نگاهی به دلایل صلح حضرت  امام حسن مجتبی(ع) با معاویه

حکمت های یک ماجرای تاریخی- اعتقادی

26 ربیع الاول، سالروز صلح امام حسن مجتبی(ع) است. مهم ترین و حساس ترین بخش زندگی امام حسن مجتبی(ع) که مورد بحث و گفت وگوی فراوان واقع شده، ماجرای صلح آن حضرت با معاویه و کناره گیری اجباری ایشان از صحنه خلافت و حکومت اسلامی است. براي صلح امام حسن(ع) دلايل مختلفي وجود داشته که در ادامه می کوشیم به برخی از آنها اشاره کنیم و تا حدی زوایای این صلح را مورد بررسی قرار دهیم:

تكليف گرايی

شماري بر اين باورند كه علت اصلي صلح امام حسن(ع) انجام وظيفه بود؛ زيرا امامان معصوم هر كدام وظيفه خاصی داشته‏اند كه از سوي خداوند تعيين شده است. از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: «براستي كه وصیت به صورت كتابي از آسمان بر محمد(ص) نازل شد و نامه مُهر شده‏اي جز وصیت بر آن حضرت نازل نشد. جبریيل عرض كرد: اي محمد، اين است وصیت تو در امت خويش كه نزد خاندانت خواهد بود. رسول خدا(ص) فرمود: اي جبریيل! كدام خاندانم؟ عرض كرد: بندگان برگزيده خدا، تا علم نبوت را از تو ارث برند... براستي وصیت، مُهرهايي بود، پس علي(ع) مهر اول را گشود و هر چه در آن بود، طبق آن عمل كرد. سپس حسن(ع) مهر دوم را گشود و هر چه در آن بود، به آن عمل كرد و چون حسن(ع) از دنيا رفت، حسين(ع) مهر سوم را گشود و ديد دستور خروج و كشتن و كشته شدن در آن بود.» اگر علت صلح امام حسن(ع) انجام تكليف الهي باشد، به اين معنا كه خداوند چنين وظیفه ای را براي آن حضرت تعيين كرده است، از سوي ديگر، امامان معصوم(ع)، حجت خدا بر مردم هستند و از اين‏رو رفتار و گفتارشان حجت است، پس صلح امام حسن(ع) عملي است كه از سوي حجت خدا انجام شده و قطعاً دلايل بسيار مستحكم و متقني داشته و آن حضرت خود به آن اشاره كرده است.

حفظ دين‏

در فرهنگ والای شیعی، حفظ دين و احياي معارف اهل بيت(ع) محوري‏ترين عنصر است. به همين دليل تشكيل حكومت، قيام، صلح و سكوت آنها همه در مسیر حفظ اسلام و احياي سنت شكل مي‏گيرد. اگر در شرايطي اسلام به واسطه قيام حفظ شود، آنان قيام مي‏كنند و اگر در مقطعي ديگر سكوت آنها موجب حفظ اسلام شود، سكوت مي‏كنند؛ هرچند اين سكوت، باعث از دست رفتن حق مسلم آنان شود. بر اين اساس، يكي از علل مهم صلح امام حسن(ع) را مي‏توان «حفظ دين» بيان كرد؛ زيرا وضعيت جامعه اسلامي در شرايطي قرار داشت كه ممكن بود جنگ با معاويه، اصل دين را از بين ببرد. مضافاً اينكه اوضاع بيروني جامعه اسلامي نشان مي‏داد كه روم شرقي، آماده حمله نظامي به مسلمانان بود. از سوي ديگر، مردم نيز از نظر فرهنگي در وضعيتي قرار داشتند كه خونريزي و جنگ، نوعي بدبيني به دين و مقدسات را به وجود مي‏آورد. شايد بر همين اساس باشد كه امام حسن(ع) يكي از دلايل صلح خود را حفظ دين بيان كرد؛ چنانكه ایشان در پي اعتراض برخي از شيعيانش فرمود: «نگران شدم ريشه مسلمانان از زمين كنده شود و كسي از آنان باقي نماند، از این رو با مصالحه‏اي كه انجام شد، خواستم دين خدا حفظ شود.»

حفظ شيعيان‏

حفظ شيعيان گرچه از مصاديق مصالح عمومي است؛ اما از آنجا كه شيعيان، حافظان و پاسداران دين و موالي اهل بيت(ع) بودند، حفظ آنان از اهميت ويژه‏اي برخوردار بود. شيعيان خاص امیرالمؤمنین(ع) اغلب در جمل، صفين و نهروان به شهادت رسيده و گروه اندكي از آنان باقي مانده بودند و اگر جنگي به وقوع مي‏پيوست، با توجه به ضعف مردم عراق، قطعاً امام حسن(ع) و شيعيان متحمل خسارات جبران‏ناپذيري مي‏شدند؛ زيرا معاويه در اين صورت آنها را بشدت سركوب مي‏کرد. اگر امام حسن(ع) مصالحه نمي‏كرد و نتيجه جنگ نيز پيروزي شاميان بود، معاويه با بهانه كردن جنگ، حتي يك نفر از آنان را باقي نمي‏گذاشت؛ اگرچه معاويه عهدشكني كرد و برخي از شيعيان مانند حجر بن عدي، مرو بن حمق و... را شهيد كرد؛ اما صلح سبب شد كه شيعيان كشته نشوند. از این رو امام حسن(ع) يكي از علل صلح خود را حفظ شيعيان دانست و فرمود: «نگهداري و حفظ شيعه، مرا ناگزير بر صلح کرد. سپس مناسب ديدم جنگ به روز ديگر محول شود.»

مصالح عمومی

رعايت مصالح عمومي، خردمندانه‏ترين استراتژی است كه از سوي رهبران دلسوز و آزاديخواه، بويژه رهبران الهي اتخاذ مي‏شود؛ زيرا آنان هيچ‏گاه مصالح عمومي را فداي مصالح فردي و گروهي نمي‏كنند. امام حسن(ع) نيز براي جلوگيري از خونريزي و رعايت مصالح مسلمانان، تن به صلح داد؛ چنانكه آن حضرت خود فرمودند: «من صلح را پذيرفتم تا از خونريزي جلوگيري كنم و جان خود، خانواده و اصحاب صميمي خويش را حفظ كرده باشم.» ایشان مي‏دانست كه برخي او را مذل المؤمنين خواهند خواند و برخي به او بي‏احترامي و اهانت خواهند كرد؛ اما همه اين سختي‏ها را تحمل فرمود تا مصالح عمومي تهديد نشود؛ زيرا جنگ با معاويه نه به نفع كوفيان بود و نه به نفع شاميان؛ بلكه زمينه حمله نظامي روميان را به جهان اسلام فراهم مي‏كرد. ابن واضح يعقوبي مي‏نويسد: «معاويه در سال 41 [هجري] به شام برگشت و وقتي خبر يافت كه لشكر روم با سپاهيان انبوه، راه جنگ را در پيش گرفته است، با فرستادن 100 هزار دينار با او صلح كرد.»

شايد همين دليل (رعايت مصالح عمومي) بوده كه پيامبر اسلام(ص) درباره امام حسن(ع) فرمود: «همانا پسرم پيشواي مسلمانان است و اميد است خداوند به دست او بين دو گروه بزرگ از مسلمانان، صلح برقرار كند.»

خيانت فرماندهان‏

تشكيل حكومت و دفاع از آن، به پشتوانه مردمي نياز دارد. اگر حكومت را به كبوتري تشبيه كنيم كه با دو بال به سوي مقصد پرواز مي‏كند، آن دو بال، مردم و رهبر هستند. در متون اسلامي از رهبر به واژه «امام» و از مردم به واژه «امت» ياد شده و اين، پيوند عميق آن دو را مي‏رساند. حكومت بدون مردم، همانند كبوتري بال شكسته است كه به هدف نهايي نمي‏رسد، از این رو در اسلام به مردم سالاری توجه خاصی شده است.

اگر فرماندهان سپاهش به ایشان خيانت نمي‏كردند، حضرت صلح نمي‏كرد؛ چنانكه فرمود: «به خدا سوگند، من از آن جهت كار را به او سپردم كه ياوري نداشتم. اگر ياوري مي‏داشتم، شبانه روز با معاويه مي‏جنگيدم تا خداوند ميان ما و او حكم كند.»

در اين خيانت، دنياگرايي، عدم رشد سياسي و تبليغات معاويه بسيار تأثیرگذار بود.

 

13 آبان؛ روز ملی مبارزه با استکبار

روز 13 آبان که در تقویم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری شده، یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده اند.

 تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی، حقی است که به اتباع بیگانه داده می شود و آنها را از شمول قوانین کشور مصون و مستثنا می کند. درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان، حق محاکمه آن مجرم را ندارد. کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگر، این قانون را به کشورهای ضعیف تحت سلطه تحمیل می کردند. کاپیتولاسیون در ایران، طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را به علت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین الملل پس از جنگ اول جهانی لغو شد. هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمی گذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در 13 مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیأت دولت تصویب کرد. چندی بعد این خبر به حضرت امام(ره) رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت، به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی، به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.

 

 کشتار بی رحمانه دانش آموزان

در جریان مبارزات ملت ایران علیه رژیم طاغوت، صبح روز 13 آبان 1357 تعداد زیادی از دانش آموزان برای پیوستن به تظاهرکنندگان با تعطیل کردن مدارس، راهی دانشگاه تهران شدند و به جمع دانشجویان پیوستند. با هجوم مأموران شاه به دانشگاه، صدها دانش آموز و دانشجو با گلوله های آتشین به خاک و خون غلتیدند و به شهادت رسیدند.

 

تسخیر لانه جاسوسی، روز مبارزه با استکبار جهانی

در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و زمان حکومت دولت موقت، به دلیل وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه های تهران، پلی تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و... گردهم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و با وجود مقاومت محافظان و آمریکایی ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند. در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی ها بسرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت ها، تجاوزات و غارت های خود شدند؛ اما پس از تسخیر سفارت، بسرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود، چاپ شد و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امام خمینی (ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ تر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال طلب و آزادیخواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند که فشار آوردن به مجامع بین المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت  و...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و ... از جمله آنهاست.