دبستان 5 کلاسه شهید محمود کاظمی بازار تمبی در سال 1393 تاسیس شده و دانش آموزان دبستان و راهنمایی به صورت گردشی در دو شیفت صبح و عصر، در آنجا درس می خوانند؛ مدرسه ای کوچک با دانش آموزان امیدوار به آینده که سعی دارند با تلاش و کوشش، زندگی خود را به گونه ای دیگر رقم بزنند و برخلاف جبر منطقه به موفقیت دست یابند. همچنین در دوره دبیرستان شبانه روزی، کار و دانش دارند و دانش آموزان اگر نخواهند در این دبیرستان درس بخوانند باید از روستا خارج شوند و به مسجدسلیمان بروند.

ژیلا شفیعی، مدیر مدرسه دبستان 5 کلاسه شهید محمود کاظمی بازار تمبی که خود متولد و بزرگ شده این روستاست، می گوید: «تعداد دانش آموزان در مقطع دبستان نزدیک به 100 نفر و در مقطع دبیرستان 150 نفر است که گردشی در دو نوبت صبح و عصر درس می خوانند. مقطع دبیرستان نیز به صورت شبانه روزی  و کار و دانش است و برای تحصیل در رشته های دیگر باید از منطقه بیرون رفت. ایاب و ذهاب آنها نیز مشکل است و روزانه دو سرویس رفت و برگشت از مسجدسلیمان به سمت بازار تمبی تردد دارد.»

تفاوت مدارس شهر و روستا در داشتن امکانات است. دانش آموزان مدرسه بازار تمبی در دوران کرونا که هم ردیفان آنها در شهرهای بزرگ به صورت آنلاین درس می آموختند، با رعایت دستورالعمل های بهداشتی در مدرسه حضور داشتند، حتی وقتی این ویروس منحوس شدت گرفت، دانش آموزان یکی از کلاس ها در منزل معلم خود و زیر یک درخت درس خواندند. صفا و صمیمیتی را که دانش آموزان این روستا در این دوران در کنار همکلاسی های خود حس کردند، دوستان آنها در مدارس شهرهای بزرگ تجربه نکردند.

پزشک به جای بهورز

هر یک از کلاس های درس به یک بخش از اردوی جهادی پزشکی - دارویی اختصاص یافته بود. کلاس پایه اول به دلیل نزدیکی در ورودی برای داروخانه، پایه دوم و سوم به متخصص داخلی، پایه چهارم به متخصص قلب و عروق، پایه پنجم به کارشناس روانشناسی و پزشک عمومی و کلاس پیش دبستانی نیز به تزریقات و پانسمان اختصاص یافته بود. در راهروی مدرسه نیز یک میز برای اندازه گیری فشارخون و یک میز به فرم نظرسنجی اختصاص داشت.

پزشکانی که در این اردوی جهادی شرکت کرده اند، با رویی گشاده و ابراز رضایت از خدمتی که انجام می دهند، در کلاس های تعیین شده استقرار یافتند و بنا به تخصصشان به معاینات پزشکی مشغول شدند. داوود عبدالله، دهیار روستای بازارتمبی از ساعت های آغاز به کار این گروه پزشکی- دارویی، فعالیت این جهادگران عاشق را نظاره می کند و از اینکه ساکنان روستا، دریافت کننده خدمات پزشکی هستند، خوشحال است.

 با او که هم صحبت می شوم، می‎ گوید: روستای «بازار تمبی» در فاصله 30 کیلو متری مسجدسلیمان قرار دارد و بر اساس آخرین سرشماری، 194 خانوار با جمعیت 922 نفر جمعیت در آن زندگی می کنند. این روستا از نظر فضای بهداشتی، دارای خانه بهداشت روستایی در ملک اجاره ای است.»

دهیار روستای بازارتمبی ادامه می دهد: «ساکنان این روستا برای درمان ناگزیرند به شهر مسجدسلیمان مراجعه کنند، از طرف دیگر نبود خودرو و مسافت طولانی را هم باید متحمل شوند.»

وی با اشاره به اینکه این روستا یک خانه بهداشت و یک بهورز دارد، تاکید می کند: «اگر در خانه بهداشت روستا به جای بهورز، یک پزشک حضور داشته باشد، رضایتمندی مردم بیشتر خواهد شد.»

به اعتقاد او، برگزاری اردوهای جهادی، قوت قلبی برای مردمان این روستا به شمار می رود، چون با برپایی چنین اردوهایی از خدمات درمانی بهره مند می شوند، ضمن اینکه انگیزه مهاجرت از روستا به شهرهای دیگر را هم کاهش می دهد.

داوود عبدالله، یکی دیگر از مشکلات را نبود پزشک متخصص در شهرستان مسجدسلیمان عنوان و اظهار می کند: «این موضوع موجب شده مشکلات زیادی برای مردم روستا در حوزه خدمات درمانی ایجاد شود و آنها مجبور شوند به شیراز یا اهواز بروند.»

تقاضا برای برگزاری بیشتر اردوهای جهادی

ساعت نزدیک 9 صبح است و ساکنان روستا برای انجام معاینات پزشکی کم کم به سمت مدرسه می آیند و در مدت زمان کوتاهی، فضای مدرسه مملو از جمعیت در گروه های سنی مختلف می شود؛ از نوزاد در آغوش مادر تا افراد سالخورده ای که هر یک کوله باری از تجربه را بر دوش دارند. یکی از آنها خانمی است که لبخندی زیبا بر چهره دارد. در نگاهش حرف های ناگفته و سختی هایی نهفته که آنها را طی دوران زندگی 42 ساله خود تجربه کرده است.

خود را کوپتر امانی معرفی می کند و وقتی معنای اسمش را می پرسم، می گوید: «اسم یک پرنده است.» او با همان لبخند و لهجه شیرین محلی خود ادامه می دهد: «برگزاری اردوهای جهادی بسیار خوب است و این دومین باری است که چنین اردوی پزشکی در روستای بازارتمبی برگزار می شود. بهتر است تعداد این اردوها بیشتر شود، چون دسترسی به پزشک متخصص و رفتن به شهر برایمان بسیار سخت است.»  منیژه محمودی هم که در کنار خانم امانی روی یک نیمکت نشسته است، وارد این گفت وگو می شود. او از ناحیه چشم با مشکل روبه روست و وقتی درباره مشکلاتش حرف می زند، اشک پهنای صورتش را می گیرد.

روانشناس گروه جهادی که در اتاق حضور دارد، به او دلداری می دهد و سعی در آرام کردنش دارد و به وی اطمینان می دهد که همه تلاششان را برای انتقال به بیمارستان نفت مسجدسلیمان برای مداوای چشمش می کنند.

نقطه امید

زیور خدری، یکی دیگر از زنان روستای تمبی است. چهره اش نزدیک به 50 سال را نشان می دهد؛ اما وقتی با او هم صحبت می شوم، می گوید که 30 ساله است و سه فرزند 11، 8 و 5  ساله دارد. چهره او نشان از گذران زندگی سختی حکایت دارد که در قالب استرس، اضطراب و کم خونی بروز کرده است. او می گوید: «با اینکه تحت پوشش بهزیستی است؛ اما نمی تواند برای درمان خود نزد پزشک متخصص برود.» زیور خدری ادامه می دهد: «فرزندانم دچار انگل شده اند و اکنون برای درمان نزد پزشک آمده ام تا مداوا شوند.»

او برگزاری اردوهای جهادی را نقطه امیدی برای ساکنان روستای بازارتمبی می داند و می گوید: «برگزاری چنین اردوهایی به این معناست که فراموش نشده ایم و مسؤولان به فکر ما هستند.»

شوق زندگی

 پیرمردی 62 ساله با چهره ای آفتاب سوخته و خطوط عمیقی بر پیشانی در انتظار پزشک عمومی ایستاده و به چارچوب در اتاق پزشک تکیه داده است. با لهجه شیرین محلی خود می گوید: « کمردرد و زانودرد دارم و یکی از پزشکان متخصص اهواز، تشخیص سرطان حنجره داده است، امیدم را تا زمانی که زنده هستم و جانی در بدن دارم از دست نمی دهم.» در چشمانش شوق زندگی و امید به آینده همراه با نگرانی موج می زند.

 افزایش بیماری های چشمی در تابستان

 

وارد اتاق متخصص چشم می شوم. پسربچه ای در نوبت نشسته است که یکی از چشم هایش به دلیل تورم زیاد باز نمی شود و وقتی دلیل آن را از فرحناز عزیزی دوست، متخصص چشم و رئیس بهداشت و درمان صنعت نفت مسجدسلیمان می پرسم، می گوید: «پشه ای چشم این پسربچه را گزیده و علت تورم چشم او نیز واکنش بدنش به گزیدگی و نیش پشه است. با توجه به اینکه وارد فصل تابستان شده ایم، مراجعات عقرب زدگی نیز زیاد شده است.» به گفته او، «شاهد ابتلای زیاد به ناخنک و خشکی چشم هستیم که با گرمی هوا و شدت تابش نور خورشید و عدم حفاظت چشمی ایجاد می شود و بیشتر ساکنان از سوزش چشمان و اشک ریزش شکایت دارند.»

نبود خانه بهداشت

در جایی دیگر از مدرسه 5 کلاسه محمود کلانتری، فردی با لباس بختیاری (متشکل از چوقا، شلوار دبیت، کلاه و پیراهن) که دستان پسربچه ای حدود 9، 10 ساله را در دست دارد، جلب توجه می کند. نزدیک او می شوم و سرصحبت را باز می کنم. نامش آقاجان احمدی است و 70 سال دارد. می گوید: «تمام دوران زندگی ام در این روستا گذشته و 10 فرزند و 26 نوه دارم. برای معاینه نوه هایم به اینجا آمده ام، تمام اهالی روستای بازارتمبی مثل خواهر و برادر هستند و همه از حال هم خبر داریم. یکی از مشکلات این روستا، نداشتن خانه بهداشت است که چند بار هم پیگیری کرده ایم؛ اما هنوز به جایی نرسیده ایم.»

مشکلات دهان و دندان

ساکنان منطقه خوزستان در فصل تابستان علاوه بر تحمل گرمای بیش از 50 درجه، شاهد بروز ریزگردها نیز هستند و این مشکلات تنفسی آنها را تشدید می کند. روح الله مدیح، پزشک عمومی بهداشت و درمان صنعت نفت مسجدسلیمان درباره دیگر بیماری های این منطقه می گوید: «مشکلات دهان و دندان در روستای بازارتمبی زیاد است که علت آن استفاده از آب آشامیدنی منطقه است. بنابراین باید بهداشت یار دهان و دندان در اردوهای جهادی حضور داشته باشد.»  او به ساکنان روستای بازارتمبی توصیه می کند که آداب غذایی را رعایت کنند؛ زیرا نزدیکی به شهر، عادات غذایی آنها را به هم زده و راهی برای جلوگیری از آن نیست.

 ارائه 120 قلم دارو

 به سمت کلاس پایه اول، همانجایی که داروخانه اردوی جهادی بهداشت و درمان صنعت نفت برپا شده، می روم. رضا محمدقلی، مسؤول این داروخانه می گوید: «120 قلم دارو را در این اردوی جهادی با خود آورده ایم که بیشتر آنها به داروهای  قلبی و عروقی، چشم پزشکی و کودکان اختصاص دارد. در اینجا همانند دیگر بخش ها خدمات به صورت رایگان ارائه می شود و مراجعه کنندگان برحسب بیماری و نسخه پزشک، دارو دریافت می کنند.

آموزش، رکن اصلی کاهش مراجعات درمانی

کمبود منابع درمانی، تخت های بیمارستانی در بهداشت و درمان مسجدسلیمان به چشم می خورد و  علاوه بر خدمات درمان به ساکنان مسجدسلیمان، شهرهای دیگری مانند اندیکا، لالی، هفتگل و... به این شهرستان ارجاع داده می شوند و بار این چهار شهر روی بیمارستان شهر مسجدسلیمان است.

حسین صفارفر، متخصص قلب و عروق این اردوی جهادی می گوید: «شایع ترین مشکلات مراجعه کنندگان، فشارخون و مشکلات قلبی است که از رژیم غذایی مردم این منطقه نشأت می گیرد؛ زیرا بیشتر مردمان اینجا دامدار هستند و غذای غالب آنها گوشت قرمز است. برای رفع مشکلات درمانی این منطقه باید دو کار انجام شود؛ یکی درمان و دیگری پیشگیری. در زمینه درمان نیازمندیم نگاه ویژه ای به این منطقه شود و شرکت نفت از نظر مسؤولیت های اجتماعی، برخی نیازمندی های اجتماعی را رفع و رجوع کند، ضمن آنکه در زمینه درمان هم نیاز به تخت های بیمارستانی بسیار ضروری است. در خصوص بحث آموزش در رژیم های غذایی هم نیازمند فرهنگ سازی در این منطقه هستیم. فرهنگ سازی را می توان به صورت صوتی و تصویری انجام داد و به صورت دیجیتال آن را تدوین و یکسری کتابچه تهیه کرد.»  به گفته او، «اکنون نزدیک به 70، 80 درصد دختران دانش آموز، فقر آهن دارند که آموزش در آن بسیار تاثیرگذار است و تنها با یک قرص آهن می توان از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کرد. برای این کار باید یک کار پژوهشی صورت گیرد و بخش هایی را که نیاز به کمک رسانی دارند، شناسایی کنیم.» مدرسه 5 کلاسه محمود کلانتری پر بود از روستاییانی که با امید به اینجا آمده بودند. از دختربچه ای که دست در دست مادر خود داشت تا پیرزن و پیرمردهایی که غبار سختی زندگی بر چهره شان نشسته بود؛ اما هنوز امید به زندگی داشتند. همه را بار دیگر در ذهن خود مرور می کنم. چگونه می شود در منطقه ای با این امکانات ضعیف برای زندگی، این قدر محکم ایستاد؛ تنها یک پاسخ می تواند قانعم کند و آن تعلق خاطری است که آنها به آب وخاک خود دارند و اینکه می خواهند نام «تمبی» زنده بماند. آنها درخواستشان از مسؤولان این است که به جای بهورز، یک پزشک در روستا ساکن شود تا برای درمان مجبور نباشند به شهر اهواز یا شهرهای مجاور بروند.