نگاهی به امتیازهای نفتی پیش  از دارسی

سلام پر طمع استعمار به سرمایه ناشناخته ایرانیان

مشعل آغاز راه نفت ایران اگر چه با دارسی شناخته می شود، اما پیش از اینکه کارمند مورد اعتمادش، رینولدز در نفتون مسجد سلیمان، نخستین چاه خاورمیانه را به ثبت برساند، تلاش های زیادی برای رسیدن به طلای سیاه ایرانی، این سرمایه ناشناخته ملت ما توسط دیگران صورت گرفته بود. در مطلب پیش رو می کوشیم تا با نگاهی کوتاه به تلاش های نفتی پیش از «دارسی» بیندازیم و ابعاد برخی از آنها را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم. دارسی سال 1091 میلادی و دقیقا یک سال پس از ورود جهان به قرن بیستم با قاجارها به تفاهم و قرارداد رسید. این سال برابر بود با 1280 خورشیدی، یعنی پنج سال پیش از انقلاب مشروطه ایران. رینولدز، عامل دارسی در ایران، هفت سال بعد، یعنی سال 1287 خورشیدی و در بحبوحه جنگ و جدال های مشروطه خواهان در دوران استبداد صغیر به نفت مسجد سلیمان و ایران دست پیدا کرد و تاریخ صنعت نفت ایران آغاز شد، اما پیش از اینها و در اواخر قرن نوزدهم میلادی چند تلاش دیگر برای رسیدن به ذخایر نفت ایران توسط استعمارگران انجام شد که هر کدام سرنوشتی رو به شکست داشتند. برجسته ترین این تلاش ها به ترتیب عبارت هستند از: 1-امتیاز هوتز2-امتیاز رویتر 3-امتیاز بانک شاهنشاهی

هوتز از بوشهر  می آید   

نخستین شرکت و شخصی که کوشید تا به نفت ایران برسد یک شخص انگلیسی به نام م.ا.هوتز بود. او که شرکت انگلیسی هوتز را تاسیس کرده بود، به کار صادرات و واردات مشغول بود. حوزه کاری این شرکت بیش از هر جایی، خلیج فارس و دفتر آن در شهر بوشهر مستقر بود و سال 1884 میلادی توانست امتیاز استخراج نفت را از قاجارها دریافت کند. ایرج ذوقی در کتاب مسائل سیاسی – اقتصادی نفت ایران در این باره آورده است: «شرکت هوتز امتیاز استخراج نفت را در جزیره قشم و منطقه دالکی به دست آورد و برای استخراج، به حفر چاه در آن مناطق اقدام کرد. پس از تلاش هایی چند، شرکت هوتز به نفت نرسید و از آنجا که هزینه ها بسیار بالا بود، امتیازش را به شرکت «حقوق معدنی بانک ایران» واگذار کرد». جالب اینجاست که حدود سه سال نیز این شرکت راه شرکت هوتز را در آن دو منطقه ادامه داد، اما سرانجام چیزی به دست نیاورد و سال 1893 به کار خود پایان داد. شش سال بعد یعنی در سال 1899 دولت وقت ایران امتیاز آنها را نیز لغو کرد و ماجرا به پایان رسید.

یک آلمانی الاصل به دنبال نفت ایران

 فضای دوران قاجار فضایی منحط شده بود که نه در آن از اقتدار حکومت خبری نبود و نفوذ استعمار تا مغز استخوان آنها و تمامی کشور پیش رفته بود. با نفوذ گسترده و همه جانبه استعمارگران آنچه بیش از همه به چشم می آمد، گرفتن امتیازهای متعدد و پر سود از قاجارها بود. ایران ضعیف شده دوران قاجار، خصوصا از نیمه دوم به بعد آن، محمل خوبی برای غارت سرمایه ملی بود.

 با روی کار آمدن میرزا حسین خان مشیرالدوله(سپهسالار) به عنوان صدراعظم ایران در سال 1288 خورشیدی برابر با 1871 میلادی، فضا برای عناصر استعماری داخل ایران مهیاتر شد و ناصرالدین شاه قاجار نیز اختیارات و دستورات برای جلب و جذب سرمایه های خارجی به سپهسالار را داده بود. به دستور سپهسالار به محسن خان معین الممالک، وزیر مختار ایران در لندن، زمینه های اعطای امتیاز رویتر آماده سازی شد. ایرج ذوقی در کتاب«مسائل سیاسی- اقتصادی نفت ایران» در این باره آورده است: «بارون جولیوس رویتر، آلمانی الاصل بود که در سال 1857 به تبعیت انگلستان در آمده بود پس از مذاکره با معین الممالک پی به امکانات بالقوه ای که در پیشنهادات وزیر مختار ایران نهفته بود، برد. گزارش تامسون کاردار سفارت بریتانیا در تهران حکایت از آن دارد که رویتر برای اینکه معین الممالک را از ارائه پیشنهادات مشابه به دیگران باز دارد و از حمایت کامل و همیشگی وی برخوردار باشد، به او و برادرش که همان هنگام منشی سفارت ایران در لندن بود، وعده سهیم شدن در منافع شرکت رویتر را داد».

امتیازات رویتر علاوه بر نفت و معدن به راه آهن و محصولات مختلف صنعتی نیز سرایت پیدا می کرد و دایره بسیار وسیع و عظیمی را در ایران شامل می شد. خود ناصرالدین شاه قاجار هم از این همه امتیاز به شک افتاده بود لذا مفاد امتیازات را به بزرگان و رجال حکومتش اطلاع داد و از آنان مشورت خواست. پاسخ بزرگان و رجال قاجار جالب توجه است. ابراهیم تیموری در کتاب «عصر بی خبری» درباره پاسخ آنها به شاه چنین گزارش داده است:«این را هم باید ملاحظه فرمود که ما هیچ ندیدیم که از مداخل حالیه دولت یک دینار کم بکند، آنچه داده ایم، منحصرا عبارت است از برخی مواد عاطله که تا امروز هیچ منفعتی برای دولت نداشته و اگر در دست ما بماند، بعد از این هم فایده نخواهند بخشید.

 اکنون انجام این مطلب بزرگ که بلاشک اسباب احیای جمیع این صفحات خواهد بود، منوط به یک اشاره شاهنشاهی است، هر گاه اسم مبارک همایون خود را بر امتیازنامه مرقوم فرمایند، به همین گردش یک قلم، بیش از جمیع خدماتی که سلاطین ایران در این چند هزار سال به ملت خود کرده اند به خاک و ملت مرحمت و احسان و عطای حیات حقیقی فرموده اند».

همین گزارش کوتاه سراسر چاپلوسانه و بی منطق، نشان می دهد که رویتر به چه سرمایه عظیمی رسیده بود و چندین نفر از رجال کشور را خریده و تطمیع کرده بود.

به هر حال در دو بعد، با امتیاز رویتر مخالفت صورت گرفت. اولی از سمت روس ها برای منافع خودشان. آنها نگران بودند که بریتانیا با انبوهی از امتیازات، چیزی برای آنها باقی نگذارد و حوزه نفوذشان در ایران بسیار محدود شود. دومی نیز که ریشه ای دینی، ملی و اعتقادی داشت از سوی مردم به رهبری حاج ملا علی کنی، یکی از بزرگترین عالمان و مراجع وقت جهان تشیع مطرح شد. با فشارهای بسیار زیاد، این قرار داد لغو شد. رویتر دست به دامان سفارت انگلستان در تهران شد، اما به نتیجه نرسید، دنبال وزارت خارجه کشورش رفت، اما از آنجا هم طرفی بر نبست.

رویتر به شکلی دیگر بازگشت

رویتر کار را رها نکرد و اگر چه او لغو امتیاز شد بود اما پس از 17 سال و در سال 1899 میلادی برابر با 1278 خورشیدی، بالاخره با چانه زنی های بسیار و تهدید و تطمیع و حمایت بریتانیا توانست یک امتیاز دیگر بگیرد، امتیازی با نام «بانک شاهنشاهی». او چهل هزار لیر انگلستان که از دارایی های ایران بود را ضبط کرده بود و در حقیقت به خاطر لغو امتیاز رویتر، این پول را به گروگان گرفته بود. ایرج ذوقی این گونه در کتاب «مسائل سیاسی– اقتصادی نفت ایران» می نویسد: «رویتر در طول هفده سال بعد از الغا و ابطال امتیاز، تلاش خود را دنبال کرد تا مگر آن را احیا کند و یا سرمایه ای را که در بانک انگلستان ضبط شده بود، آزاد کند. دولت ایران هم در اواخر امر حاضر بود تا چهل هزار لیره مضبوط را به وی بازگرداند. مشروط بر اینکه رویتر نیز اصل امتیازنامه 1872 را به ایران مسترد دارد، اما رویتر همچنان مصرانه از استرداد آن خودداری می کرد. در سال 1899 «سر هنری دراموندولف» وزیر مختار بریتانیا در تهران که از دوستان رویتر بود و با میرزا علی اصغرخان امین السلطان صدراعظم ایران، روابطی سخت گرم و صمیمی داشت در صدد برآمد تا با استفاده از ماده بیست امتیازنامه رویتر که جهت تاسیس بانک در ایران برای رویتر حق تقدم و رجحان قائل شده بود، امتیاز رویتر را از نابودی کامل نجات دهد». دراموندولف، رویتر را تشویق کرد که برای کسب چنین امتیازی به ایران بیاید و کار را تمام کند. در همان ایام ناصرالدین شاه دوبار می خواست به فرنگ برود لذا شرایط مساعد بود تا با کوچکترین پیشنهادی، دربار و شاه به دام بیفتند. متن امتیازنامه ای جدید آماده شد و دوباره شاه به بزرگان و رجال درباره دستور مشورت داد. نتیجه مشخص بود و امتیازنامه بسیار عالی و مثبت ارزیابی شد و اعلی حضرت همایونی نیز با وام سنگینی که از رویتر گرفت، عازم اروپاگردی شد. ایرج ذوقی نویسنده کتاب«مسائل سیاسی – اقتصادی نفت ایران» در این باره می نویسد:«امتیاز بانک شاهنشاهی ایران که مشتمل بر چهارده ماده بود، حقوقی وسیع و بیشمار از جمله حق انحصاری انتشار اسکناس در ایران را برای صاحب امتیاز قائل شده بود. در مورد بهره برداری از معادن و به خصوص نفت نیز این امتیازنامه حاوی فصلی جداگانه است. به این ترتیب پس از هفده سال مسئله اختلافاتی که بر اثر الغای امتیاز رویتر به وجود آمده بود، حل شد و رویتر موفق به کسب امتیازی جدید شد که به موجب آن می توانست از منابع نفتی ایران هم بهره برداری کند».