جایگاه ایران در تامین انرژی پاکستان

شعیب بهمن  امنیت انرژی در سیاست های اقتصادی دولت های مختلف پاکستان همواره از حساسیتی ویژه برخوردار بوده است. اگرچه اقتصاد پاکستان به طور عمده مبتنی بر کشاورزی است و حدود ۳۳ درصد تولید ناخالص ملی این کشور را تشکیل می دهد، اما در سال های اخیر، رشد مصرف انرژی در بخش های خانگی، صنعتی و حمل و نقل موجب افزایش وابستگی اسلام آباد به واردات گاز شده است؛ به گونه ای که در حال حاضر  گاز در سبد انرژی پاکستان نقشی چشمگیر ایفا می کند. با این حال گاز با وجود مزیت هایی که در مقایسه با سایر سوخت های فسیلی دارد، از مشکلاتی نیز برخوردار است که یکی از آنها، هزینه بالا و حساسیت های امنیتی انتقال آن است. این مشکل به ویژه درباره کشوری مانند پاکستان محسوس تر است، زیرا با وجود مناطق ناامن در بلوچستان پاکستان، عملا دولت مرکزی کنترل چندانی بر شرایط امنیتی ندارد.  با توجه به بالا بودن ناامنی و خشونت در پاکستان، احتمال اقدام های تقریبی علیه خط لوله به منظور بهره برداری سیاسی زیاد است؛ از این رو تامین انرژی و حفظ امنیت آن برای پاکستان از اهمیتی ویژه برخوردار است.

رشد مصرف انرژی تا یک دهه آینده

 مصرف انرژی پاکستان در سال های گذشته رشدی چشمگیر داشته و برآوردها نشان می دهد که این رشد در یک دهه آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد. آمارهای جهانی نشان می دهد که مصرف گاز ال ان جی پاکستان از حدود 10 میلیون تن در سال 2021 به حدود 30 میلیون تن در سال 2031 افزایش خواهد یافت که رشد 3 برابری را نشان می دهد. در چنین شرایطی پاکستان ناگزیر است منبع و مسیری امن برای انتقال انرژی به سرزمین خود بیابد، به خصوص که این کشور از گاز ال ان جی برای تولید برق نیز استفاده می کند؛ از این رو در سال های اخیر پاکستان قصد داشته است از طریق سه منبع به تامین انرژی مورد نیاز خود بپردازد:

1. واردات گاز از ایران که یکی از به صرفه ترین و بهترین مسیرها برای پاکستان بوده، اما به دلایل متعدد از جمله فشارهای خارجی هنوز به سرانجام مشخصی نرسیده است.

2. خط لوله تاپی که به دلیل بی ثباتی و ناامنی در افغانستان با موفقیت چندانی روبه رو نبوده است.

3. تامین گاز از طریق کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس همچون قطر که به دلیل نبود مجاورت جغرافیایی و هزینه بر بودن احداث خط لوله، به وسیله کشتی حمل می شود.

اگرچه در حال حاضر مهم ترین منبع تامین گاز پاکستان، همین کشتی های غول پیکر هستند که هرماه، ۸ تا ۱۰ محموله وارد این کشور می کنند، اما این مقدار کفاف مصارف خانگی و صنعتی را نمی دهد، زیرا اسلام آباد برای تولید برق کافی و همچنین تأمین نیازهای صنعتی خود به 14 محموله در ماه نیاز دارد. به دلیل کمبود واردات، هر ساله صنایع و بخش حمل ونقل پاکستان متحمل خسارت های سنگین می شود. در این بین اگر به هر دلیلی عرضه گاز با توقف روبه رو شود، آنگاه چالش ها افزایش می یابند. همچنان که در سال 2021 میلادی، عرضه گاز چهار بار در ژانویه، ژوئن، سپتامبر و سپس در دسامبر متوقف شد.

رقابت برسر منابع گازی ایران

  ایران پس از روسیه، دومین دارنده ذخایر گاز در جهان است؛ به همین دلیل بسیاری از متقاضیان گاز در حال رقابت برای دستیابی به منابع ایران هستند و البته ایران نیز تلاش می کند با وجود مشکلات پیش رو، طرح​های توسعه تولید گاز را عملیاتی کند. در این بین ایران و پاکستان به عنوان دو کشور همسایه از ظرفیت‏های فراوانی برای توسعه روابط اقتصادی به خصوص در حوزه انرژی برخوردارند. همکاری های دو کشور در حوزه انرژی، مسئله چندان جدیدی است، زیرا نخستین مذاکرات برای احداث خط لوله گاز میان دو کشور از سال 1995 شروع شد و پس از توافقات اولیه، تهران و اسلام آباد قراردادی در این زمینه امضا کردند. در این قرارداد پیش بینی شده بود که یک خط لوله برای انتقال گاز از پارس جنوبی در ایران تا کراچی در پاکستان احداث شود. بعدها هند نیز در پی پیوستن به پروژه خط لوله گاز برآمد و پیشنهادی در این زمینه ارائه کرد و در فوریه 1999 ایران و هند توافقنامه ای امضا کردند. با این حال هند در سال 2009 به بهانه قیمت گذاری و مسائل امنیتی از این پروژه کنار کشید. با این اتفاق، پاکستان هم تحت فشارهای امریکا از واردات گاز ایران دلسرد شد. بر اساس این قرارداد که اکنون در وضعیت نامشخصی به سر می برد، ایران باید به مدت ٢۵ سال روزانه ١۴ میلیون مترمکعب گاز به پاکستان صادر می کرد. قرار بود این میزان صادرات به صورت پلکانی افزایش یابد و در دو فاز ابتدا به ٢١ و سپس به ٣٠ میلیون مترمکعب افزایش یابد. همچنین قرار بود پاکستان در ٢٢ ماه، خط لوله خود را تا مرز ایران برساند.

لزوم احیای خط لوله گازی

اگرچه سرنوشت خط لوله صلح نامشخص است، اما به نظر می رسد همکاری های ایران و پاکستان در زمینه انرژی می تواند با احیای خط لوله گاز میان دو کشور از سر گرفته شود. بر اساس برآوردهایی که پیشتر صورت گرفته بود، خط لوله گازی می تواند 25 درصد از نیازهای انرژی پاکستان را تأمین کند. این پروژه در صورت راه اندازی قادر خواهد بود گاز مصرفی پاکستان را تأمین کند و حدود 5 هزار مگاوات برق از طریق کاربرد گاز تولید کند. به علاوه، خط لوله می تواند به بخشی از کریدور اقتصادی پاکستان و چین نیز مبدل شود و گاز ایران را به چین نیز برساند.

نیاز روزافزون پاکستان به انرژی و غنی بودن سرزمین ایران از این منابع، فرصت مناسبی برای دو طرف ایجاد می کند تا علاوه بر گسترش همکاری در حوزه اقتصادی، مناسبات سیاسی و امنیتی خود را نیز تقویت کنند. با این حال طرف پاکستانی برای گام برداشتن در این زمینه باید نخست نقش فشارهای بازیگران ثالث همچون آمریکا، عربستان و هند را کمرنگ کند، زیرا فشارهای اعمال شده از جانب این کشورها در سال های گذشته، یکی از موانع اصلی در روابط اقتصادی ایران و پاکستان بوده است.