مداحی که اشک می گیرد، چقدر به صدایش و چه میزان به حالت معنوی اش بستگی دارد؟

صدای زیبا تأثیر آنی دارد، اما عمیق نیست؛ ولی مداحی که این صدای زیبا را با اخلاص آمیخته کند، تأثیر آنی و عمیق را توأمان دارد و این دو مکمل هم هستند. یعنی هم باید به بهداشت صدا و استفاده از تکنیک و مهارت توجه کنی و هم مراقبه و اخلاص را مدنظر قرار دهی؛ البته دلنشین شدن صدا به نمکین بودن لحن آن مداح ربط دارد و در مکتب اهل بیت علیهم السلام تا نمکدان نشوی در این نمکدان نمک نمی ریزند که این با مراقبه و اخلاص به دست می آید.

 برخی مداحان از آهنگ های خوانندگان پاپ استفاده می کنند، نظرتان چیست؟

ابداع، نوآوری و خلاقیت به خودی خود ایراد ندارد و علاوه بر آن باید ذائقه مخاطب را بشناسی. اگر بخواهی به سبک قدیم اجرا کنی، جامعه بخصوص جوانان نمی پذیرند. متأسفانه اغلب قشر جوان نوحه های سنتی که بسیار وزین و زیبا هستند را نمی پسندند. جوان، نوحه ای می خواهد که او را برانگیخته و حس کند که این صدا با بقیه فرق دارد، بنابراین برای جذب این نسل، باید به ذائقه آنان توجه کرد. علاوه بر نیازسنجی، باید قواعد و اصول را هم رعایت کنی و دستت را در دست استادی بگذاری که اهل معرفت باشد. بهتر این است که ملودی، شعر و نحوه اجرا، از سوی مداح استانداردهای لازم را داشته باشد و از بیان مطالبی که ایجاد وهن می کند، پرهیز شود. بنابراین ایرادی ندارد که با ارائه یک کار نو و زیبا، در مخاطب شور و هیجان ایجاد کنی؛ اما در کنارش باید شعر نیز محتوای خوبی داشته باشد، ریتمِ ملودی، سخیف نباشد و در عین حال موجب جذب شود. جذب جوانان به هر قیمتی نباید صورت بگیرد و نباید موجب بی احترامی به ساحت مقدس آل الله علیهم السلام شود.

 دو دهه خادمی و مداحی اهل بیت علیهم السلام چه برکاتی برای شما داشته است؟ منظورم رزق معنوی است؟ و در ضمن از خاطرات طی این دوران بگویید؟

اصلاً حسین(ع)، جنس غمش فرق می کند. در دستگاه حضرت باید دنبال خادمی و نوکری باشی؛ چون آقایی مختص حضرت است، باید خاک باشی تا افلاکی شوی، باید مُبلغ حضرت باشی نه مُبلغ و معرف خودت و اگر این طور شود، برکات می آید.

در این دستگاه، مداحی نداریم که مخلص بوده؛ اما نیازمند باشد. در هر سازمان و دستگاهی کار کنی و پیر بشوی بازنشسته می شوی؛ اما در این دستگاه، پیر که شدی تازه عزیز می شوی و به تو می گویند، «پیرغلام» و از تو دعوت می کنند تا دعای ختم جلسه را بخوانی و معتقدند نفس پیرغلام حق است. در این دستگاه باید احساس تهی بودن داشته باشی و اگر این فکر را کنی که من غنی هستم و دیگر نیاز ندارم، اول راه سقوط توست. روزی شخصی آمد با من مصاحبه کرد و پرسید: امام حسین(ع) شما چه شکلی است؟ شاید این سؤال، کودکانه و سطحی به نظر می آمد، اما عمیق و پخته بود. لحظاتی جا خوردم، بعد گفتم: امام حسین(ع) من شکل هیچ چیز و هیچ کس نیست؛ اما همه عالم دوست دارند شکل حسین(ع) باشند. امام حسین(ع) در قالب شکل تعریف نمی شود. خاک دوست دارد از آنِ کربلا باشد، همه خون های عالم دوست دارند خون حسین(ع) باشند، همه آرزو دارند جزو اصحاب امام حسین(ع)، ساکن کربلا و زیر خیمه حضرت باشند، مایلند اسم فرزندشان حسین و اولاد حسین باشد و حتی یک بار هم شده در عمرشان کربلا بروند و در روضه حضرت شرکت و گریه کنند و از خدا می خواهند امام حسین(ع) بیمارشان را شفا دهند، همه کائنات دوست دارند در قالب و شکل حسین(ع) باشند. در این دستگاه برکات و معجزات زیادی دیدیم، در جلساتی شفای مریض داشتیم؛ البته به نفس من نبوده، به اخلاص مستمع و دل شکسته دعاکننده بوده است، من این را به نام خودم ثبت نمی کنم. در زندگی من بارها پیش آمده که گرفتاری و مشکلات شخصی ام، به شکلی معجزه آسا حل شده و برخی از آرزوهای بزرگم نیز به واقعیت پیوسته است. در زندگی شخصی برخی، مواقع دچار بلا می شوی تا در کوره زندگی گداخته، پخته و ساخته شوی و با توسل به اهل بیت علیهم السلام از شدت آن بلا کاسته و موجب می شود صبر، تحمل، بردباری و آرامش انسان بیشتر شود.

 از سبک های مداحی، کدام را بیشتر می پسندید؟ زمینه، واحد، شور و...؟

مولودی ، مدیحه و روضه خوانی هر کدام سبک و سیاق خاص خود را دارند. به شخصه کاری را می پسندم که سنگین و وزین باشد و در عین زیبایی سخیف نبوده و تأثیرگذار باشد. شعر، ملودی و نحوه اجرا هر سه مهم است. روضه خوان های قدیم، اول مجلس را با خواندن قصیده آغاز می کردند. گاهی تا 50 بیت اول مجلس را شعر می خواندند و 80 درصد مداحی را با شعر پیش می بردند و 20 درصد روضه خوانی می کردند؛ اما الان برعکس شده، روضه خوان های قدیم روضه مکشوف و باز نمی خواندند، به خود اجازه خواندن چنین روضه ای را نمی دادند؛ چون اعتقاد داشتند که حضرت زهرا(س) در روضه حضور دارند و نمی خواستند اسباب اذیت حضرت فراهم شود. بنده معمولاً روضه مکشوف را عصر عاشورا می خوانم، فقط سالی یکبار اجازه داری که این روضه را بخوانی؛ چون امام زمان(عج) در جلسات حضور دارند و قلبشان از شنیدن چنین روضه هایی در فشار قرار می گیرد. باید این را باور داشته باشیم و برای همین است که علامه امینی(ره) می فرمودند: شب عاشورا برای قلب امام زمان(عج) صدقه کنار بگذارید؛ چون در این شب، قلب حضرت در فشار است.

 فکر کنم یکی آرزوهایتان این باشد که همانند محتشم کاشانی از دست رسول الله(ص) و مانند دعبل خزایی از دست امام رضا(ع) صله بگیرید؟

به قول حضرت حافظ؛ تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن، که خواجه خود روش بنده پروری داند. حضرات معصومین علیهم السلام به بنده بسیار لطف داشتند؛ البته من همیشه آرزوی کسب توفیق شهادت را دارم و اگر نصیبم نشد، همین که اجازه داده اند، گردی از غبار عاشقان حضرت روی ما بنشیند و مرثیه خوانشان باشیم، خود بزرگترین توفیق است.

 قرائت قرآن را تا کجا ادامه دادید؟

قرائت قرآن را به روش استماع و با شنیدن نوار دنبال می کردم و آموزشی در این رابطه ندیدم. در حال حاضر صدای من در مداحی به دلیل اوج های طولانی، بلندخوانی و جلسات پی درپی خسته و خش دار شده و شاید دیگر مناسب قرائت قرآن به آن سبکی که خودم علاقه دارم، نباشد، ضمن اینکه بیشتر تمرکزم را روی مداحی گذاشته ام.

 پدر و مادرتان تا چه میزان در کار مداحی مشوقتان بودند؟

دایی بنده و دایی مادرم از صدای خوبی برخوردار بودند و اگر حمل بر خودستایی نباشد، خوش صدایی در خانواده ما موروثی است. مادرم همیشه دوست داشت، مداح شوم و پدرم که فرزند جانباز 40 درصد و برادر شهید هستند و همیشه مشوقم بوده اند و اگر در جلسه ای افراط می کردم، به من تذکر می دادند و هنوزهم در جلسه ای زیاده روی کنم و مستمع اذیت شود، انتقاد می کنند.

 در مورد همکاری خود با روابط عمومی در تهیه نماهنگ های مذهبی نظرتان چیست؟

البته بنده چون محیط کار و همکارانم را دوست دارم، خوشحال می شوم بتوانم همکاری کنم و هر زمان که بنده را قابل دانستند و من نیز شرایط همکاری را داشتم، انجام وظیفه کردم و علاوه بر آن به همکارانمان احساس دِین می کنم.

  در اشعار مداحی خود بیشتر از کدام شاعر استفاده می کنید؟

از اشعار شعرای مختلفی استفاده می کنم. شهر رفسنجان شعرای توانمند و خوش قریحه ای دارد که مسلط و مجهز به علوم ادبیات و باسواد هستند و حتی برخی از مداح های کشوری هم از اشعار آنها استفاده می کنند. شعرای جوانی همانند حسین رحمانی، مجید نصیری، مرتضی عابدینی و...

 رفیقی داشتید که تا آخر همانند شما این مسیر را ادامه داده باشد؟

زندگی همانند مسابقه دوومیدانی است. ابتدای راه بسیار رقیب داری؛ اما ادامه مسیر معین می کند که چه کسی تا آخر ادامه می دهد. بله دوستانی داشتم که همراه من این مسیر را آغاز کردند؛ اما در پایان به همه ابعاد مداحی نپرداختند، یعنی همزمان روضه خوانی، مناجات خوانی و مولودی خوانی را نمی توانند انجام دهند و فقط در یک شاخه رشد کرده اند و از آنجا که مداحی زیرمجموعه و زیر بنای بسیار وسیعی دارد، شرط اول موفقیت در این رشته آن است که شما بتوانی در همه زیر شاخه ها به یک حد مقبول و مطلوبی از توانایی برسی.

 شما جز 5 نفر مداح شاخص شهر به شمار می روید. چقدر از عملکرد خودتان راضی هستید؟

این سؤال را باید از مردم بپرسید؛ اما از اقبالی که به سمت ما دارند و به لطف سیدالشهدا(ع) خوب بوده است.

 به صد امید بر در این خانه آمدم

 و اقرار می کنم که تو خوبی و من بدم

 مردودتر ز من نبود بنده ای ولی

 باور نمی کنم که تو مولا کنی ردم

قابل نبوده ام که کند دعوتم ولی

 مولا کریم بود که بی دعوت آمدم

 در خلوت خودتان و زمانی که حال معنوی خوبی دارید، چه اشعاری را با خود تکرار می کنید؟

موضوعات زیاد است؛ اما به حال و شرایط بستگی دارد. معمولاً مناجات می خوانم و اگر بسیار مضطر باشم، از مناجات به روضه می رسم و در یک گوشه خلوت با خدا حرف می زنم. مناجات را از دعای کمیل، مناجات حضرت امیرالمومنین(ع) در مسجد کوفه، دعای عرفه و یستشیر انتخاب می کنم و یا ذکر می گویم، به عنوان مثال مولای یا مولای را تکرار می کنم، بعد حالم که منقلب شد، روضه ای از حضرت علی اکبر(ع) یا... می خوانم.

 شمر و سنان و اَخنس و خولی بهانه است

 قتل پدر ز داغ پسر آب می خورد

 تا بخواهید در آرشیو ذهنی ام از این اشعار وجود دارد. باید ببینم آن لحظه چه شعری بر زبانم جاری می شود، خودم تصرف نمی کنم هر چه بجوشد؛ یا این شعر: عمه جونم سپر بلای جونم/ سر بابا رو زمینه/ چادری سرم کن بابا گوشامو نبینه  هر چه بجوشد همان لحظه همان را می خوانم.

 آیا شما جلسات هفتگی هیأت دارید؟

مرتب در سطح شهر، جلسات ادعیه خوانی و مناجات خوانی دارم، بجز آنکه محدودیت شغلی داشته باشم.

 گاه دیدیم در جلسات شهرک نفت رفسنجان و جلسات داخل مرکز منطقه به مداحی پرداخته اید؟ در این مورد بفرمایید و آیا تفاوتی با جلسات داخل شهر دارد؟

نگاه من به همکارانم از دید اعضای یک خانواده است. انسان دوست دارد خانواده خود را از بهترین امکانات، خدمات و نعمات بهره مند کند. دوست دارم برای همکارانم اگر کاری از دستم بر می آید، انجام دهم و هر زمان که از من دعوت کردند، با افتخار پذیرفتم و دوم اینکه یکسری تفاوت هایی وجود دارد. میزان شرکت کننده در جلسه با توجه به جمعیت کم شهرک، معمولاً اندک است. با این وجود به هیچ عنوان برای جلسه کم نگذاشتم. همانطور که برای یک جمعیت دو هزار نفری برنامه اجرا می کنم، برای ده نفر هم همان وقت و انرژی را می گذارم و با توجه به شناختی که از همکاران دارم، طبق ذائقه آنان به مداحی می پردازم.

  یعنی جلسه را بیش از حد طول نمی دهید؟

یکی از مهم ترین موضوعات در مداحی، روانشناسی جلسات است. یعنی اینکه باید مداح ده دقیقه زودتر از وقتی که برایش درنظر گرفته شده، در جلسه حاضر شود و به آنالیز و روانشناسی بپردازد و با توجه به شناخت و ذائقه مستمع، مطالبش را مهندسی و اجرا کند.

  آیا در زمینه هنری یا ورزشی هم فعالیت دارید؟

دستی به قلم دارم و مطالب زیادی به صورت پراکنده، در مورد حس و حال و روزمرگی های خودم می نویسم و آرزویم این است که روزی بتوانم این نوشته های پراکنده را دسته بندی و موضوع بندی کنم و به چاپ برسانم. یک سالی است که به ورزش فیتنس مشغول هستم . وقت آزادم را در رابطه با مداحی یا موضوعات متفرقه مطالعه می کنم و تا دلتان بخواهد از کتبی که دارم خلاصه برداری کردم و اسم آنها را هم کَشکول گذاشته ام. به عنوان مثال 10 کتاب را در یک کلاسور خلاصه کردم. وقت های آزادم، مشغول مطالعه هستم، ورزش می کنم، مطلب می نویسم یا خلاصه برداری می کنم و چند ماهی است که دستی به ساز سه تار برده ام و مابقی وقتم را هم در خدمت خانواده هستم.

 همسرتان به چه کاری مشغولند؟

ایشان پرستار هستند و مدرک کارشناسی ارشد رشته پرستاری دارند. رئیس واحد ایمنی و مسؤول بازرسی زایشگاه نیک نفس شهرستان رفسنجان و فرزند سردار شهید حسین بلوچی هستند که در حادثه برخورد هواپیمای کارکنان سپاه به منطقه سیرچ معروف به «شهدای غدیر» به درجه شهادت رسیدند و همسرم تنها یادگار این شهید بزرگوار محسوب می شوند.

 چون در مراکز درمانی مشغول هستند، در دوران کرونا مبتلا به این ویروس شدند؟

 از آنجا که دائما در محل کار خود حضور داشتند و در معرض این ویروس بودند، مبتلا شدند که خوشبختانه خوب شدند. با آنکه دیگر ناقل نیستند؛ اما کاملاً بهبود نیافته اند و دوران نقاهت را می گذرانند و برای اینکه همکارانشان در این شرایط بحرانی، تحت فشار کاری قرار نگیرند، به سر کار خود برگشتند.

 دُرسا خانم به چه کاری مشغول است؟

او امسال به پایه هفتم می رود. در آزمون راهیابی به مرکز آموزشی استعداد درخشان شهرستان رفسنجان که حدود 5 هزار نفر شرکت کننده در سطح شهرستان داشت، توانست جزو 45 نفر پذیرفته شده در این مرکز باشد. درسا دستی به ساز دَف دارد و دف نوازی می کند؛ اما هنوز مبتدی است و چهار سال است که به طور مرتب کلاس زبان انگلیسی می رود، بسیار دختر باهوش، مهربان، نجیب و مأخوذ به حیاست.

 شما چقدر کمک کردیدکه فضای خانه به گونه ای باشدکه دخترتان در این آزمون پذیرفته شود؟

این آزمون شبیه المپیاد علمی است و در شهر رفسنجان، آن را در حد کنکور پزشکی می بینند و رقابت در این آزمون بشدت بالا و راهیابی به آن، معادل قبولی در دانشگاه های سطح اول کشور است؛ چون مربیان و مدرسان آن از سطح آموزشی بالایی برخوردار هستند و این مرکز آموزشی هم برای موفقیت تحصیلی دانش آموزان، بسیار تشویق گر و ترغیب گر است. به همین دلیل بیشتر خانواده ها تمایل دارند که فرزندانشان در این مجتمع آموزشی پذیرفته شوند.

 از قبولی فرزندتان در این آزمون چقدر خوشحال شدید؟

برای من زیاد مهم نبود، آرامش روان و تندرستی فرزندم برایم اهمیت بیشتری دارد. یک انسان شاد و موفق؛ اما کم سواد بر یک تحصیلکرده خموده و افسرده ارجح است. فقط دوست دارم که فرزندانم شادابی و نشاط داشته باشند.

 رابطه تان با درسا خانم چگونه است؟

با همدیگر دوستیم و بسیار با هم گفت وگو می کنیم و از آنجا که کتاب های انگیزشی زیادی می خوانم، او هم به خواندن این کتاب ها بسیار علاقه مند است و همیشه به او می گویم به دنبال آنچه خودت دوست داری برو و برای رسیدن به آرزوهایت تلاش کن؛ اما قرار نیست برای آرزوهای از دست رفته من یا مادرت تلاش کنی. ببین خودت چه چیزی را دوست داری. پس یا به اندازه آرزوهایت تلاش کن یا به اندازه تلاشت آرزو کن. از این قبیل صحبت ها بسیار با هم داریم و چون مادرش بشدت روی درس دُرسا حساس است، من معمولاً نقش تعدیل گر را دارم، نه جزو پدرومادرهای کنترل گر و نه جزو خانواده های بی تفاوت هستیم. در زمینه موسیقی هم انتخاب ساز را به عهده خودش گذاشتم. برایش دف تهیه کردم و کلاس هایش را می رود و گفتم: فکر نکنی چون برای خرید دف هزینه پرداختیم، مجبوری حتماً این کلاس را بروی، آنقدر مسیرت را تغییر بده تا به آنچه دوست داری و فکر می کنی در آن پیشرفت می کنی، برسی.

 اگر صحبت پایانی مانده بفرمایید؟

می خواهم از این فرصت استفاده و بیان کنم که دغدغه 34 هزار نفر، بلاتکلیفی کارکنان قرارداد موقت است، اینکه تبدیل وضعیت نشدیم و در سمت قرار نگرفتیم، وضعیت معیشتمان و دریافتی مان خوب نیست، مزایای شغلی مان هیچ است، در حق ما ظلم شده، وقت گذاشتیم، هزینه کردیم و به تحصیل پرداختیم؛ اما براساس همان مدرکی که ابتدا وارد کار شدیم، گروه بندی شدیم. این کار موجب دلسردی می شود. بنابراین دوست داریم که خبرهای خوب بشنویم و اتفاق های خوبی رقم بخورد و بعد از 20 سال نگوییم که جوانی مان به هدر رفته و هیچ چیز عایدمان نشده است.