درس هایی از زندگانی حضرت زینب(س)؛پیام آور کربلا

بانوی علم و ایثار

بهترین جلوه‎گاه برای شناخت شخصیت وجودی حضرت زینب(س) همان سفر تاریخی کربلا و مطالعه واقعه عاشورا و به دنبال آن خواندن داستان اسارت آن بزرگوار و همراهانشان و چگونگی برخورد با ستمگران زمان است که تاریخ جزییات آن را برای ما نقل کرده است. در بسیاری از موارد به زندگی آن بزرگوار، کمتر پرداخته شده و بیشترین دوران عمر پرثمر آن بانوی بزرگ اسلام در سکوت مانده است. در مطلب پیش رو کوشیده ایم تا زوایای دیگری از شخصیت این بانوی بزرگ اسلام را بیان کنیم.

ایمان راسخ

اولین و مهمترین خصلت آن بانوی بزرگ، محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند. در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل می کند و همه آنها را چون از سوی معبود است، زیبا می بیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از ایشان سوال می کند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب می فرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.»

زیرا این حرکت در مسیر حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیای خدا جمیل است، نه برای اینکه جنگ کرده و کشته شده بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است .

آنگاه که حضرت زینب کبری(س) بدن پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده می کند با تضرع در پیشگاه خدا می گوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان.» این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را می رساند که چون در راه خداست، تحمل آن آسان است.

عبادت

عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم، سمبل و تجلی این غرض و هرچه یک انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگ تر و با معصوم مانوس تر می شود. شاید علت انس حضرت زینب(س) با برادرش امام حسین(ع) جلوه ای از این عبادت باشد.حضرت امام حسین(ع) هنگام وداع به حضرت زینب کبری(س) فرمودند: «خواهرم در نماز شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده است: «عمه ام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای می آورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان می دادند و عمه ام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچه ها می داد.» نوشته اند هیچگاه تهجد و نماز شب این بانوی بزرگ ترک نشد. در فرهنگ قرآنی نافله چیزی است که زیاده بر واجب است و از روی تفضل و تبرع انجام می گیرد.

 دانش

حضرت زینب کبری(س) بانوی علم و فضل است. او علم خود را از جد بزرگوارش، پدر ارجمند و مادر گرامی و برادران عزیزش دارد، کسانی که متصل به وحی‎اند. نوشته اند حضرت زینب(س) درس تفسیر برای بانوان داشت. دختر امیرالمومنین علی(ع) به راستی دارای علم وافر خدادادی بود. ابن عباس از وی با این عبارت نقل می کند و می‎گوید: «بانوی خردمند ما زینب(س)» و همین بس که در بنی‎هاشم به «عقیله»، یعنی بانوی خردمند معروف بود و آن هنگام که حضرت زینب(س) در حالت اسارت وارد کوفه شد، بانوانی را که برای تماشا آمده‎ بودند، می شناخت. در و دیوار آن، او را به یاد ایامی انداخت که بانوان همین شهر، صف اندر صف منتظر حضورش می نشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند و اکنون شهر به شهر می گردد. از سخنان حضرت زینب(س) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبه ها و سخنرانی‎هایی که در فرصت های مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمودند، به خوبی معلوم می شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهره ای الهی و جنبه خارق‎العاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد(ع) است که پس از خطبه کوفه بر او فرمود: «عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده و فهمیده ای هستی که کسی تو را فهم نیاموخته است».

 فداکاری و ایثار

عقیله بنی‎هاشم زینب کبری(س) وقتی احساس کرد مسؤولیت بزرگ جهاد در راه خدا و پیکار و مبارزه با بی دینان به دوشش آمده است و در این راه باید از همه چیز بگذرد(همسر، زندگی و فرزند) بگذرد، حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و زندگی دست می کشد. بانوی فداکار کربلا فرزندان خود را برای قربانی به قربانگاه نینوا می آورد و در همه جا یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر این قیام و نهضت مقدس یعنی اباعبدالله الحسین(ع) بود و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهی به شهادت رسید، سهم عمده و بار تازه ای به دوش این بانوی فداکار نهاده شد که چون کوهی پولادین در برابر دشمنان ایستاد. در بعضی مقاتل نوشته‎اند: «در روز عاشورا هنگامی که فرزندان حضرت زینب(س) به شهادت رسیدند، ایشان از خیمه بیرون نیامد و بر بالینشان حاضر نشد. وقتی علت را سوال کردند، پاسخ داد: «تا مبادا برادرم خجالت بکشد».

 

ارزش پرستار از دیدگاه اسلام

پرستاری چه به مفهوم مراقبت، مواظبت و کمک به افراد نیازمند و رنجوران جسمی و روحی و چه به لحاظ حرفه پزشکی یعنی اجرای صحیح و دقیق دستورات بهداشتی، درمانی و مراقبتی افراد بیمار یعنی دستیار پزشک، از دیدگاه فرهنگ غنی و پربار اسلام حرفه ای مقدس و بسیار پرارزش است.

 پرستاری از فضائل است

حضرت علی(ع) می فرمایند:کارها بر سه گونه است؛ فرایض (واجبات)، فضائل و معاصی. فرایض یا واجبات به فرمان حتمی، خواست و رضایت خدا و علم و تقدیر اوست و اگر بنده اینگونه کارها را بجا آورد، از عذاب خدا برهد، اما فضائل بر فرمان حتمی و الزام خداوند نیست و تنها به خواست و رضایت و علم و تقدیر اوست و هر که خواهد داوطلبانه انجام دهد و پاداش گیرد. معاصی نه به فرمان خداست، نه به خواست و رضای او، ولی علم و تقدیر خدا به آنها تعلق گرفته و اگر بنده آنها را به طور اختیاری انجام دهد، از طرف خدا کیفر ببیند، زیرا خداوند بنده را از انجام آنها منع کرده و او نپذیرفته است. بنا به استدلال حضرت علی(ع) حرفه پرستاری شغلی است از نوع فضائل (مستحبات اختیاری) و افرادی که این شغل را انتخاب می کنند، به ذوق و شوق و علاقه اختیاری خود برمی گزینند. صاحبان حرفه پرستاری، مجهز به زیور علم و دانش هستند و مدتی از دوران حیات خود را در تحصیل علوم به شکل تئوری و علمی سپری می کنند، لذا به سبب دارا بودن علم، جزو میراث داران انبیا و پیروان راستین امامان معصوم می توانند قرار گیرند، زیرا پیامبر اسلام(ص) فرموده اند: «علم میراث من و میراث پیغمبران پیش از من است».

 پرستاران و خدمت بی منت

همه ما می دانیم که شاغلین این حرفه، بهترین مقطع از دوران سنی خود را که حدود25 تا 45 سالگی است، بعد از فراغ از تحصیل صرف خدمت به بندگان بیمار، رنجور، علیل و نیازمند می کنند.

در بیمارستان ها، درمانگاه ها، مراکز اورژانس و یا در موارد سوانح طبیعی مانند زلزله، سیل، آتش سوزی یا در جنگ ها، هنگامی که چشم ها به خواب شیرین بسته شده و قلب ها به طور آرام می تپد، این ایثارگران با چهره مصمم و قلبی مطمئن از شفای الهی و با صبر و استقامت در مقابل خستگی و بی خوابی و با رافت و مهربانی در کنار تخت بیماران حاضر شده و با اجرای دستورات و رفع نیازها، درد دردمندی را تسکین داده و اضطراب درونی بیماری را به آرامش تبدیل کرده و بیماران را به شفا و عنایت خاصه حق تعالی امیدوار می سازند و دستمزد و حقوق آن ها در قبال کار ارزشمندی که انجام می دهند ، قابل قبول نیست .خداوند از حیث خیر و نیکی، رفع نیاز بیماران را در دست برادران و خواهران پرستار قرار داده و لذا قطعا مورد توجه او قرار گرفته اند. حرفه پرستاری که از دیدگاه اسلام یک عمل برای رضای خدا و وسیله تقرب به اوست، یک عمل اخروی محسوب می شود و اجر و مزد مادی آن مقدار اندکی است.

 مبنای توحیدی در پرستاری

برادران و خواهران پرستار، در هر شیفتی از 24 ساعت، به طبع حرفه خویشتن سعی بر حل مشکل و معضل از گرفتاری های بیماران دارند و این عمل بر اساس مبنای فکری توحیدی، اجر بسیاری دارد. رسول خدا می فرمایند: «کسی که روز را شروع کند و هیچ تلاشی برای رفع گرفتاری مسلمین نکند، مسلمان نیست». پرستاران با انتخاب این شغل به این حدیث پاسخ مثبت می دهند و می گویند: بلی یا رسول خدا ما از امت تو هستیم. در روایتی دیگر نیز آمده است: «عیادت کننده مریض تا زمانی که برگردد، در راه بهشت گام برمی دارد». بنابراین چون حرفه پرستاران، عیادت بیمار است، در راه بهشت طی طریق می کنند. پیامبر گرامی اسلام(ص) در حدیثی دیگر می فرمایند: «کسی که بیماری را عیادت کند، در رحمت خدا فرو می رود». خوشا به حال پرستاران که بیشتر از هر کس مستوجب این رحمت هستند.

 پرستاری و مسؤولیت شرعی

پرستار باید در انجام وظایفی که به او محول شده، خود را مسئول دانسته و با آخرین توان ممکن در ایفای آن بکوشد. موارد روشنگر عبارتند از: 1- رعایت حدود الهی در محیط کار بر اساس ضوابط شرعی 2- اجرای دقیق نکات بهداشتی در امور مربوط به عملکرد پرستار 3- توجه به دقت زمانی اجرای دستورات دارویی بیمار4- استمداد از پزشکان در حل مشکلات اورژانس بیماران 5- آماده سازی و ذخیره کردن امکانات عملی پزشکی در شیفت کاری 6- مریض را از خود و خود را از برای مریض دانستن، نکته آخر اهمیت بسزایی دارد، چراکه وقتی احساس کنیم، مریض از ماست و ما به طبع شغل از برای خدمت به مریض هستیم، قطعا به بیمار همان خواهیم کرد که بر خود روا می داریم. امام صادق(ع) می فرمایند: «آنچه را برای خود می پسندی، برای دیگری نیز بپسند و آنچه بر خود نمی پسندی، برای دیگری نیز مپسند».