شرح احاديث اخلاقي درس خارج فقه مقام معظم رهبري
کنترل خشم وعصبانيت
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
وقال رجلٌ اَوْصِنى، فقال صلى الله عليه وآله وسلّم: لاتَغضَب، ثم أعادَ عليه، فقال: لاتَغضَب، ثمّ قال: ليس الشّديد بِالصّرَعَةِ*، انّما الشديدُالذي يَملكُ نفسه عندالغضبِ.
(تحف العقول صفحه 47)
مراد از لاتغضب قهراً عصبانى شدن خارج از اختيار نيست بلكه عصبانيت ارادى است يعنى عصبانيت را اعمال نكن، خشم خود را رها نكن.فرد قوى آن كسى نيست، كه هنگام كشتى گرفتن و زورآزمايى، افراد ديگر را به زمين مى زند بلكه كسى است كه هنگام عصبانيت، خشم خود را نگه مى دارد. مراد از عصبانيت هم، تنها عصبانيت هاى زودگذر نيست بلكه شامل موردى هم مى شود كه انسان از شخصى خشمگين است، آنگاه او را در ميدان هاى مختلف زندگى تعقيب مى كند تا در فرصتى مناسب، انتقام خود را از او بگيرد. مهاركردن خشم و شهوت در همه زندگى اثر مى گذارد.
خير الکلام قَلّ ودَلَ
امام حسن مجتبي (ع): آنچنان کار کن که گويي تا ابد زندگي خواهي کرد و آنچنان زندگي کن که گويي همين فردا خواهي مرد.
معرفي کتاب و نرم افزار
نرم افزار اندرويدي« آنگاه هدايت شدم»
ارائه متن کامل کتاب «آنگاه هدايت شدم»، ترجمة فارسي کتاب «ثم اهتديت» اثر محمد تيجاني تونسي است، اين نرم افزار از سوي مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي تهيه شده و در اختيار کاربران قرار گرفته است.
آشنايي با اد يان الهي و فرقه هاي اسلامي(10)
اوستا، كتاب مقد س زرتشتيان
كتاب مقد س زرتشتيان «اوستا» نام د ارد كه به معناى اساس، بنياد و متن اصلى است. گاتاها كه نام كهنترين بخش اوستاست، سرود هاى آسمانى زرتشت را گويند و به«گاهان پنجگانه» يا پنج سرود زرتشت، شهرت د ارد . بسياري از پژوهشگران و اوستاشناسان، فقط اين گاتاها «سرود هاى پنج گانه» را منسوب به زرتشت مىد انند و آن را تنها منبع قابل اعتماد براى شناسايى پيام زرتشت، معرفى مىكنند و بقيه قسمتهاى اوستا را تهيه و تد وين شد ه د ر اد وار بعد مىد انند . هر چند قسمتهاى د يگر گاتها، به گمان بعضى پژوهند گان، منسوب به نخستين پيروانى است كه متأثر از سخنان و پيامهاى پيامبر آيين خويش «زرتشت» بود ند . بخشى از مند رجات گاتها چنين است: «اهورا مزد ا، يگانه آفريد گار است. از اوست آنچه نيك و نغز است. د يوها (گروه پرورد گاران آرياييان كهن) سزاوار ستايش نيستند . از آنان جز گمراهى و سيه روزى نيايد . راستى، مشى نيك، توانايى، اند يشه سازگار و رسايى و جاود انى كه به امشاسپند ان نامزد شد هاند ، از نيروهاى اهورا مزد ا هستند و مرد م بايد بكوشند از اين نيروها برخورد ار شوند . اند يشه، گفتار و كرد ار نيك، مايه رستگارى است؛ چنان كه اند يشه، گفتار و كرد ار بد ، مايه تباهى است. سهمگينترين د شمن مرد م، «د روغ» است؛ بايد از آن د ورى جست و به «راستى» روى كرد . بايد به آباد انى زمين و كشت و زرع پرد اخت و از چارپايان سود مند ، نگهد ارى كرد . اوستا از پنج بخش تشكيل شد ه است:
1-«يَسنه» يا «يَسنا» به معناى نيايش و ستايش، نام مهمترين بخش اوستا و مشتمل بر 72 فصل است كه هر يك از آنها را «ها» يا «هات» يا «هائتى» گويند . گاهان پنج گانه، تنها قسمت منسوب به زرتشت د ر همين بخش اوستا قرار د ارد . برخى اوستاشناسان «يسنا» را از نظر محتوا به 3 بخش تقسيم كرد هاند : بخش اول، از هات 1 تا 27 كه مناجات اهورا مزد ا ود يگر ايزد ان است. بخش د وم، ازهات 28 تا 53 يا 55 از گاتاها كه اشعار موزونى است و د ر آنها اخلاقيات و الهامات معنوى زرتشت، منعكس شد ه است. البته د ر وسط اين قسمت ازهات 35 تا 42 سرود هها قطع شد ه و به جاى آن، بحثى د يگر به نثر، شروع مىشود كه به «هفت هات» يك باره مشهور و مشتمل بر اد عيه و ستايشهايى د رباره اهورا مزد است و از آب، خاك و آتش د ر آن، سخن رفته است.
بخش سوم از هات 54 يا 56 تا آخر كه آن نيز، ستايش و مناجاتهايى از ايزد ان است.
2-«ويسپَرَد » يا «ويسپَرَت»، به معناى همه سروران، مجموعهاى است از ملحقات يسنا كه براى مراسم د ينى، ترتيب د اد ه شد ه و مشتمل بر 24 فصل يا «كَرد ِه» به معناى فصل، قطعه يا بريد ه است.
3-«وند يد اد » يا «وىد َئِود اتَ» كه تركيبى از سه جزء است: جزء نخست آن «وى» پيشوند ى است كه بر بسيارى از نامها يا ريشه فعلهاى اوستايى آمد ه و معناى د ورى و جد ايى به آنها مىد هد و د ر فارسى به صورت «گُ» د ر بسيارى از واژهها از جمله د ر گريختن و گسستن، باقى ماند ه است. جزء د وم آن «د َئِوَ» همان است كه د ر فارسى به صورت «د يو» به تنهايى و د ر تركيبهايى چند ، د يد ه مىشود . جزء سوم آن «د َات» به معناى «سامان»، «نظم» و «قانون» است كه د ر فارسى «د اد » و تركيبهاى آن را از همين ريشه د اريم. «وى د َئِوَ د اتَ» روى هم به معناى «د اد ِد ور د ارند ه د يو» يا «د اد د يو ستيز» و يا «قانون ضد د يو» است.
بنابر نوشته زرتشتيان، اين بخش، نوزد همين نَسْك (به معناى كتاب) از نسكهاى بيست و يك گانه اوستاى ساسانيان بود ه وبا شش نسك گم شد ه د يگر، «نسكهاى د اتيك» را تشكيل مىد اد هاند كه موضوع آنها «د انش، د اد و كار جهانى» بود ه است.
اين مجموعه 22 بخش است كه هر كد ام را «مَزد اگَرد » يا فصل گويند .
مزد اگرد اول د ر آفرينش زمين و كشورهاست. د ومى د ر د استان جم (يم)، منظومهاىاست تمام عيار از د يرينهترين اسطورههاى آريايى كه ريشههاى بسيار كهن آن را د ر اساطير باستانى هند و ايرانى و د ر سرود ههاى «ود اها» ى هند وان مىيابيم و سومى د ر خوشى و ناخوشى جهان. اما غالب مطالب مزد اگرد ها تا مزد اگرد 21 د ر قوانين و احكام است؛ از قبيل سوگند خورد ن، پيمان د اشتن، عهد شكستن، نظافت، غسل، تطهير، پاك نگاه د اشتن آب، آد اب د خمه، اجتناب از لاشه مرد ار، توبه وانابه، كفاره، د رباره مزد پزشك و پيشوايان د رست و د روغين، د ر آد اب ناخن چيد ن و بريد ن مو، نيز شرحى از خروس كه د ر بامد اد ان بانگ زند و مرد م را از پى تسبيح و ستايش يزد ان همى خواند و... و مزد اگرد 22 د ر ناخوشىهاست كه از پد يد ههاى اهريمنى است و به د ستيارى پيك ايزد ى، براى آنها چاره و د رمان يافته مىشود .
4-«يَشتها»، «يَشت» مانند «يسنه» به معناى ستايش و نام بخشى از اوستاست كه د ر ستايش ايزد ان است. فرق «يسنه» با «يشت» د ر اين است كه اولى به معناى مطلق ستايش و د ومى به معناى ستايش پرورد گار و امشاسپند ان و ايزد ان است. اين قسمت، شامل 21 يشت و نام بيشتر آنها از اسامى ايزد انى است كه سى روز ماه را به نام آنها مىخوانند . برخى يشتها خيلى كوتاه و برخى طولانى و متشكل از چند كرد ه «فصل» است.
5- خرد ه اوستا (اوستاى كوچك) كه عبارت است از عباد ات روزانه، ماهيانه وساليانه، اعياد ، جشنها، طريقه زرتشتى گرى، آد اب زناشويى، عروسى، سوگوارى و ... اد امه د ارد ... .
يک شبهه ويک پاسخ
سوال: روايتي از معصومين (ع) نقل مي شود كه هنگام آفرينش جهان هستي، پيامبر(ص) و خاندان مكرمش حضور داشته اند وحتي در مواردي گفته مي شود كه خداوند به خاطر آنان جهان را خلق کرده است. آيا صحت حديث را تاييد مي كنيد و آيا چنين چيزي با تعاليم اسلامي مغايرت ندارد؟
پاسخ: مراد از اين كه گفته مي شود هنگام خلقت پيامبر(ص) و اهل بيت (عليهم السلام) حضور داشته اند، حضوري فيزيكي نيست. بلكه حضور وجود نوري آنان است؛ به اين معنا كه وجود نوري آنان قبل از عالم و آدم آفريده شده است (خلقت نوري قبل و جداي از خلقت مادي است).
چه اين كه مسئله دوم كه هدف و غايت خلقت است نيز، در روايات متعدد بيان شده است در اين باره گرچه جاي سخن بسيار است، ولي به تناسب پرسش، به اين نكته بايد توجه شود كه بر اساس روايات، عالم براي آدمي و عالم و آدم براي انسان كامل آفريده شده است.
مثلاً در حديث قدسي آمده است: فرزند آدم، همه چيز را براي تو آفريدم و تو را براي خودم. از اين حديث شريف معلوم مي شود كه جهان براي انسان و او براي خدا خلق شده است.
از اين رو مقام آدمي مقام «خلافت الهي» و انسان «خليفه خدا» در عالم است. برخي روايات ناظر به اين است كه عالم و آدم طفيل وجود انسان كامل است. خداوند خطاب به پيامبر(ص) فرمود: به عزت و عظمتم سوگند !اگر نبودي، عالم را خلق نمي كردم.
رسول خدا(ص) خطاب به امير مؤمنان(ع) فرمود:اگر ما نبوديم، خداوند آدم و حوا و آسمان و زمين را خلق نمي كرد. بر اساس اين گونه روايات معلوم مي شود كه اولا نور وجود انسان كامل قبل از جهان خلقت آفريده شده است .
ثانيا، غايت خلقت عالم و آدم، انسان كامل است. همه عالم خلقت، طفيل وجود پر بركت انسان كامل است؛ بنابر اين گرچه غايت آفرينش عالم و آدم، وجود نازنين انسان كامل است، ولي به عنوان طفيل وجود او خداوند، عالم و آدم را نيز فيض وجود داده است.
جابر بن عبدالله انصاري مي گويد:
از رسول الله(ص) پرسيدم، اولين چيزي را كه خدا خلق كرد چه بود؟ فرمود: نور پيامبرت بود كه خدا اول او را آفريد. بعد همه چيز را از نور وجود او خلق نمود، آنگاه نور او را چند قسمت كرد.
عرش، كرسي، حاملان عرش و ساكنان كرسي را آفريد، سپس نور او را مدتي كه خود مي داند، در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح و بهشت را آفريد، سپس مدتي آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آنگاه ملائكه، خورشيد و ماه را از و آفريد، بعد آن نور را در مقام حيا نگاه داشت، سپس با هيبت خود به آن نور نگاه كرد. از تجليات آن ارواح انبيا، اوليا، شهدا و صالحان را خلق کرد.
از مجموع آنچه بيان شد، هم بخش اول و هم بخش دوم آنچه در پرسش اشاره شده نه تنها با تعاليم اسلام منافات ندارد. بلكه خاستگاه اين گونه آموزه هاي متعالي همان روايات واگر سخني در جاي ديگر در اين باب گفته شده، در حقيقت از همان روايات گرفته شده است.
مؤمنان را به بهانه هاى پوچ، طرد نكنيد
وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوةِ وَالْعَشِىِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَىْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَىْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمينَ.انعام -52
كسانى را كه هر بامداد و شامگاه، پروردگار خويش را مىخوانند و خواستار خشنودى اويند، طرد مكن، نه چيزى از حساب آنها به عهده توست و نه چيزى از حساب تو به عهده ايشان. اگر آنها را طرد كنى، در زمره ستمكاران درآيى.
خود بزرگبينى دنياداران
كسانى كه از موقعيت اقتصادى و اجتماعى چشمگيرى برخوردار باشند، اگر نور توحيد در قلبشان نتابيده و فقر ذاتى خود را نيافتهباشند، احساس بزرگى و برترى مىكنند و خود را يك سر و گردن از ديگران بالاتر مىبينند و توقع دارند كه مستضعفان تابع آنها باشند و بر اين احساس بىاساس آنان صحه بگذارند. دل چنين افرادى، آمادگى پذيرش نور الهى را از دست داده، زيرا گرايش هاى مادى، گوش و چشم دلشان را كر و كور كرده است. از سوى ديگر، فقيران چون هنوز ماديت و علاقه به مال و هوس هاى مادى فطرتشان را آلوده نكرده است، به آسانى تسليم حق مىشوند. تاريخ نهضت هاى پيامبران گوياى اين واقعيت است كه چون مستكبران به اطرافيان پيامبران مىنگريستند و مىديدند كه مردمان كم درآمد و فاقد موقعيت هاى ممتاز اجتماعى بر گرد آنان حلقه زدهاند، ايمان خود به پيامبران را مشروط به كنارهگيرى از آن پيروان و طرد آنان مىساختند.
معيار سنجش
بيشتر محرومان جز به انگيزه دستيابى به رضاى حق، ايمان نمىآورند. خداوند پيامبرش را هشدار مىدهد كه مبادا براى جلب رضايت تعدادى مرفهِ بىدرد و جذب آنان به اسلام، محرومان مؤمن را از خود براند كه طرد آنان ظلم است، زيرا در جامعه اسلامى معيار و ميزان شخصيت افراد، ايمان، تقوا، عمل صالح، جهاد و فداكارى آنهاست نه ثروت، موقعيت اجتماعى، حسب و نسب و امثال آن.
شهيد عليرضا عين بين
شهيد عين بين آذرماه 1350 وارد شرکت ملي نفت شد. او قبل از پيروزي انقلاب، فعاليت چشمگيري داشت. اطلاعيه ها و نوارهاي سياسي و مذهبي را كه به دستش مي رسيد، چاپ و تكثير مي كرد و در تمام صحنه هاي مبارزاتي ظاهر مي شد، به طوري كه چندين بار به عنوان عامل تحصن بازداشت شد و به همين دليل، حكم اخراج از وزارت نفت به او ابلاغ شد؛ با وجود اين دست از مبارزه برنداشت، به طوري که بعدها حكم اعدام شهيد عين بين را پس از پيروزي انقلاب در پرونده ها و مدارك سازمان امنيت به دست آوردند.با پيروزي انقلاب اسلامي صفحات ديگري از زندگي انقلابي ومعنوي او در بيمارستان نفت آبادان ورق خورد که تشکيل انجمن اسلامي و تاسيس نمازخانه، از جمله آنها بود. با آغاز جنگ تحميلي، شور حضور او روح آماده پروازش را چندان مهلت نداد و در 30 مهر 59 هنگام انتقال مجروحان به بيمارستان به خيل شهيدان صنعت نفت پيوست.
زلال احکام
پرسش: در صورتى که فرد توانايى بجا آوردن قضاى روزه و نمازهاى فوت شده خود را نداشته باشد (نه از لحاظ مالى و نه جسمى) تکليف او چيست؟
پاسخ: در مورد قضاى نماز، اگر اميد به خوب شدن ندارد، واجب است به هر کيفيتى که مى تواند آن را انجام دهد و در هر صورت اگر انجام ندهد، بايد وصيت کند تا پس از مرگ او طبق وظيفه عمل شود. ولى در صورت اميد به خوب شدن، احتياط آن است که تأخير بيندازد و در زمان خوب شدن، آن را انجام دهد، ولى در مورد قضاى روزه اگر به هيچ وجه تا آخر عمر نتواند، بايد وصيت کند که از مال خودش براى قضاى آنها اجير بگيرند، اگر مال نداشته باشد، ولى احتمال بدهد کسى بدون آن که چيزى بگيرد، آنها را انجام مى دهد، باز هم واجب است وصيت کند.
با فرزانگان
شخصيت انسان به لباس نيست
موقعي که مدرس به عنوان مجتهد طراز اول عازم تهران بود، در قم توقف کوتاهي داشت. در طول اين مدت کوتاه، جمعي از علما و اساتيد حوزه علميه قم به ديدار مدرس مي رفتند. آيت الله سيدمحمد بهبهاني (فرزند آيت الله سيد عبدالله بهبهاني) از جمله شخصيت هايي بود که به ملاقات مدرس رفت و او را با همان لباس ساده کرباسي ملاقات کرد. مرحوم بهبهاني در حالي که لبخندي بر لب داشت، به شوخي خطاب به مدرس گفت: آقا! شما از مجتهدين طراز اول در مجلس هستيد، صلاح نمي دانيد لباس ها را عوض کنيد؟ مدرّس در جواب گفت: شخصيّت انسان به لباس و ظاهر نيست، به فهم و درک و انديشه اوست.