ارزشمندي انسان؛ ضمانت آرامش
پانزده شماره است که برايتان از آرامش گفته ايم. آرامشي که مي توان آن را در درياي معرفت ديني به دست آورد. اين بار و در پانزدهمين شماره نيز، يکي ديگر از عوامل آرامش آفرين براي انسان عصر کنوني که عصر اضطراب هم ناميده شده است، بازخواني و بيان مي کنيم.
از جمله عوامل موثر در کسب آرامش و اصلاح بينش، احساس ارزشمند بودن است. هرگاه فردي احساس کند که ارزشمند بوده، اعتمادبه نفس دارد، اين احساس به وي کمک مي کند تا افکار، تمايلات، ارزش ها و رفتارهاي خود را بهتر تنظيم نمايد. حس ارزشمندي به فرد اجازه مي دهد که نسبت به قابليت و کارآمدي خود اطمينان داشته باشد. اين احساس مي تواند به سعادت و خوشبختي آدمي بينجامد و در مواقع تنش به انسان ياري دهد که از مسير منحرف نشود و خود را متعادل نگه دارد. ارزشمندي انسان، با استفاده از مفاهيم متنوع ديني قابل بررسي و اثبات است. در اينجا به دو مفهوم جالب اشاره مي شود:
1- انتخاب خدا
مسئله برگزيدن در قرآن به گونه هاي مختلف آمده است؛ از جمله درباره انسان. خداوند از ميان تمام مخلوقات، انسان را انتخاب و او را در قرآن کريم مخاطب خود قرار داد و فرمود: «يا أيها الناس». در انتخاب دوم از ميان انسان ها عدهاي خاص را برگزيد و در خطاب دوم به آنها فرمود: «يا ايها الذين آمنوا».
در انتخاب سوم در ميان مؤمنان عدهاي محدودتر را انتخاب کرد. اين انتخاب در قرآن به دو صورت بيان شده؛ گاهي به صورت اختيار و گاهي به شکل اصطفاء. خداوند در آيه سيزدهم سوره طه، خطاب به موسي(ع) که داراي ويژگي «کليم الله» است ميفرمايد:
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَي؛ و من تو را برگزيده ام، پس به آنچه وحي مي شود، گوش فرا ده.
همچنين موسي(ع) با تعبير دوم (اصطفاء) در آيه 144 سوره اعراف، برگزيده خدا شمرده شده است:
قَالَ يَا مُوسَي إِنِّي اصْطَفَيْتُکَ عَلَي النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِکَلامِي؛ فرمود: اي موسي تو را با رسالت ها و با سخن گفتنم [با تو] بر مردم [روزگار] برگزيدم.
انتخاب موسي(ع) در اين آيه بعد از ميقات است؛ موعدي که در آن موسي(ع) با خداوند چهل شب به مناجات پرداخت. انتخاب موسي(ع) بعد از تجلي خداوند بر کوه است که بر اثر آن کوه متلاشي شد و موسي(ع) به حالت صعق افتاد. در اين حالت خداوند، موسي(ع) را به دو چيز برگزيد؛ يکي براي رسالت و ديگري براي سخن گفتن با خود.
خداوند انتخاب چهارمي هم دارد و اين، آخرين انتخاب اوست. پروردگار عالم از ميان انبياي عظام، نبي خاتم(ص) را برگزيد. آيات معراج اين حقيقت را بيان مي کنند؛ ازاين رو پيامبر(ص) اکمل انسان ها و آفريده اي اشرف بوده، کامل تر از او وجود ندارد. موجودي که برگزيده خداست طبعاً داراي ارزشمندي والا و بيکران است.
2-کرامت انساني
يکي از ويژگي هاي برجسته انساني که در منابع ديني از آن با تأکيد ياد شده، کرامت آدمي است. حس کرامت و ارزشمندي، توجه به جنبه هاي مثبت وجود انسان و ارزش هاي دروني اوست. انساني که براي خود ارزش، حرمت و کرامت قائل باشد، حتي اگر اعتقادي هم به دين نداشته باشد، احساس خودارزشي او را از بسياري از زشتي ها بازميدارد. کرامت به معناي شرافت و ارزشمندي است و نکته مقابل آن خواري، ذلت و هوان قرار دارد. کرامت و ارزشمندي انسان ناظر به حالت ها و رفتارهاي انساني است که درون او قرار دارد يا در اثر تمرين و ممارست براي فرد حاصل مي شود، در آيه هفتاد سوره اسراء آمده است:
وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِى ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً؛ و به راستي ما فرزندان آدم را گرامي داشتيم و آنان را در خشکي و دريا [بر مَرکبها] برنشانديم و از چيزهاي پاکيزه به ايشان روزي داديم و آنها را بر بسياري از آفريده هاي خود برتري آشکار داديم.
کرامت دو گونه دارد؛ کرامت ذاتي و کرامت اکتسابي. کرامت ذاتي بدين معناست که انسان به گونه اي آفريده شده که از لحاظ توانمندي ها، ظرفيت ها و قابليت ها نسبت به ديگر موجودات از مزيت بيشتري برخوردار است. کرامت ذاتي داراي سطوح مختلفي است که عبارت است از:
سطح اول: قابليت هاي جسمي
سطح دوم: ظرفيت هاي شناختي
سطح سوم: گرايش هاي متعالي
سطح چهارم: توانمندي هاي انحصاري
کرامت اکتسابي به آن دسته از ارزش ها و امور مثبتي اطلاق مي شود که فرد با تمرين، ممارست و رفتار خود آنها را به دست مي آورد.
بنياد تربيت اخلاقي و پرورش فکري، کرامت اکتسابي است و محور آن بر اساس آموزه هاي ديني خود نگهداري، پرهيزکاري و تقوا معرفي شده است. اين کرامت اکتسابي نتايجي دارد که عبارتند از:
دل نبستن به دنيا، نرم خويي و خوش خلقي و بخشش و گذشت.
سه خصلت اصلي ايمان
رسول اکرم (ص) فرمودند:
«ثلاثٌ من کنّ فيه استکمل خصال الايمان: الذي اذا رضي، لم يُدْخِله رضاه في باطلٍ و اذا غَضِبَ لم يخرجه الغضب من الحقّ و اذا قدر لم يتعاط ما ليس له»
رسول خدا (ص) فرمود: سه خصلت است كه هر كس داشته باشد، به تمام خصال ايمان رسيده است:1 - چون راضى و خوشحال باشد، رضايتش او را به باطلى درنياورد.2 - چون خشم كند، خشمش او را از حق خارج نسازد.3 - چون قدرت يابد بآنچه از آن او نيست دست دراز نكند.
منبع: تحف العقول، صفحه 43
معناي روايت، اين نيست که ايمان در اين سه خصلت منحصر است، بلکه مراد اين است که در هر کس، اين سه خصلت وجود داشته باشد حاکي از اين است که همه خصال ايمان، در او جمع است. چون هر يک از اينها متوقّف بر مجموعه اي از صفات نيک و کاشف از آنها است.
خشنودي و محبت کسي او را به باطل نکشاند که موجب شود به ناحق از آن شخص دفاع کند و همچنين غضب، او را به برخوردهاي غلط و خروج از حق نکشاند، و در هنگام قدرت، کارهايي را که حق او نيست مرتکب نشود.
موافقت وزير نفت با برگزاري مسابقات قرآن
مشاور فرهنگي وزير نفت در مراسم رونمايي از سايت جديد شوراي فرهنگي و ستاد اقامه نماز نفت از موافقت وزير نفت با برگزاري مسابقات قرآن کريم در سطح وزارت خبر داد. مجيدي گفت: بر اساس رايزني صورت گرفته با مهندس زنگنه مسابقات قرآن کريم از بخشنامه هاي صرفه جويي خارج و مجوز برگزاري مسابقات داده شده است.
راز عيب پوشي
امام علي (ع) فرمودند:
سينه خردمند صندوق راز اوست و خوشرويى وسيله دوست يابى و شكيبايى، گورستان پوشاننده عيب هاست و پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.
نهج البلاغه، حکمت ششم
رضايت خداوند، اصل اساسي در سياست علوي
اميرمؤمنان(ع) جز براي رضايت خداوند گامي برنداشت و بر آن بود تا با خداوند در حالت «راضيه مرضيه» با نفسي مطمئن ملاقات کند (فجر، آيات 27 تا 30). اين گونه است که در دوره جاهليت و اسلام هرگز از اين اصل در هيچ يک از سياست هايش عدول نکرد. آن حضرت درباره اين راهبرد اساسي در سياست عمومي خويش مي فرمايد: به خدا سوگند، من همواره در زمره پيشتازان اين حرکت بودم تا روزي که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهليت از صحنه بيرون رفت، بي آنکه کمترين ضعف يا ترسي داشته باشم و امروز نيز در همان مسير قدم برمي دارم و تصميم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوي آن بيرون آيد. مرا با قريش چه کار؟ که ديروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگيدم و امروز نيز که گرفتار فتنه و انحراف شده اند، به پيکارشان خواهم خاست. من همان گونه که ديروز با آنان برخورد کردم، امروز نيز همانم (نهج البلاغه، خطبه 33). همين سياست است که ديگران را به دشمنان وي تبديل کرد و اجازه ندادند تا به عنوان خليفه خدا و پيامبر(ص) بر منصب ولايت الهي خود در ظاهر قرار گيرد و او را از ولايت ظاهري و خلافت دنيوي محروم کردند. در حقيقت تنها گناه امام علي(ع) از نظر ديگران همان سازش ناپذيري و سياست راهبردي رضايت خداست. همين رضايت جويي خداوند و عدم تکيه و اعتماد به غير خدا موجب مي شود تا ايشان به جنگاوري بي باک تبديل شود و در زمان تنزيل و تاويل از مشرکان و منافقان نهراسد. حضرت اميرالمؤمنين(ع) فرمود: ... و از شگفتي هاي زمانه اين است که - شاميان- به من پيام داده اند که خود را براي مقابله با سرنيزه ها آماده کنم و براي ضربه هاي شمشير شکيبا باشم، مادران گريان به سوگشان بنشينند! تاکنون کسي مرا با دعوت به جنگ تهديد نکرده است و از زخم هاي نيزه و شمشير هراسي نداشته ام، چرا که بر يقين به پروردگارم تکيه دادم و دينم را زنگار شبهه نيالوده است.
کار و تلاش
آن حضرت(ع) با توجه به موقعيت هاي زندگي، کاري را انجام مي داد که نياز جامعه به آن بود و امکانش برايش فراهم بود. ايشان به حکم قرآني به آباداني زمين مي پرداخت (هود، آيه 61) و کارش را بيهوده نمي دانست؛ چنانکه قرآن مي فرمايد: ايحسب الانسان ان يترک سدي؛ آيا انسان گمان مي کند که رها شده است؟ (قيامت، آيه 36). در روايت است که امام علي(ع) هنگام شخم زدن زمين اين آيه را مي خواند. حضرت امام صادق(ع) درباره کار و تلاش آن حضرت فرموده است: گاهي اميرالمومنين(ع) به سوي صحرا مي رفت و همراه خود باري از هسته خرما مي برد، وقتي سوال مي شد اين چيست که به همراه داري؟ مي فرمود: هر دانه از اينها يک نخل است ان شاءا... آنگاه مي رفت و همه آنها را مي کاشت (الکافي، جلد 5، صفحه 75). آن حضرت زندگي اش را از راه کار و تلاش تامين کرده و خود را وابسته به بيت المال نمي کرد، بلکه چنان بود که ديگران نيز از کار و تلاش وي بهره مند مي شدند.
امام علي(ع) مي فرمود: اي مردم کوفه اگر- مرا ديديد- با اندوخته اي بيشتر از وسايل شخصي زندگي و مرکب و غلام خود از نزد شما برگشتم، بدانيد که خائن بوده ام. امام علي (ع) در مدت حکومتشان از بيت المال مصرف نمي کردند- و هزينه زندگي ايشان از زمين هاي کشاورزي که در ينبع داشت تامين مي شد.
ادامه دارد...
گازبان ها و ماموران قرائت کنتورگاز در خط مقدم خدمتگزاري
رابط فرهنگي و مسئول امور روحانيون منطقه هفت صنعت نفت در جمع ماموران قرائت کنتور و گازبانان شرکت گاز استان کرمانشاه گفت: در اسلام محبوب ترين انسان ها کساني هستند که به خلق خدا بيشتر خدمت مي کنند. در ايام دهه فجر، سومين کلاس آموزشي مامورين قرائت کنتور و گازبانان شرکت گاز استان کرمانشاه درسال جاري به پيشنهاد معاون بهره برداري گاز استان برگزار شد. در ابتداي اين جلسه، حجه الاسلام درويشي، رابط فرهنگي و مسئول امور روحانيون منطقه هفت صنعت نفت ضمن تبريک ايام الله دهه مبارک فجر گفت: در اسلام محبوب ترين انسانها کساني هستند که به خلق الله بيشتر خدمت مي کنند و شما همکاران گرامي گازبان ماموران قرائت کنتورگازدر خط مقدم اين خدمتگزاري قرار داريد و فضيلت کار شما قابل بيان نيست.وي افزود: يکي از وظايف بزرگ شما عزيزان علاوه بر قرائت کنتور، شناسايي مشترکين متخلف در بخش هاي مختلف خانگي، تجاري، صنايع و جايگاههاي C.N.G و معرفي به مسؤولين ذي ربط جهت اعمال ماده 660 قانون مجازات اسلامي است.مسئول امور روحانيون منطقه هفت صنعت نفت در بخش ديگري از سخنانش، ظاهر مرتب با يونيفرم، اخلاق انساني و اسلامي، صداقت و حيا را از خصوصيات مامورين قرائت کنتور و گازبانان دانست و حدود ورود به منازل مشترکين را تا محل نصب کنتور گاز و قرائت آن عنوان کرد.
شهيد سلطان محمد سلطاني آسترکي
شهيد سلطان محمد سلطاني آسترکي در تاريخ 19 بهمن 1331 در شهر رامهرمز در استان متولد شد. شهيد سلطاني در تاريخ 7 تير 1355 همکاري خود را با شرکت ملي نفت ايران آغاز کرد و در تاريخ 7 مهر 1359 در جاده آبادان به ماهشهر توسط دشمن بعثي به درجه رفيع شهادت نائل آمد. فرزند شهيد درباره وي مي گويد: وي همواره در دعاهايش سقوط رژيم شاهنشاهي را از خدا درخواست مي کرد و شرکت در مبارزات ضد رژيم را نوعي تکليف مي دانست به خانواده تاکيد مي کرد که بايد عليه حکومت شاهنشاهي فعاليت کنند تا با همياري يکديگر موجبات سرنگوني رژيم را فراهم آورند. فرزند شهيد همچنين درباره خصوصيات اخلاقي وي مي گويد: او با خوش اخلاقي و سعه صدر همواره سعي در ياري رساندن به مردم داشت و به همين علت هرکس از کمک پدرم بهره مند شده بود، بسيار به وي ارادت داشت.
دستاوردهاي علمي انقلاب اسلامي
کتاب «دستاوردهاي علمي انقلاب اسلامي» تاليف ساره جمالي زواره توسط موسسه فرهنگي هنري مرکز اسناد انقلاب اسلامي در سال 1397 منتشر شده است. اين کتاب در پنج فصل به تشريح دستاوردهاي انقلاب اسلامي در حوزه علم و فناوري پرداخته است. در مقدمه اين کتاب آمده است: «اين نوشتار به بررسي توسعه علمي و جايگاه آن در انديشه امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري، دانش هاي استراتژيک در ايران، رشد علمي، سند چشم انداز بيست ساله پرداخته است».در فصل نخست اين کتاب به موضوع توليد دانش و شاخص هاي توليد علم در حوزه توسعه علمي اشاره شده و موضوعاتي همچون توليد نظريات علمي، شاخص اختراع، مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بين المللي بررسي شده اند. از جمله مهم ترين مسائل در ديدگاه امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب، توسعه علمي و توليد دانش است که در فصل دوم اين مباحث دنبال شده است. در حوزه دانش هاي استراتژيک ايران، در فصل سوم کتاب به بررسي فناوري هسته اي، تاريخچه آن و بخش هايي چون رآکتورها، نيروگاه ها و کاربردهاي فناوري هسته اي در حوزه هاي مختلف بررسي شده است. در بخشي ديگر از اين فصل از نيروگاه هاي هسته اي ايران از جمله بوشهر، اصفهان و اراک نام برده شده است. تکنولوژي نانو و کاربردها و بررسي سطح توانمندي ايران در اين حوزه، از ديگر مباحث فصل سوم است.