقدند که در شعر امروز تفکر وجود ندارد. نظر شما چیست؟
شعر امروز با توجه به گسترش ابعاد اجتماعی، فرهنگی و فکری موجود در جامعه، نمی تواند بدون فکر یا بدون هدف گفته شود. سرودن هر قالب شعری در واقع هدفی را دنبال می کند و این شاعر است که در انواع قالب شعری، افکار و اندیشه های خود را به خواننده منتقل می کند که می تواند محلی برای نقد، تمجید یا بررسی و ارزیابی از سوی استادان مجرب باشد. مولوی درباره عقل می گوید: «عقل جزئی به مصلحتاندیشی معروف است و چندان با عشق سر سازگاری ندارد؛ اما عقل کلی، آدمی را از قید بندگی میرهاند و به مراتب عالی کمال میرساند.» عقل و خرد در ادبیات فارسی، بویژه در آثار شاعرانی که با علم کلام و فلسفه و منطق آشنایی داشتهاند، جایگاه ویژهای دارد. گاه نیز به دلیل مضمونیابی، بیان مفاهیم و مضامین و صور خیال و ایماژهای شاعرانه و ادیبانه، شاعران و ادیبان به آن توجه کردهاند. در مواردی نیز هنگامی که بحث عشق و شیوه عاشقی پیش آمده، موضوع تقابل عقل و عشق مطرح شده و شاعر به موضوع عقل نیز، البته به شکل نکوهیده آن پرداخته است. همین موضوع سبب شده که عقل را دارای مراتبی بدانند که در مراتب پایین آن که عقل جزئی و مصلحتاندیشی است، با عشق که با مصلحتاندیشی کاری ندارد، در تقابل افتد.
چه شد که به این نتیجه رسیدید سروده هایتان را چاپ کنید؟ نام کتاب هایی که چاپ کرده اید را برایمان عنوان می کنید؟
با توجه به ارتباطاتی که با دوستان اهل شعر داشتم، به توصیه آنها و چند ناشر، آثارم به چاپ رسید که شامل مجموعه هایی به صورت مستقل یا مشترک با شاعران دیگر است. دیوانه بازآ و ساعت به وقت چشمان تو کار می کند، از آثار مستقل و همچنین کتاب های بیشه نگاه تو، فاصله ها، طلوع سیمرغ، و تپش قلم، سکوتی آشنا و خنیاگران طلوع، از جمله آثار دوزبانه و مشترک با شعرای دیگر است؛ البته کتاب خنیاگران طلوع، جزء آثار بین المللی است که فایل صوتی آن در گوگل قابل دسترسی است.
اگر ممکن است یکی از اشعارتان را برایمان بخوانید.
ما از وصال عشق عزیز تو جامانده ایم
برپای مبتلای خویش خرده ها مگیر
هرچند جامانده ام ز تو آری حبیب من!
دارم امید وصل و این امید را ز من مگیر
اگر حرف خاصی هست، بفرمایید.
با درود به ارواح پاک شهدای عزیز، آرزوی سلامت برای رهبر انقلاب و سربلندی برای کشور عزیزمان ایران دارم.همچنین ضمن آرزوی سلامت برای همه همکاران، از خداوند بزرگ برای آنها، توفیق روزافزون خواستارم.