نگاهي کوتاه به فيلم هاي تازه اکران شده در آغاز زمستان

رقباي پرفروش هاي پاييزي آمدند

اين روزها «مطرب» همچنان مي فروشد و کسي هم جلودارش نيست. هيچ فيلمي به اندازه مطرب در سال 98 مخاطب نداشت. «مطرب» در سردترين ماه هاي سال با فروش 31 ميلياردي اش، گرماي زيادي به گيشه بخشيده است؛ اما حدود يک هفته اي است که مطرب و ساير فيلم هاي اکران پاييز، رقباي جديدي پيدا کرده اند. رقبايي که در اين گزارش تصميم داريم آنها را به شما معرفي کنيم. چهار فيلم سينمايي که در ژانرهاي مختلف، بازار سينما را در آغاز فصل زمستان، پررونق کرده اند.

جهان با من برقص

بیشتر از هر چیزی، سروش صحت را با تلویزیون و سریال های طنز می شناسیم. سریال های موفقی مثل «ساختمان پزشکان» ،«پژمان»   «لیسانسه ها» و «فوق لیسانسه ها». اگر خیلی فکر کنید، شاید چند بازی از صحت در سینما به یادتان بیاید؛ اما چهره او را در آیتم های تلویزیونی مهران مدیری نمی توان از یاد برد. سروش صحت این روزها یک فیلم سینمایی کارگردانی کرده به نام «جهان با من برقص»؛ فیلمی که تلاش دارد رابطه دیالکتیکی تنها بودن و در جمع بودن را نشان دهد. فیلم، بازیگران موفقی دارد و احتمالا اگر کارهای صحت را دوست داشته باشید، این اثرش را نیز خواهید پسندید. عوامل فیلم درباره آن نوشته اند: «دوستان جهانگیر برای آخرین تولد او دور هم جمع شده اند. این موقعیت موجب می شود آنها درباره زندگی و خودشان فکر کنند.» از بازیگران اصلی فیلم «جهان با من برقص» می توان به علی مصفا، جواد عزتی، هانیه توسلی، پژمان جمشیدی و مهراب قاسم خانی اشاره کرد.

زیر نظر 

پای طنز که به میان بیاید، متر و معیارها چیز دیگری می شود. طنز به احتمال زیاد می فروشد و اگر رضا عطاران در آن باشد، باید گفت، قطعا می فروشد. هرچه می خواهد باشد، با هر کیفیتی. مهم این است که فیلم روی پرده در ژانر کمدی ساخته شده باشد. بیشتر از دو دهه است که وضعیت اکران در سینمای ایران همین گونه است و کارگردانان، با سابقه های مختلف هنری و کاری، روی خوشی به ساختن فیلم طنز نشان می دهند؛ اما این بار مجید صالحی، بازیگر طنز دو دهه گذشته سینما و تلویزیون پس از ساخت سریال شبکه نمایش خانگی با نام «سال های دور از خانه»، فیلم سینمایی طنزی با بازیگری رضا عطاران ساخته که «زیر نظر» نام دارد. فقط می توانم بگویم اگر فیلم را ببینید، قطعا می خندید و اگر سینما می روید که بخندید، پس تکلیف کاملا روشن است. پیشنهاد می کنیم «زیر نظر» را حتما ببینید. از بازیگران اصلی این فیلم می توان به نام هایی چون رضا عطاران، مهران احمدی، امیر نوری، امیر جعفری، سروش جمشیدی و آزاده صمدی اشاره کرد.

آشفته گی

فریدون جیرانی از فیلم «صعود» تا فیلم «آشفته گی» راه بسیار درازی را طی کرده است؛ اما آنچه بیش از هر چیز نام جیرانی را بر سر زبان ها انداخت، نه فیلم «قرمز» او بود و نه «من مادر هستم». جیرانی با برنامه سینمایی« هفت»، برنامه ای به غایت هوشمندانه و جذاب به مردم معرفی شد؛ البته که او کارگردان خوبی است و در کارنامه اش چند فیلم خوب دارد؛ اما حضورش در «هفت» وزن و اثرگذاری اش بر جریان های سینمایی کشور را بیشتر کرد. این روزها «آشفته گی» ساخته فریدون جیرانی روی پرده سینماست؛ فیلمی که فضایی روانشناسانه دارد. اگر «خفه گی» را دیده باشید، می توان گفت که «آشفته گی» ادامه راه همان فیلم است. پس حالا کار کمی ساده تر می شود، اگر از فیلم «خفه گی» خوشتان آمده، فیلم «آشفته گی» را هم دوست خواهید داشت؛ اما اگر فیلم «خفه گی» را نپسندیدید، اصلا سمت «آشفته گی» نروید؛ چون قطعا پشیمان خواهید شد. عوامل فیلم «آشفته گی» درباره آن نوشته اند: «آشفته گی، رئالیستی و اجتماعی نیست. یک فیلم است درباره عشق و جنایت». بهرام رادان، مهناز افشار، مهران احمدی، نسیم ادبی، علی میلانی و نازنین صلح جو از بازیگران اصلی این فیلم هستند.

سونامی

فیلم «سونامی»، ساخته میلاد صدرعاملی، قرار بوده که یک درام ورزشی باشد. نخستین کارگردانی میلاد صدرعاملی، فیلم قابل قبولی از آب درنیامده است. انتخاب بازیگران اشتباه و داستان کم رمق و کشدارش نمی تواند تماشاچی را راضی از سالن بیرون بیارود. شخصیت ها در فیلم «سونامی»، گنگ و ناکارآمد هستند. شاید اشکال در فیلمنامه و دیالوگ نویسی باشد؛ اما انتظار از فرزند یکی از کارگردانان پرکار و باتجربه سینمای ایران چون رسول صدرعاملی، خیلی بیشتر از اینهاست. اگر کارگردانی فیلم کمدی نسازد، باید بداند که راه سختی برای جذب مخاطب ایرانی دارد. راهی به غایت دشوار که فقط با حرفه ای گری در بازیگردانی، فیلمنامه و کارگردانی خوب، کوتاه و هموار می شود وگرنه فیلم غیرکمدی در سینمای ایران در همان وهله اول محکوم به شکست است. عوامل فیلم سونامی درباره آن نوشته اند: «این فیلم سینمایی به چالش های رقابتی ورزشکاران می پردازد.» بهرام رادان، مهرداد صدیقیان، علیرضا شجاع نوری، رعنا آزادی و امیرمهدی ژوله از بازیگران اصلی این فیلم هستند.

 

آشنايي کوتاه با آثار هنرمندان ايراني

از فرش بی مانند تا زلال

 یک عشق

علي بهرامي      علاقه ديرينه ايرانيان به هنر و هنرمندان موجب شده تاريخ گواهي دهد هنرمندان ايراني با چه ظرافت هايي در دوران مختلف هنر پيشامدرن، مدرن يا پسامدرن به امر هنري اشتغال داشته اند. هنرمندان ايراني با ذوق و سليقه اي وصف ناشدني، نام خود را در ايران جاودانه کرده اند و بسياري از آنان چون ستاره اي درخشان در آسمان هنر جهان درخشيده اند. در اين سلسله مطالب مي کوشيم تا هر بار گوشه و شمه اي از هنرهاي ايراني را که عمدتا در حوزه هنرهاي تجسمي قرار مي گيرند، به شما معرفي کنيم.

پازيريک، فرش

در دنيا  ايران را به چند چيز مهم مي شناسند و صد درصد يکي از آنها فرش است. هنر فرشبافي اگرچه با صنعت پيوند عميقي دارد؛ اما نمي توان از خصلت زيبايي شناسانه اش چشم پوشيد. کجاي ايران را بنگريم که فرش و طرح مخصوص به خودش را نداشته باشد. اصفهان يا کاشان، کرمان يا قم، تبريز يا اردبيل، بيجار يا سنندج و خلاصه گوشه گوشه ايران، فرش هاي زيباي خود را دارند؛ اما فرش پازيريک به عنوان يکي از زيباترين و منحصربه فردترين فرش هاي ايراني، حکايت ديگري دارد. اين فرش خارق العاده از دره پازيريک در روسيه کنوني به دست آمده و بر اساس تحقيقات به عمل آمده، به نظر مي رسد که در دوران مادها يا پارت ها و در سده پنجم پيش از ميلاد بافته شده باشد. کارشناسان هنر فرشبافي به  چند دليل معتقدند که اين فرش از فرش هاي حوزه تمدني ايران است: «1- نقاشي هاي روي قالي خصلت ايراني دارند، 2- شباهت نقاشي ها با نقش هاي روي تخت جمشيد، 3- استفاده از رنگ قرمز در اين قالي که رنگ مختص به  دوران هخامنشيان است، 4- حيوانات روي اين قالي اختصاص به طبيعت ايران داشته اند، 5- حيوانات اساطيري روي فرش پازيريک ريشه در باورهاي ايراني آن زمان دارند.» زيبايي بسيار زياد فرش پازيريک هنرمندان ايران را بر آن داشت تا هزاران تخته فرش از روي آن بازسازي کنند. اين هنر ايراني(فرش پازيريک) هم اکنون در موزه آرميتاژ شهر سن پترزبورگ در کشور روسيه نگهداري مي شود.

 سنتور، ساز

خيلي ها سنتور را شاه سازهاي ايراني مي دانند. سازي جذاب و خوش صدا و دل انگيز که بسياري از ايرانيان را مجذوب خود کرده است. صداي خوش سنتور هرچند امروز مختص به موسيقي ايراني دانسته مي شود؛ اما برخي ها مي گويند که اين ساز ريشه اي هندي دارد؛ البته هنوز هم سازي به شکل و شمايلي متفاوت از سنتور ايراني، سنتور هندي با همين نام «سنتور» در موسيقي ملي هند استفاده مي شود؛ البته ياشار مهاجري از نوازندگان برجسته سنتور و از شاگردان استاد مجيد کياني درباره ريشه اين ساز مي گويد: «از خاستگاه ساز سنتور خبر چندان دقيقي نداريم. همين قدر مي دانيم که از خانواده اين ساز در نقاط مختلف کره خاکي با نام ها و اشکال متفاوت ساخته و نواخته مي شوند. در شبه قاره هند و خاورميانه (ايران، تاجيکستان، ارمنستان، عراق و ترکيه) به نام هاي سنتور، سنطور، سنطير و سانطور، در آلمان و سوييس به نام Hackbrett، در انگليس و انگليسي زبانان Dulcimer، در اسلواکي و بلاروس Cimbal، در روماني و مجارستان Cimbalom، در ايتاليا Cimbalo، در يونان Santouri در اروپاي غربي Psaltery در چينYangqin و در کره به نام Yanggum نواخته مي شوند»؛ اما يکي از هنرمندانه ترين سازهاي سنتور، سازي است که مرحوم استاد مهدي ناظمي مي ساخته است. سازي به غايت خوش صدا که بسياري از نوازندگان سنتي ساز سنتور را جذب خود مي کند. چنانچه روايت شده است استاد مهدي ناظمي، نوع صدادهي و شيوه ساختن سنتور را از حبيب سماعي، بزرگترين نوازنده سنتور معاصر ايران آموخته است. بر اساس روايت هايي که شده، اين استاد سنتور ساز تکيه کلامي داشته که نشان از ذوق، سليقه و تخصص او دارد. او با اشاره به شکل هندسي سنتور گفته است: «اين ذوزنقه مرا ديوانه کرد.»

به زلالي يک عشق، نقاشي 

نقاشي «به زلالي يک عشق» يکي از زيباترين آثار ايران درودي، نقاش معاصر ايراني است. نقاشي که آثارش نه تنها در ايران، بلکه در جهان حرف هايي براي گفتن دارد. درودي را مي توان يک سورئاليست دانست؛ هرچند که برخي از منتقدان، آثار او را در اين مکتب هنري قرار نمي دهند. اثر «به زلالي يک عشق» و همه آثار اين هنرمند ايراني دو خصلت اصلي دارند؛ خصلت نخست وجود نور در تابلو است. اساسا نور در نقاشي هاي درودي بيشترين نقش را ايفا مي کند. دومين خصلت نيز آرامش و اطمينان و اميدي است که در تابلوهاي او موج مي زند. «به زلالي يک عشق» نيز پاک و آرام و باصلابت است و حس آرامش بسيار زيادي را به بيننده اش منتقل مي کند. جواد مجابي، نويسنده و منتقد هنري درباره نقاشي هاي درودي گفته است: «نقاشي هاي ايران درودي، به نور درخشان ايران وفادار مانده است. خاستگاه اين روشنا، گاه جغرافياست كه از زاويه تند تابش آفتاب بر اين اقليم برمي آيد. گاه نور جنبه فرهنگي دارد، به ازاي روشني انديشي حكمت عرفاني ما و از سويي درخششي تاريخي است و نور دروني زندگي جمعي اقوام ايراني بر اين فلات را بازمي تاباند. در شعاع تابش اين مهر فروزان، مي توان از تابلوهاي دوران جديد ايران درودي،  شناخت بيشتر و لذتي افزون تر اندوخت.» هوشنگ طاهري، نويسنده و منتقد ادبي نيز درباره نقاشي هاي ايران درودي مي گويد: «ترديد نمي توان داشت كه اين گونه مشابهت هاي عيني، تفاوت هاي ذهني و عميقي با آثار سورئاليستي غربي دارد؛ چرا كه آثار سورئاليستي درودي از عرفاني شرقي سرچشمه مي گيرد كه نور و سكوت ابهام انگيز، بر همه عناصر سازنده يك اثر تأثير مي گذارد. سكوت و نوري كه همه چيز را در خود مستحيل مي كند و فضاي تابلو را تبلوري شعرگونه مي بخشد.»